American English Files (Level 2)

Learn using these flashcards. Click a card to start.

• شدید severe
• دماغ nose
• گاری های باربری فرودگاه cart
• Luggage اساسیه بار
• تخیلی fictional
• Puzzle گیج شدن
• ویترین display
• سارق دزد thief
• دستگیر کردن arrest
• صبور خون سرد patient
• نوشابه رژیمی diet soda
• Shore ساحل
• Butterfly پروانه
• مگس fly
• پشه mosquito
• عنکبوت spider
• بز goat
• خوک pig
• گوسفند sheep
• خفاش bat
• خرس bear
• کروکودیل crocodile
• Dolphin دلفین
• زرافه giraffe
• خرگوش rabbit
• ببر tiger
• نهنگ whale
• حشره insect
• Fear ترس
• ترس از سخنرانی glossophobia
• Effect affect noun verb vs
• رنج بردن suffer
• Panic هراس feel
• ترس از ارتفاع acrophobia
• ترس از فضای باز agrophobia
• ترس از فضای بسته clustrophobia
• کنسرو باز کن opener can
• چکش hammer
• Report card کارنامه
• عناوین درسی subjects
• Pe physical education تربین بدنی
• Behavior انظباط
• نمره grade
• او جلوی پنجره ایستاده she's standing front window
• ژاکت کاموایی جلودکمه دار cardigan
• سال چندمی هستی year what
• آیا شما معمولا با دوستات از طریق تلفن
• ظاهر appearance
• Question appearance tall/short/hair color about
• Question kind person friendly/shy what
• شخصیت personality
• برون گرا extroverted
• درون گرا introverted
• فرفری مثلا برای مو curly red hair
• موی بلند صاف long straight hair
• چشمان بزرگ آبی big blue eyes
• موی تیره موج دار dark wavy hair
• ریش beard
• سیبیل mustache
• طاس baled
• او قد متوسط و لاغر خوش اندام است
• Opposite overweight underweight of
• Adjective order opinion>size>style>color
• Friendly person open warm a
• Generous person likes giving things
• Opposite generous cheap of
• Talkative person talk lot a
• Opposite talkative quiet of
• Kind person friendly good a
• Opposite kind unkind of
• Lazy person work a who
• Opposite lazy hardworking of
• Funny person make laugh a
• Opposite funny of serious
• Smart intelligent person quick learning understanding things
• Opposite smart stupid of
• Shy person talk easily he/she
• Opposite shy extroverted of
• Funny person nice fun spot differences good time
• او به سر قرار رفت date
• کدوم یکی رو ترجیح میدی prefer
• دلم میخواد feel like
• اجتماعی sociable
• من ارتباطم با بیشتر مردم خوبه i people
• حس شوخ sense i طبعی من فکر میکنم
• من به علاقه دارم اون ماشین ها cars
• ادبیات literature
• به علاقه من مردهایی دارم که ادبیات و
• سازگار compatible
• ژاکت کاموایی بدون دکمه sweater
• لباس زنانه dress
• کاپشن jacket
• شلوارک shorts
• دمپایی بند انگشتی flip-flops
• کفش ورزشی sneakers
• کلاه زمستونی hat
• کلاه لبه دار آفتابی cap
• ساق بند leggings
• جوراب socks
• ساپورت tights
• دستبند bracelet
• گوشواره earrings
• گردنبند necklace
• رضا صادقی همیشه مشکی میپوشه reza sadeghi dress
• سر کار چه لباسی معمولا میپوشی clothes wear
• شبا وقتی میری بیرون چه لباسی معمولا میپوشی
• آخر هفته که میخوای راحت باشی چه لباسی
• زانو knee
• باردار pregnant
• بی وفایی خیانت infidelity
• طلاق گرفتن divorce get
• سمت چپ راست left on
• نظرش در مورد راب چیه rob
• Punctual وقت شناس he isn't
• چطور میتونم کمکتون کنم i
• میشه کسی رو بفرستید بالا تا یه نگاهی
• متاسفم که دوباره مزاحمتون میشم bother
• I من با وای فای مشکل دارم سیگنال
• باربارا منتظر دیدن تو هست barbara's forward meeting
• راستی by the way
• خیلی خوشحالم که دوباره میبینمت great
• خارج رفتن abroad go
• برای آخر هفته بیرون رفتن weekend
• رفتن برای چادر زدن camping
• رفتن به گشت و گذار sightseeing
• رفتن برای اسکی کردن/قدم زدن/دوچرخه سواری skiing/walking/biking
• رفتن به شنا swimming go
• تخته سواری کردن روی آب surfing
• رفتن برای قایق سواری کردن sailing
• اردوگاه campsite
• در اردوگاه ماندن stay campsite
• برنزه کردن sunbathe beach we
• یک فعل مشترک برای money و time spend
• اجاره کردن دوچرخه rent bicycle
• غذا چطور بود food what
• خوشمزه صفت در مورد غذا delicious
• چیز خاصی نبود(صفت در مورد غذا special
• نفرت انگیز(صفت در مورد غذا disgusting
• Alright خوب
• Tanning sunbathe
• Disaster فاجعه مصیبت بلا vacation
• مهمان سراهای ارزان hostel
• ما در مورد هرچیزی بحث میکردیم argued
• لاس زدن flirt
• ما تصمیم گرفتیم جدا شیم decided break
• خسیس cheap
• او فقیر نیست poor she
• او همش منو تحریک میکرد irritated time
• با کی همدردی بیشتری داشتید جو یا میا
• حسود jealous
• حسودی کردن jealous get
• Convention center مرکز همایش
• کارت خبرنگاری press
• اگرچه نوامبر بود شب گرمی november warm night
• نتایج انتخابات election result
• برخی از مردم به آرامی دست همو گرفته
• Tense adj عصبی و هیجان زده
• من داشتم پیروزی اوباما رو در چهره تمام
• وقتی از رختخواب بلند شدی داشت بارون میومد
• دیشب ساعت داشتی چکار میکردی o'clock night
• در شب night at
• در نیمه شب midnight at
• در زمان نهار lunch lunchtime
•  نوه grandchildren/granddoughter/grandson
• Aristocrat اشرافی نجیب زاده
• ملک و املاک property
• شورشی rebel
• شونه shoulders
• کمونیست communist
• Photo ali.  سوالی کن اینو و بگو  عکس
• فواره fountain
• اهدا وقف کردن به یه خانم dedicate woman
• این عکس منو یاد یه روز عالی میندازه
• قاب عکس frame
• این عکس رو کنار تختت نگه دار photo
• پدرتون دم درب منتظر شماست father waiting door
• دیوانه وار madly love they
• او به سمت ماشینش دوید و سوار شد
• ترمز brake
• پایان شاد happy ending
• پایان بد غم انگیز sad ending
• I sweater.  want to try
• I پنجشنبه با رییسم بحثم شد روز بعد
• زمانیکه داشتم از خیابان عبور میکردم تصادف اتفاق
• کاما comma اولی قبل و بعدش نداره سه
• تضاد contrast
• Bridge در خیابان رانندگی کردن drive street
• شماره تلفنتونو به کسی دادن give phone number
• دویدن در عرض خیابان run street
• ملاقات در کافی شاپ meet coffee shop
• منتظر ماندن برای کسی wait
• دعوت کردن کسی به شام invite dinner
• کسی رو به رستوران بردن restaurant
• داشت دیرش میشد late she
• او از ماشینش پیاده شد و سر مرده
• راوی narrator
• مراقبت های ویژه intensive care
• شماره پلاک ماشین car's license plates
• پدیده phenomenon
• یه جمعی از مردم crowd people
• تحسین کردن admire
• ممنوع شدن ban
• راه حلی که کمتر شدیده drastic solution
• اثر نمایشی exhibit
• تو خونوادتون شبیه کی هستی family
• گمرک customs
• سرویس بهداشتی در فرودگاه restroom
• مکان عجیب و غریب exotic place
• وقت دارید minute do you
• قصد دارم کار داوطلبانه انجام بدم gonna volunteer
• جالب به نظر میرسه sounds amazing
• اصلا احساس عصبی بودن داری feeling nervous
• در راه هم توقف خواهید داشت gonna stop
• مستقیما به ملبورن می روم direct melbourne
• چه نوع لباس هایی رو شما قصد دارید
• بخاطر همینه که ما داریم میریم اونجا
• فکر میکنی چقدر سرد باشه cold gonna
• Fabulous شگفت آور معرکه
• سفر کاری work trip
• در فیس بوک باهاش تماس بودم i touch
• اونجا زمستونه بنابراین سرد خواهد شد winter gonna
• اون ماشینو نگاه کن الانه که تصادف کنه
• Gonna fast speech you are
• نزدیکترین فرودگاه nearest airport
• کابوس nightmare
• Rooftop swimming pool استخر شنای روی بام
• تور گشت و گذار sight-seeing tour
• Dozens large number of a
• People sense direction کسانی که گم میشن
• راهنمای فرودگاه airport ambassadors
• مکان آن ها کمکتون میکنند که از یک
• ماساژ massage
• من وقت برای شستن لباس هام ندارم i
• سوار شدن به هواپیما board flight
• زمانیکه از سفرتون برگشتید میتونید لباس های تمیزتون
• خیلی وقته که ازت خبری نیست news ages
• اوضاع چطوره things how are
• چقدر خوب که خبری ازت شد great hear
• کنفرانس دقیقا کی هست conference
• هنوز ترتیب سفرمونو نمیدونم i travel arrangement
• در چه جمله هایی میاد منفی و یا
• در چه جمله هایی میاد مثبت
• وقت آزادی داری free time
• بستگی به روزش داره depends day
• لیلی به بن زنگ میزنه و براش یه
• Meaning ages means long time
• ترتیب سفر travel arrangement
• رسیدن به سان فرانسیسکو arrive san francisco
• رسیدن به فرودگاه arrive airport
• Present continuous future arrangement common specially travel leave
• من منتفرم از صبر کردن برای مردمی که
• به آب و هوا بستگی داره depends weather
• من درخواست ساندویچ مرغ دادم اما این تن
• من پول زیادی برای غذا خرج نمیکنم i
• قصد داری که بزودی براش نامه بنویسی write
• نگران امتحان نباش خیلی سخت نیست worry exam
• داری به چی فکر میکنی thinking
• نظرت در مورد شکیرا چیه shakira
• چه کسی قصد داره برای وعده غذایی پرداخت
• بهترین آرزوها wishes best
• P.s short post script end email forgot
• منتظر پیام پاسخ شما هستم.  forward hearing
• یه آشپز کسی هست که غذا درست میکنه
• اون همون خانومی هست که سال گذشته لاتاری
• ساعت چیزی هست که زمان رو میگه clock
• این همون کتابی هست که همه میخونن book
• یه اداره پست جایی هست که شما میتونی
• اون همون رستورانی هست که هفته گذشته شام
• Person thing who  place a
• این چیزیه که دو تا کامپیوتر رو بهم
• Substitute sentence person it's following
• Substitute sentence thing it's following
• Substitute sentence place it's following
• یک نوع وسیله/ابزار kind gadget
• Dark مخالف رو چطوری میگی در انگلیسی opposite
• شبیه light است similar it's
• Gastropub place good food a
• Emoticon emoji
• Road rage feeling angry traffic person's driving
• Boy toy young man older woman
• Text کلمه رو در نظر بگیرید word
• Barista person work coffee shop
• Latte coffee hot milk with
• این کلمه رو چجوری تلفظ میکنی pronounce word
• امیدوارم این دفعه نیویورک رو بهتر بشناسی i
• چه کتاب یا لیستی که به شما میگه
• شما از وعده غذاییتون راضی هستید happy meal
• آماده اید سفارش بدید ready order
• میتونم برای شروع چیزی بیارم براتون i sth
• خام کم پخته شده باشه rare
• پخته well done
• نیم پز medium
• آب بدون گاز still
• آب گازدار sparkling
• از من بپرس ask me
• اینو برمیگردونم به آشپزخونه back kitchen
• سیب زمینی سرخ شده در آمریکن و بریتیش
• اون از دست holly خسته شده tired
• صورتحساب رستوران در آمریکن و بریتیش چی میشه
• خوب بگو ببینم راب rob
• خوب برای شروع start well
• پیشنهادی داری suggestion do you
• عالی میشه great that would
• ببخشید فکر میکنم اشتباهی شده excuse i mistake
• خوب وقت رفتنه time ok
• آزار دادن اذیت کردن annoy
• درب زدن knock
• این کفش ها اندازه من نیستن shoes fit
• آن ها بدون درب زدن میان تو اتاقم
• مداوم پیام دادن texting keep
• آن ها مداوم پیام میدن texting
• رو کنترل بردار و کانال عوض کن pick
• در بی نظمی وحشتناک terrible mess
• مرطوب wet
• Elf جن و پری موجود خیالی plural
• شستن ظرف ها dishes do
• باتری تموم شده battery dead
• تمیز کردن کف clean floor
• تمیز کردن اتاقتون clean room
• اتوکردن ironing do the
• شستن لباس laundry do the
• خرید کردن shopping do the
• درست کردن رختخواب make beds
•  برداشتن لباس های کثیف از کف pick dirty
• کنار گذاشتن لباس ها put clothes
• چیدن میز set table the
• Table opposite set clear the
• بیرون بردن سطل آشغال garbage
• جدول حل کردن crossword do
• اشتباه کردن make mistake a
• سروصدا ایجاد کردن make noise
• تلفن زدن make phone call
• دوست پیدا کردن make friends
• یوگا کردن yoga do
• برنامه ریزی کردن make plans
• چه کار خونه ای معمولا انجام میدی housework
• امروز چکار کردی today what
• چه کسی بیشترین کار خونه رو در خونواده
• چه کار خونه ای رو متنفری انجام بدی
• چه چیزی براتون اهمیت نداره انجام بدین mind
• کار خونه ای هست که شما دوست داشته
• ژاکت زرد منو دیدی نمیتونم پیداش کنم yellow
• تو کمدتو نگاه کردی looked closet
• اون چیه زیر تختت bed
• الان یادم اومد i remember
• بالاخره تموم شد finished have
• تقریبا almost
• هنوز موهامو خشک نکردم i dried hair
• بهت که گفتم برای اون ساندویچ یه بشقاب
• اندکی پیش کف رو تمیز کردم i cleaned
• اندکی پیش just
• یک بسته برات رسیده package arrived
• Sentences means بالاخره قبلا yet
• قبلا سه بار این فیلمو دیدم ive movie
• بالاخره یونیفرم جدیدتو پوشیدی worn uniform
• او قبلا تخت رو مرتب کرده made bed
• او هنوز تختشو تمیز نکرده made bed
• نوجوانان به چه چیزی شهرت دارند reputation teenager
• مسئولیت responsibility
• از کی مراقبت میکنی care
• طراح مد fashion designer
• Exclusive انحصاری
• Celebrities افراد مشهور
• لباس عروسی wedding dress
• آیا شما همیشه میخواستی یه طراح باشی designer
• اصلا not at all
• Dyslexic بیماری ای که با خوندن متن مشکل
• خیاطی sewing
• طراح لباس زنانه بودن مزیت های زیادی داره
• I feeling million dollars من احساس رضایت دارم
• شیک chic
• لباس costume party پارتی افراد با های مختلف
• عروس bride
• داماد bridegroom
• Outfit لباس
• شکر خدا goodness thank
• کفش پاشنه heels بلند high low کوتاه
• درآوردن کفش هام shoes take
• به صورت پا برهنه bare feet
• کاپشن چرمی leather jacket
• فروشگاه دسته دومی second-hand store
• Fitting room اتاق پرو the
• من اونو در سایت ebay فروختم i sold
• من i رسید نداشتم درنتیجه نمیتونستم اونو برگردونم
• آیا تا بحال سعی کردی چیزیو که ازش
• پلیس نتونست اونو جایی پیدا کنه police find
• یک دقیقه صبر کن قبل اینکه حسودی کنی
• نفر یک از person 4
• آن ها میخوان دوستاشونو تحت تاثیر قرار بدن
• آن ها جزئیات رو با آب و تاب
• دروغ رایج common lie
• مردم اغلب حقیقت رو در مورد آخر هفتشون
• کارهای اداری paperwork
• تشویق کردن encourage
• Illusion توهم تصویر خیال
• آیا هیچکدام از کارهای مربوط به خونه رو
• نهار چی داشتی lunch what
• بی صبر تاب تحمل impatient
• ذخیره کردن تایم save time
• هدردادن تایم wast time
• بی تاب شدن impatient get
• آسانسور بیش از ثانیه طول میکشه که برسه
• تایم غذا mealtime
• زود رنج irritable
• کم کردن سرعت slow down
• Superlatives عالی برتر
• Verdict opinion
• پرخاشگر aggressive
• Rude خشن
• Scientific علمی
• ساکنین inhabitants
• وانمود کردن pretend
• علی وانمود کرد که در خیابان افتاده ali
• اونا زمانیکه کلاه منو نگاه میکردند نتونستند جلوی
• فروشگاه خوار و بار مواد غذایی grocery store
• دکه روزنامه فروشی newsstand
• حلقه کلید key ring
• ایران کشوری در شرق عراق است iran country
• خوزستان شهری است در مجاورت رودخانه اروند khoozestan
• آلوده بدلیل گازهای سمی polluted
• آلودگی هوا air pollution
• هیچ کاری برای انجام دادن نیست
• کسل کننده boring
• Opposite boring exciting/interesting of
• دین religion
• ساختمان های مذهبی religious building
• قلعه castle
• مسجد mosque
• قصر palace
• مجسمه statue
• طبیعت nature
• شهر دانشگاهی university town
• مسکونی residential
• Stylish restaurant رستوران های شیک
• تفریحگاه محل استراحت resort
• خشک dry
• شما از زندگی شهری خسته ای tired city
• آیا همیشه کرم ضد آفتاب میزنی wear sunscreen
• کرم ضدآفتاب sunscreen
• لوازم آرایشی اون از استفاده میکنه او مصرف
• شما آیا فکر میکنی هیچکدام از عادات ناسالم
• استخوان bone
• پوست skin
• بیماری illness
• مضطرب anxious
• زمان زیادی رو در آفتاب گذروندن خطرناک است
• سیستم ایمنی immune system
• این باعث میشه مردم احساس کنند شادترند makes
• میانه روز midday
• آب انگور grape juice
• مهرداد نمیخواد وزن اضافه کنه mehrdad gain weight
• افزایش دادن وزن gain weight
• نور خورشید sunlight
• آروین خیلی زیاد حرف میزنه arvin talks
• من خیلی زیاد بیسکویت میخورم i eat cookies
• آیا شما به اندازه کافی سبزیجات میخوری eat
• او به اندازه کافی نمیخوابه sleep
• یخچال ما به اندازه کافی بزرگ نیست fridge
• پرس غذایی portion
• چرا یه دوچرخه نمیگیری bike
• ایده ی خوبیه اما من فقط برای یک
• Room changing fitting
• مستر کارت قبول میکنید mastercard
• میتونی ریفاند انجام بدی refund
• بفرمایید here you are
• بیا اش کنیم make 7:15
• بدبین pessimistic pessimist noun adi feels
• خوش بین optimist noun optimistic feels
• قرض دادن پول به کسی lend money sb
• قرض گرفتن پول از کسی borrow money sb
• تعمیر کردن fix repair
• من هر روز یه اتوبوس میگیرم i catch
• سقوط کردن drop روی سرم head
• مدام constantly
• Passionate مشتاق بودن در مورد state art
• افکار مثبت positive thoughts
• آیا فکر میکنی آخر هفته خوبی خواهی داشت
• آیا فکر میکنی امتحان زبان بعدیتو پاس pass
• آیا فکر میکنی تا سالگی زندگی live
• امیدوارم اینطور باشه i hope
• امیدوارم اینطور نباشه i hope
• فکر میکنم اینطور باشه i
• فکر نمیکنم اینطور باشه i
• شک دارم i doubt it
• احتمالا probebly
• احتمالا نه probebly not
• قطعا مسلما definitely
• قطعا نه definitely not
• قول دادن promise
• بجای چی استفاده میشه؟  در جملات سوالی که
• درد نخواهد داشت مثلا چیزی که دکتر موقع
• Text i وقتی رسیدم اونجا بهت میدم ll
• آن ها عاشق شدند و نامزد کردند fell
• شومینه fireplace
• بازسازی کردن renovate
• پیراهنی که خریدی برام خیلی کوچیکه نگران نباش
• الان نمیتونم صحبت کنم دارم رانندگی میکنم دقیقه
• میتونم مدیرو ببینم الان رفته نهار میتونی حدود
• خودکار منه که داری استفاده میکنی برش گردون
• میتونی دلار بهم قرض بدی بستگی داره کی
• من این کاپشن رو از اینترنت خریدم اما
• خواب دیدن dream
• من خواب جاده دیدم i dreamed road
• شما ترسیده بودی ازش frightened
• چه معنی ای میده دکتر dr
• چه خوابی دیدی dream what
• از تاریکی میترسی afraid dark
• شهر شما در تابستان پر از توریست است
• کشوره شما برای چی مشهوره country famous
• در مدرسه چه موضوعاتی بد بودی school subject
• در خوبی good شنا رقص dancing swimming
• آیا اغلب با خونوادت عصبانی هستی angry family
• داروی قانونی ورزش sports legal drug
• Athletic ورزشی
• وزنه برداری weightlifting
• Elite نخبه برتر
• Throw پرت کردن به کنار
• منظره scenery
• علاقه مندی مشترک common interest
•  فشردن دست هنگام احوال پرسی shake hand
• بصورت محکم firmly
• اثر خوب گذاشتن make good impression
• موضوعات بحث برانگیز controversial subjects
• Infinitive مصدر
• نمیدونم کجا برم یا چکاری انجام بدم i
• Dominate تسلط داشتن
• مراقب بودن look after
• Meaning gerund یعنی اسم مصدر verb+ing دیگه فعل
• Terrified scared afraid ترس از
• Leftovers چیزهای باقیمانده i love fridge
• از هیچی out of nothing
• من عاشق درست کردن یک چیز خوشمزه از
• ترازو scale
• رفتن روی ترازو scale getting
• بیرون آمدن come out
• Bargain real خرید ارزان finding sale
• بیرون غذا خوردن در تابستان احساس خوبی به
• من عاشق خوندن در رختخواب هستم i love
• من متنفرم از زود نرسیدن به فرودگاه i
• من در فکر خریدن یک ماشین جدید هستم
• او بدون خداحافظی ترک کرد left goodbye
• Gerund infinitive verb مصدر decide با ing enjoy
• Dream رویاپردازی کردن برای انجام کاری positive action
• Choir band musician group
• نیازی نیست don't have to
• تعهد التزام obligation
• این خلاف قانون است rule
• ممنوع کردن prohibit
• دوره کوتاه مدت فشرده intensive
• خیلی زیاد بی نهایت extremely
• نسبتا fairly pretty
• من سردردم i headache have
• من سرفه میکنم i cough
• من آنفلوآنزا دارم i flu
• من تب دارم i temperature
• من شکم درد دارم i stomachache
• من سرما خوردم i cold
• او باید هر چهار ساعت دارو رو بخوره
• نشانه های بیماریتون چیه symtoms
• به دارویی حساس هستی allergic drugs
• من به پنیسیلین حساسیت دارم allergic penicillin
• چندتا باید بخورم منظور قرص هست i
• I busy day tommorrow من فردا یه روز
• برای تو سخته که در مورد مشکلات با
• من از دوستم خواستم که با ازدواج کنه
• Impulse این یه تصمیم لحظه ای بود
• Attend شرکت کردن class would
• جدا separate
• بهتره که should
• من فکر میکنم که بهتره شغلتو عوض کنی
• Alternative بهتره که should ought
• چه کاری باید بهتره انجام بدم i
• فکر میکنم بهتره باهاش صحبت نکنی i speak
• عصبانی شدن با angry get
• طلاق گرفتن با divorced get
• تناسب اندام پیدا کردن با shape
• گم شدن با lost get
• ازدواج کردن با married get
• عصبی شدن با nervous get
• بهتر شدن با get better
• سردتر شدن با colder get
• بدتر شدن با worse get
• شغلی بدست آوردن با job
• روزنامه خریدن با newspaper get
• بلیط خریدن با ticket get
• ارتباط خوبی داشتن با long
• رسیدن به خونه با home
• بیش فعال hyperactive
• Spill ریختن مایعات coffe you
• پوشیدن جواهرات wear jewelry
• با ساعتت نگاه کن watch
• شاد به نظر میرسی happy
• تو شبیه مادرتی mother you
• یک جک بگو joke tell
• یه دروغ بگو lie tell
• قرض دادن پول به کسی lend money sb
• قرض گرفتن پول از کسی borrow money sb
• گرد باد cyclone
• بلایای طبیعی natural disaster
• کولاک برف blizzard
• طوفان storm
• سیل flood
• باران موسمی monsoon
• جنگل forest
• Expense هزینه
• Term تراموا
• زنگ درب رو زدن ring bell
• بالارفتن climb up
• پایین رفتن climb down
• رویاگونه dreamily
• Suburb حومه شهر
• Exclaim فریاد زدن
• هیچ کس دیگر nobody else
• مشکوک suspicious
• وادار کردن persuade
• این کتاب کیه book whose
• تلاش کردن make effort an
• مهاجر expatriate
• زنبور bee
• Jellyfish عروس دریایی
• کوسه shark
• سمی poisonous
• مار فعل نیش زدن برای sting
• مالیدن rub
• سرکه vinegar
• یک فعل برای خیلی ترسیدن terrify
• آیا شما فوبیا داری phobias
• چه زمانی این شروع شد start
• چندوقته زندگیتو تحت تاثیر قرار داده long affect
• غیرمنطقی irrational
• از زمانیکه since
• چه زمانی ترس از خفاشش شروع شد begin
• چه مدت اونجا زندگی میکنی long lived
• من بیست ساله اونجا زندگی میکنم lived twenty
• من از سال اونجا زندگی میکنم lived
• Time point period since for
• چند وقته که ازدواج کردی long married
• درمان راه علاج cure
• Tuberculosis بیماری سل
• چیره شدن غلبه کردن overcome
• قرص pill
• دارونما placebo
• دو تا فعل برای ازدواج کردن بگو merried/marry
• مدرسه ابتدایی elementary school
• دبیرستان high school
• به دانشگاه رفتن college go
• فارغ التحصیل از دانشگاه graduate college
• پسر بزرگتر او eldest son
• پسر کوچکتر او youngest son
• خط مشی footstep
• محترم قابل احترام respected
• مراسم تدفین funeral
• چهارراه دوم بپیچ سمت راست turn
• دور میدان بچرخ و از خروجی سوم خارج
• گم نشی lost don't get
• چطوری با مترو برم به روستای x i
• سوار b بشو تا west 4th train از
• چندتا توقف داره stop how
• قصد نداشتم اینو بگم i
• Windshield wipers برف پاک کن ماشین
• Disposable diapers پوشک بچه یکبار مصرف
• لاک غلط گیر white-out
• ضد گلوله bullet-proof
• جلیقه ضد گلوله bullet-prooft vest
• Passive sentences pp present past جملات مجهول اهمیت
• کشف کردن discover
• اختراع کردن invent
• این فیلم بر اساس یک داستان واقعی است
• سهام shares
• غذاهای کنسرو شده canned food
• من واقعا در ریاضی خوب بودم i good
• Eccentric خیره سر غیرعادی
• Seldom به ندرت
• دلقک clown
• دانش آموز pupil
• To/didn't pass used use to
• Torture شکنجه عذاب
• بی عاطفه روح impersonal
• مصمم decisive
• بی اراده indecisive
• Make mind تصمیمتو بگیر up
• من در ازدواج کردن بی اراده هستم indecisive
• ساعت برت میدارم pick 9
• Writing speaking may might for
• ممکنه برم i خونه یا خرید home shopping
• آیا اغلب در مورد چیزها نظرتو عوض میکنی
• Opt انتخاب کردن
• مرگ death
• پلنگ leopard
• بازنده loser
• برنده winner
• توپ کجا رفت ball where
• از بالای تیر دروازه رفت bar
• تیر دروازه bar
• اتوموبیل رانی auto racing
• بکس boxing
• دوچرخه سواری cycling
• فوتبال soccer
• دو و میدانی track field
• هنرهای رزمی martial arts
• مرد از پله ها رفت بالا man steps
• مرد رفت داخل کلیسا man church
• او با ماشین از گاراژ اومد بیرون drove
• او در طول خیابان رانندگی کرد drove street
• من روی پل دویدم i ran bridge
• Noun end sentences out of
• اعضاء خانواده family members
• او به من کرد بی احترامی توهین insulted
• مسئولین مسابقه match official
• احساساتی شدن emotional become
• کسی رو زدن hit sb
• دشوارترین درس زندگی hardest life lesson
• با احترام وقار dignity with
• گردن کسی انداختن blame
• شکست defeat
• داور referee
• امتناع کردن refuse
• انداختن شکست به گردن داوران blaming defeat referees
• حریف opponent
• امتناع از دست دادن به حریف refusing shake
• دست دادن shake hand
• Umpire tennis referee
• زیاد عصبانی شدن furious become
• با کفایت competent
• بی کفایت incompetent
• یک احمق بی عرضه/بی کفایت incompetent fool
• واجد شرایط شدن qualify
• واجد شرایط نبودن disqualify
• دراز کشیدن lay down
• شروع به گریه کردن begin cry
• مربی coach
• داریم مجبورش میکنیم آب بخوره making drink water
• Dehydrate آب از دست دادن
• گل زدن score goal the
• مسئول باشگاه پرسپولیس president perspolis club
• اعلام کردن announce
• من قصد رفتن به خارج ندارم i intention
• Ruin نابود کردن
• پا گذاشتن در باشگاه set foot club
• بنظر من opinion in my
• غالب بودن dominate
• این نیست انصاف عادلانه fair
• برنامه های مستند documentaries
• این خیلی آزاردهنده است annoying
• Give ترک کردن i من نمیخوام ترکش کنم
• Buzz احساس هیجان
• Person morning evening works a
• Put پوشیدن bedtime pajamas on
• کفشاتو در بیار shoes take
• یک حوله خیس روی زمین هست لطفا برش
• این کتاب خیلی گرون بود لطفا ازش مراقبت
• کتتو coat درآر بپوش put
• آیا لباس های قدیمی رو دور میندازی throw
• آیا از پرو کردن لباس لذت میبری enjoy
• یادداشت کردن write down
• Adopt به فرزندی پذیرفتن
• Coincidence تصادف
• من هم i so do
• من هم در جملات منفی چطوری گفته میشه
• Carpentry نجاری
• مامور نگهبان security guard
• Deputy قائم مقام
• Sheriff کلانتر
• شخصیت personality
• در تماس باقی مانده stay touch
• اون همین الان از اینجا رفت missed
• ببخشید شماره رو اشتباه گرفتم wrong number
• الان وصلتون خواهم کرد put
• میتونم پیام بزارم i leave message
• الان نمیتونم جواب بدم i call moment
• اول تو بگو you go
• بهتر ازین نمیشه never better
• سریع از آب خارج شید water quickly
• Net تور ماهیگیری
• گردن neck
• با مشت زدن knock out
• Armored car ماشین زره پوش
• فرار کردن get away
• شنا کردن دو تا فعل بگو swim/take swim
• تعقیب کردن کسی chase someone
• Past perfect tense یه کاری قبل از گذشته
• Caried حمل کرده بود had
• Gossip غیبت/غیبت کردن kind people
• چه احساسی داری وقتی مردم در مورد شما
• Told he say vs tell
• چی بهش گفتی what did
• Kettle کتری
• Waffle ویفر نون بستنی
• Pottery سفالگری
• دمپایی slippers
• Supper شام
• Feel guilty احساس گناه
• انتقال دادن اخبار خوب pass good
• چه کسی این عکسو نقاشی کرده painted picture
• چند نفر کنار مدرسه زندگی میکنند people live
• جراح قلب heart surgeon
• من به مرضیه پیشنهاد ازدواج دادم i proposed
• مقدر شده که با هم باشیم destined

Next deck: Bulgarian Sentences

Previous deck: English irregular 100 verbs - RU с озвучкой и в стихах

Up: Index