American English Files (Level 1)

Learn using these flashcards. Click a card to start.

• Cost past of
• روی on
• زیر under
• Wife زن
• دویدن run
• زود اومدی early you're
• دیر کردی late you're
• مخفف سازی مثلا میشه contraction
• کاراته karate
• میتونی سه تا کشور به زبان انگلیسی نام
• شمال جنوب شرق و غرب north south east
• اقیانوس آرام pacific ocean
• اقیانوس اطلس شمالی north atlantic ocean
• اقیانوس هند indian ocean
• شهر پایتخت capital city
• تهران پایتخت ایران است tehran capital city iran
• سرود ملی national anthem
• پاسخ دادن با جواب کوتاه دهید respond short
• تمرین رو انجام بدید exercise
• کلمات مختصر نویسی شده abbreviation words
• وضعیت تاهل marital status
• ازدواج کرده مجرد طلاق گرفته و جدا شده
• امضا signature
• بفرمایید here you are
• آسانسور در بریتانیایی چی میشه lift
• تمیز و مرتب neat
• نامرتب messy
• تقویم calendar
• کیف مخصوص پول خورد change purse
• سکه coin
• پوشه و یا کاوری که در آن مدارک
• مجله magazine
• مداد pencil
• یک برگ کاغذ piece paper
• قیچی scissors
• تمبر stamp
• دستمال کاغذی tissue
• ساعت مچی watch
• Difinite/indifinite article a/an the and
• موضوع چیه چی شده چه اتفاقی افتاده matter
• شاد باش cheer up
• برو به تعطیلات vacation take
• نگران نباش worry don't
• من حوصلم سر رفته bored
• من سردمه cold i'm
• من خسته ام tired i'm
• من گرسنه ام hungry i'm
• راه stripe
• خطرناک dangerous
• کثیف dirty
• طولانی دور far
• پولدار rich
• غلط اشتباه wrong
• Opposite rich poor of
• Opposite strong weak of
• Opposite wrong of right
• Opposite of far near
• Opposite expensive cheap of
• Opposite dangerous safe of
• Opposite young of old
• Opposite beautiful ugly of
• Opposite tall short of
• Opposite fat thin of
• Beautiful good-looking attractive pretty number men women
• اون تقریبا سالش هست 50
• لاغر خوش اندام slim
• هنرپیشه actor/actress
• موسیقی دان musician
• سیاستمدار politician
• خواننده singer
• ورزشکار مرد/زن sportsman/sportswoman
• مجری برنامه تلویزیونی tv host
• لطفا سرعتتو کم کن slow
• گرسنه hungry
• عصبانی angry
• ناراحت sad
• تشنه thirsty
• نگران worried
• سر رفتن حوصله bored
• استرسی stressed
• می collocation به کلماتی که با هم آیند
• صدای تلویزیون رو کم کن turn tv
• این موسیقی بد هست میتونی خاموشش کنی music
• لطفا کولر ماشین رو روشن کن turn air
• ایستگاه خدمات بین راهی service station
• ساکت باشید quiet be
• دور نیست it's not far
• الان از جاده عبور کنید cross road
• ورود ممنوع don't go in
• کار کردن در اداره work office
• بچه داشتن children have
• شام پختن cook dinner
• در آپارتمان زندگی کردن live apartment
• متاسفم گفتن say sorry
• عینک زدن wear glasses
• اقتصاد خواندن study economics
• گیتار زدن play guitar the
• کالیفرنیای جنوبی southern california
• آمریکایی ها همیشه بلند صحبت میکنند americans loud
• خیلی گرم میشه hot it
• ساکت quiet
• مودب polite
• بزرگراه freeway
• بهشت paradise
• اگر شما عجله دارید hurry
• ما در جنگل میگردیم explore forest
• پاییز fall
• Theme park پارک تفریحی وسایل بازی داره
• بعضی اوقات صف ها خیلی طولانی است lines
• سیب زمینی سرخ شده french fries
• با ماشین رد میشیم جایی که از اونجا
• لاین ماشین در بزرگراه رو چی میگن car
• چرخ و فلک در پارک ها ride
• راننده تاکسی taxi driver
• منشی مدیر administrative assistant an
• معمار architect an
• آشپز chef cook a
• دندانپزشک dentist
• مهماندار هواپیما flight attendant a
• کارمند clerk
• Front desk clerk receptionist
• خبرنگار journalist
• مدیر manager a
• مدیر بانک bank manager a
• مدل اون خانومه هست model
• خلبان pilot
• بازیکن فوتبال soccer player
• سرباز soldier
• دامپزشک veterinarian
• من کار نمیکنم بیکارم unemployed
• من بازنشسته هستم retired i'm
• آیا پول زیادی در میاری earn lot money
• وقت شما تمام شد time
• آیا تا سر کارت قدم میزنی walk work
• موافق یا مخالف for or
• شلوار pants
• Nylon top روپوش تایلونی
• براحتی کثیف میشه dirty easily
• کت jacket
• پوشیدن لباس dressed get
• شهاب من الدین هستم ولی منو صدا کن
• عکست با خودت فرق میکنه photo
• علمی-تخیلی science-fiction
• کجای مشهد زندگی میکنی live mashhad
• نوشیدنی میخوای drink do you
• چه نوع فیلمی دوست داری kind movies
• چند تا بچه داری شما children
• شنبه یا یکشنبه کدومو ترجیح میدی prefer saturday
• اینجا میخورید یا میبرید to
• و بقیه پولتون change and
• Barista person work coffee shop
• رسیدیم here we are
• بعدا باهات صحبت میکنم talk
• خواهرزاده برادرزاده پسر nephew
• خواهر زاده برادرزاده دختر niece
• اشراف royalty
• من به لیونل مسی علاقه مندم interested lionel
• Ex-friend قبلا دوستش بوده
• مچ بند wristband
• پاپیون bow tie
• شجره خانوادگی family tree
• Aunt عمه خاله
• شوهر uncle دایی عمو خاله عمه
• دختر عمه پسر عمو cousin
• Parents father mother my and
• Grandparents grandfather grandmathoer my and
• Wife's mother mother-in-law my
• Sister's husband brother-in-law my
• Mother's husband stepfather my second
• Father's doughter wife stepsister my
• Half brother/half sister برادر/خواهر از مامان و بابایی
• تکالیف ایتالیایی رو انجام دادن italian homework
• رفتن به کلاس های ایتالیایی italian classes
• سگ رو برای قدم زدن بردن dog walk
• استرسی stressed
• آرام relaxed
• آشپز chef
• باید have to
• Shout فریاد کشیدن داد زدن i start instaructions
• وقتی برای استراحت ندارم i time relax
• فروریختن collapse on
• Sofa کاناپه i collapse on
• برای چند ساعتی couple hours
• امتحان ورودی دانشکده college entrance exam
• آماده شدن برای امتحان ورودی دانشکده prepare college
• ما نمیتونیم روی چیزی که معلم میگه به
• تمرین بسکتبال basketball practice
• در ظهر noon at
• در زمان نهار lunchtime at
• در دسامبر december in
• در سال 2015 in
• در اول ژانویه january on
• در پایان روز چه احساسی داری feel end
• در طول هفته week during
• من همیشه تا در رختخواب میمونم i stay
• من بعضی وقتا از ساعت تقریبا تا انگلیسی
• قبل نهار من اغلب نیم ساعت میخوابم lunch
• میکنی آیا عصر استراحت چکار relax evening
• هرچندوقت میوه میخوری eat fruit
• هر روز day every
• هر هفته week every
• هرماه month every
• هر سال year every
• یکبار در هفته week once
• دوبار در هفته week twice
• سه بار در هفته times week
• بار در هفته times week
• در طول هفته week during
• به ندرت hardly ever
• Normally usually
• نوجوان teenager
• نسل generation
• تحقیقات research
• آیا معمولا با اتوبوس میری سر کار work
• او به ندرت تلویزیون تماشا میکنه watches tv
• اون هرگز استرسی نیست stressed
• رفتن به سالن آرایشگاه hair salon
• راز secret
• تا سن سالگی زندگی کردن live
• این سه مکان چه چیز مشترکی دارن places
• سه منطقه جهان areas world
• دره valley
• مزرعه field
• رژیم غذایی diet
• معدن mine
• ماده معدنی mineral
• سرشار از مواد معدنی rich minerals
• آبی که انها مینوشن سرشار از مواد معدنی
• پا leg
• آن ها رژیم غذایی سالمی دارند healthy diet
• منطقه کوهستانی mountain region
• از هر نفر یک people
• دارو گرفتن medicine take
• چوپان shepherd
• وعده های غذایی سنگین big meals
• سویا soy
• آن ها اغلب تا زمانیکه ساله یا بیشتر
• مدیتیشن کردن meditate
• پرسشنامه questionaire
• مصاحبه کردن interview
• چندوقت fast food میخوری eat
• احساس خستگی کردن feel tired
• معمولا چند ساعت در روز میخوابی hours sleep
• مهرداد اضافه وزن داره mehrdad overweight
• بین تا ساعت half hours
• تقریبا approximately
• بیش از ساعت hours 40
• کمتر از ساعت hours 40
• حداقل at least
• دوست نزدیک close friend
• بلیط خریدن buy ticket a
• زنگ زدن به مادرتون call mom
• کشیدن یک عکس draw picture
• پیدا کردن جا برای پارک find parking space
• فراموش کردن نام کسی forget sb's
• گل دادن به او  give flower
• صدایی شنیدن hear noise a
• دنبال کلید گشتن keys look
• رنگ کردن عکس paint picture
• شطرنج بازی کردن play chess
• ترانه خواندن sing song a
• صحبت کردن با معلمتان talk teacher
• به کسی رازی رو گفتن sb secret
• منتظر اتوبوس بودن wait bus
• فیلم دیدن movie see
• تلویزیون تماشا کردن watch tv
• ورودی اصلی main entrance
• آزمون هنرپیشگی audition
• طبقه پایین downstairs
• طبقه بالا upstairs
• پلکان stairs
• نوبت شماست turn it's your
• I walk stage رفتن روی
• صداتو نمیتونیم بشنویم hear we
• میشه بلند صحبت کنی speak
• رای دادن به کسی vote sb
• عالی awesome
• ادوات موسیقی musical instruments
• نمیتونم بیام جلسه  i meeting
• نواختن ادوات موسیقی play instrument
• تصاویر هنری artistic photos
• شعر poem
• متن آهنگ song lyrics
• صحبت در جمع speak public
• ورزش زمستانی انجام دادن winter sport
• ورزش آبی انجام دادن water sport
• ورزش انفرادی انجام دادن indivisual sport
• حضار تماشاچیان audiences
• مشکلات top problems اصلی عمده
• سروصدا تولید کردن make noise
• همسایه neighbor
• بچه هاشون گریه میکنند babies cry
• سگ هاشون پارس میکنند dogs bark
• میکنند بلند صحبت یا زیاد دعوا talk loudly
• آن ها مهمانی های پرسروصدا دارند noisy parties
• بچه هاشون همیشه جیغ میکشند children shout time
• تلویزیون رو با صدای بلند نگاه میکنند tv
• موسیقی رو با صدای بلند پخش میکنند play
• ادوات موسیقی مینوازند play musical instruments
• زوج couple
• بیداری awake are you
• خوابیدی asleep are you
• آن ها دارن خداحافظی میکنند goodbye
• تبل زدن play drum
• تفاوت ها رو کشف کنید spot differences
• کشور سوییس switzland
• سوییسی swiss
• همسایه ها میتونن شکایت کنن neighbors complain
• Furniture وسایل خانه
• بنای یادبود monument
• مه آلود foggy it's
• March twelfth 12th the of
• January twenty-second date 1/22 of
• Eighteen 1807 oh seven
• Nineteen thirty-six 1936
• Thousand similar range 2008 two
• Eleven thousand twenty 2011 two
• راهنمای سفر travel guide
• پیاده رو walking path
• مترو subway
• بزرگسال adult
• قلعه castle
• ریل قطار train track
• شلوغ crowded
• بیا اونجا واستیم stand let's
• چطور میدونی how do you
• من میخوام یه عکس از شما بگیرم i
• گشت و گذار کردن sightsee
• آبشار fall
• عکس هامو چک کنید check photos
• Bullet train قطار سریع سیر
• Trattoria رستوران های دنج سنتی
• Strange عجیب
• کت jacket
• شلوار جین jeans
• پیراهن shirt
• تیشرت t-shirt
• دامن skirt
• کفش shoes
• ژاکت بافتنی sweater
• شلوار pants
• کجا میتونم امتحان کنم این لباس رو i
• اتاق پرو changing room
• لوس نشو silly don't be
• باید برم i have to
• خوش بگذره fun have
• اجاره کردن rent
• سرقت بانک bank robbery
• مرده dead
• رخ دادن در یک مکانی مثلا آمریکا place
• وضعیت دشوار difficult situation
• حلقه ازدواج ring
• ها آن الان دارن به دامن نگاه میکنند
• روی زمین افتادن fall floor
• پایین گذاشتن put down
• برداشتن pick up
• کیفی که در اون دامن قرمز هست bag
• اسناد کاری work documents
• چه نوع کتاب هایی رو شما دوست داری
• Depressing day روز غم انگیز
• Past catch cought of
• مردم اغلب در آخر ماه کم پول می
• Year resolutions تعهدات سال جدید
• Mood در حال خوب بودن good oposite bad
• خوابیده asleep
• Pale green سبز کمرنگ
• هست ماه مورد علاقم چون فصل مارچوبه favorite
• Asparagus مارچوبه
• برگ leaf
• برگ ها leaves
• آتش بازی firework
• زمستان تمام شده winter the
• I برام فرقی نداره mind watching football
• Love mind hate verbs ing
• طرفدار fan
• طرفدار یک خواننده fan singer
• من یکی از اعضای فروم هستم member froum
• نظرت در مورد گروه های موسیقی چیه bands
• Conductor رهبر گروه موسیقی
• اعتیاد addiction
• اعتیاد به مواد مخدر drug addiction
• دزدیدن steal
• تیراندازی کردن shoot
• فرار کردن escape
• Pen pal دوست مکاتبه ای
• من معمولا در روزهای تعطیلم میرم خرید i
• برام فرقی نمیکنه که صبح ها زود پاشم
• زنگ بزن تاکسی call taxi
• لازمه که با دکتر صحبت کنم i talk
• Portrait نقاشی
• ورودی مجانی است addmission free
• در آن ها سال یک فیلم با هم
• آن ها همه زندگیشون رو با هم بودند
• من در ایران به دنیا اومدم i born
• من مریض هستم i sick
• ملوان sailor
• با استعداد talented
• مخترع inventor
• رقاص dancer
• موسیقی نوشتن compose
• رمان نویس novelest
• هنرمند artist
• زنده alive
• مرده dead
• سیاستمدار politician
• دانشمند scientist
• کارگردان فیلم movie director
• نقاش painter
• سرنخ clue
• شهابه سی ساله 30-year-old shahab
• اونارو ببره لندن و برگردونه london back
• این روستا نفر جمعیت داره village population people
• این روستا بخاطر یک نبرد مشهور است village
• Stamford bridge york کنار رو با در لندن
• اشتباه از کی بود fault
• کار کردن تا دیر وقت work late i
• دقیقه پیش minutes ago 5
• پریروز day yesterday the before
• سرگرمی hobby
• آخرین باری که گریه کردی کی بود time
• تولد به یاد ماندنی memorable birthday
• Past teach tought of
• دستمال گردن scarf
• پیاده روی رفتن walk go
• رفتن به کلیسا church go
• رفتن به مسجد mosque go
• رفتن به معبد temple go
• رفتن به ساحل beach go
• رفتن به تعطیلات vacation go
• روزنامه خریدن رو با دو فعل در انگلیسی
• تاکسی اتوبوس قطار گرفتن رو با دو فعل
• Home رسیدن به خونه رو با دو فعل
• Airport رسیدن به فرودگاه رو با دو فعل
• رفتن به دوچرخه سواری cycling
• پل bridge
• از کلیسا عبور کن past church
• به میشه مسیر رفتن بانک رو من بگی
• در چراغ راهنمایی و رانندگی بپیچ سمت چپ
• تو شبیه راهنمای تور هستی sound tour guide
• Opposite accept invitation refuse of
• این واقعا از خوبی شماست nice
• Straight ahead british say go
• British opposite say across from
• قتل murder
• قاتل murderer
• خانه روستایی ییلاقی country house
• همکار تجاری bussiness partner
• کاراگاه detective
• Past of say said
• Past hear heard of
• Past thought of think
• نیم ساعت half hour an
• در ساعت برای شوهرم یک فنجان قهوه بردم
• Past wear wore of
• Past bring brought of
• Past buy bought of
• Past drink drank of
• Past drive drove of
• Past knew of know
• Past fall fell of
• Past feel felt of
• Past fly flew of
• Put past of
• Past send of sent
• Past sing sang of
• Past spend spent of
• Past stand stood of
• Past told of tell
• Past wake woke of
• Past win won of
• مضنون suspect
• تبلیغ advertisement
• اتاق غذاخوری dining room
• گاراژ garage
• اتاق مطالعه study
• بالکن balcony
• سقف ceiling the
• دست صندلی ای که جای داره و میشه
• کابینت cupboard
• شومینه fireplace
• چراغ آباژور lamp
• چراغ سقفی light
• یخچال refrigerator/fridge
• قالیچه rug
• قفسه shelf/shelves
• کاناپه sofa/couch
• اجاق گاز stove
• ماشین لباسشویی washing machine
• ماشین ظرفشویی dishwasher
• دنبالم بیا follow me
• سیستم گرمایشی heat
• اصیل authentic
• فرض کردن suppose
• میدان square
• چقد بزرگه big how is
• جابجا کردن swap with
• مبلی که تبدیل به تخت میشه sofa bed
• استخر شنای مشترک community swimming pool
• از مغازه ها دقیقه پیاده راه است 5-minute
• از مرکز شهر تا اینجا با ماشین دقیقه
• اتاق خواب ها دید عالی از ساحل دارند
• روح زده شبه hunted
• روح ghost
• شجاع brave
• کشیش priest
• لابی هتل hotel lounge
• مالک owner
•  عملیات ورود/تسویه حساب هتل check in/out
• داخل in
• در جلوی front in of
• پشت سر behind
• بین between
• بالای  over
• از تا from to
• داخل into
• خارج out of
• به طرف سمت toward
• ترسیده frightened
• قطعا difinitely
• برای آخر هفته جای دوری رفتن weekend
• بیمار اسم patient
• دشمن enemy
• نجات پیدا کردن survive
• اینقده بزرگ نیست big it's
• اینقده سرد نیست cold it's
• مربا jam
• مرغ chicken
• هویچ carrot
• کاهو lettuse
• استیک steak
• قارچ mushroom
• پیاز onion
• نخود فرنگی pea
• سیب زمینی potato
• گوجه فرنگی tomato
• آناناس pineapple
• توت فرنگی strawberry
• آب نبات candy
• بیسکویت cookie
• چیپس سیب زمینی potato chips
• ظرف های سفالی که داخل آن نوشیدنی میریزند، 
• نی straw
• پنیر خامه ای cream cheese
• ما بچه هارو خوابوندیم put kids sleep
• گندم wheat
• کاسه ظرف bowl cereal of
• پختن cook make برای غذاهایی که پختنی نیست
• Food diary خاطره غذا
• دستور پخت غذا recipy recipes
• مسابقه دهندگان شرکت کنندگان contestant
• پیش غذا appetizer
• دسر dessert
• مواد اولیه غذا ingredient
• بطری آب bottle water of
• یک بطری نوشابه soda a
• یک کارتن شیر carton milk
• شیشه مربا jar jam of
• یک بسته بیسکویت package cockies
• یک بسته چیپس bag potato chips
• تن ماهی tuna
• مزه کردن taste salad let's
• قاشق spoon
• قاشق پر spoonful suger tea
• Fruit countable uncountable or
• Food غذای بیرون بردنی take-out
• شما باید شکر کمتری بخوری eat suger
• شما باید شکر بیشتری بخوری eat suger
• Fascinating جالب interesting
• Voyage سفر دریایی
• Ancient china چین باستان
• خودکشی suicide
• Ritual تشریفاتی
• سوخت fuel
• شیشه glass
• Laundry detergent پودر لباسشویی
• قاشق چای خوری teaspoon
• Quiz آزمون امتحان
• جمعیت تقریبی ایران چقدر است approximate population iran
• Hundred seventy 670 six and
• Hundred 305 three and five
• از تهران تا مشهد چقدر فاصله است tehran
• قطب شمال north pole
• قطب جنوب south pole
• شیرین sweet
• پشه mosquito
• کمربند سبز green belt
• اطلاعات عمومی general knowledge
• جایزه prize
• رقابت کردن compete
• Beat شکست دادن iran american government
• انجمن خیریه charity
• سینه مرغ chicken breast
• سفارش دادن یک غذا order meal
• Ahead ادامه بده go
• میدان square
• خیابان street
• Department store فروشگاه چند بخشی
• بازار market
• Shopping mall مرکز خرید
• Town hall ساختمان شهرداری
• راهبندان traffic jams
• دوچرخه سواری ride bike a
• بولوار وکیل آباد از میدان آزادی تا طرقبه
• از زمانی که since
• کامیون truck
• بالای above
• Opposite wide narrow of
• با تجربه مجرب experienced
• قشنگ ترین پارک چیه beautiful park
• خرید سوغاتی buy souvenir a
• دراز کشیدن lie on
• تایید کردن confirm
• عاشق شدن fall love in
• فالگیر fortune teller
• مشهور شدن famous become well
• سورپرایز شدن surprise have a
• بیا داخل come in
• خوشبخت lucky شدن،  او خواهد شد she's
• کارت ها رو به پشت روی میز بزار
• برگرداندن کارت چرخاندن turned card
• پیش بینی prediction
• من فکر میکنم باران خواهد آمد i rain
• شما خیلی شاد خواهی بود happy
• من مطمئنم آن ها برنده می شوند win
• چاقی خیلی چاق بودن obesity
• فرد خیلی چاق obese
• هله هوله junk food
• آن ها چطوری لباس میپوشند dress
• به سبک روز بصورت مد fashionably
• بصورت غیر رسمی راحت casually
• تاثیر impression
• با دقت careful
• بی دقت careless
• علی همیشه تلفن صحبت میکنه ali phone
• خوشمزه delicious
• قفل کردن lock
• باور نکردنی غیر قابل incredible
• لهجه غلیط strong accent
• تزیین کردن دکور decorate
• اساسیه چوبی wooden furniture
•  مراقبت کردن از بچه ها care babies
• عادت بد bad habit
• امن safe
• رنگارنگ colorful
• عذرخواهی کردن apologize
• خنثی بیطرف neutral positive negetive
• افسانه یا باور نادرست myth
• Immaculate تمیز و مرتب look
• مناسبت خاص spacial occasion
• رفتار کردن با توریست ها treat tourists
• Ambition هدف آرزو
• کم اهمیت جزئی trivial
• جدی serious
• پاسخ دادن respond
• جواب دادن answer
• توصیه نصیحت advice
• رفتن به سفر اکتشافی شکار safari
• متوقف کردن جویدن ناخون هام stop biting nails
• انتخاب کردن choose
• Roast chicken مرغ کباب شده سوخاری
• ترجیحا preferably
• با دندون گاز گرفتن جویدن bite
• ناخون nail
• Verb meaning i like +
• آیا شما از اینترنت برای تفریح استفاده میکنی
• حراج auction website
• رشته پزشکی medicine
• در مورد چی میخواستی صحبت کنی talk
• Ferry کشتی هایی که برای عبور از عرض
• وسیله نقلیه عمومی public transportation
• شما در فرودگاه از سکیوریتی رد میشوید security
• Lounge سالن
• سالن خروجی فرودگاه departure lounge
• سالن ورودی فرودگاه arrival lounge
• شما میتونی در ایستگاه یا با تکان دادن
• مردم معمولا به راننده تاکسی انعام میدهند people
• انعام یعنی مقداری پول بیشتر tip means extra
• ایستگاه مترو subway station
• Bus ایستگاه اتوبوس stop station
• شما میتونی از قبل بلیط بخری buy ticket
• رسید receipt
• باورم نمیشه i can't believe
• خیلی ممنون thank you so
• با کمال میل قبول میکنم love accept
• خیلی خوشحالم happy i'm so
• سفر خوبی داشته باشی good journey
• بلیط این کلمات رو در آمریکایی و بریتیش
• میشه لطفا برام زنگ بزنی تاکسی call taxi
• برای کی چه زمانی میخوای
• ماه گرفتگی خورشید eclipse
• خون آشام vampire
• من عاشق یک خانم آرژانتینی شده ام fallen
• نقش بازی کردن در یک فیلم movie
• آیا آن ها توافق میکنند که به چه
• رستوران کندز رفتی kondez restaurant
• چه زمانی رفتی اونجا when
• با کی رفتی who did
• من دوبار در نیویورک بودم york
• یعنی اونجا تفاوت و بودن الان دیگه نیست
• در حال کامل زمانی استفاده می آید برای
• آیا تا به حال کاپ یا مدالی بردی
• برای چی اونو منظور اون جایزه برنده شدی
• تا حالا با یک فرد مشهور صحبت کردی
• معروف شدن شناخته famous become
• احتمالا شاید perhaps
• من ترجیح میدم برم کنسرت i prefer concert
• در حال حاضر چه کتابی رو دارید میخونید
• زندگی نامه biography
• چقدر در روز زمان صرف اینترنت میکنی time
• دایره المعارف encyclopedia
• سبک زندگی lifestyle
• توانمندی ability
• زیباترین شهری که تا به حال ازش دیدن
• شغل اولتون چی بود job
• Countryside طبیعت
• اون هیچوقت به هندوستان نرفته india
• اون هیچ آرزویی نداره ambitions
• پول درآوردن earn lot money
• کاراکتر تاریخی مورد علاقتون کیه favorite historical character
• برای تعطیلات بعدیتون کجا قصد داری بری vacation
• چه زبون هایی صحبت میکنید languages speak
• Lord اولین بار چه زمانی rings رو خوندی
• چطوری استراحت میکنی relax how
• چیزی هست که بخوای یاد بگیریش learn
• مکان مورد علاقت در مشهد کجاست favorite place
• بهترین و بدترین چیز در مورد شغلت چی
• Opposite healthily unhealthily of
• هزینه زندگی cost living the
• درمان بهداشت healthcare
• بیمه درمان سلامت health insurance
• گستره وسیعی wide variety
• خوش بین optimistic
• بدبین pessemistic
• کم حرف تودار reserved person
• ها آمریکایی از بریتانیایی روراست تر هستند americans
• باغبان gardener

Next deck: 互联网高频英语单词 by happy

Previous deck: A Pali-English Dictionary (Complete)

Up: Index