4000 Essential English Word 3 (eng-per)

Learn using these flashcards. Click a card to start.

• Arise رخ دادن برخاستن
• Benefactor نیکو کار بانی خیر
• Blacksmith آهنگر
• Charitable سخاوتمند خییر دستگیر
• Compensate جبران کردن پاداش دادن
• Encounter مواجهه برخورد
• شدن exceed متجاوز از بالغ بر
• Forge ساختن جعل کردن
• Humble فروتن خاشع
• Iron آهن اتو
• Ladder نردبان پلکان
• Modest متواضع فروتن ساده
• کردن occupy اشغال تصرف
• Penny کوچکترین واحد پول انگلیس وامریکا
• Preach موعظه کردن سخنرانی مذهبی
• شدن prosper کامیاب موفق رونق یافتن
• Province استان ولایت
• Satisfaction رضایت خوشنودی
• Sustain نگه داشتن
• Chimney دودکش
• Acquire بدست آوردن
• Awkward بی دست و پا ناشی
• Caretaker سرپرست
• Deceive گول زدن اغفال کردن
• کردن discourage دلسرد بی جرات
• Fake ساختگی جعل
• Hatred نفرت کینه
• Hut کلبه
• Inferior پایین رتبه نامرغوب پَست
• Lodge پناهگاه خانه کوهستانی مخصوص شکار
• Neglect غفلت اهمال
• Newcomer تازه وارد
• Offense حمله یورش قانون شکنی
• Overlook غفلت کردن بی توجهی
• Repay تلافی کردن پس دادن
• Ridiculous مسخره مضحک خنده دار
• Satisfactory رضایتبخش خرسند کننده
• Shepherd چوپان
• Venture مخاطره کردن ریسک
• Wheat گندم
• Alley کوچه
• Ax تبر تیشه
• Bunch گروه خوشه دسته
• کار chore مشکل طاقت فرسا
• Decent نجیب محبوب
• Disgrace رسوایی افتضاح احساس شرم
• Elbow آرنج
• Grateful سپاسگزار قدردان
• Irritate آزردن رنجاندن
• Kid بچه دست انداختن مسخره کردن
• Loose شل سست لق
• Offend دلخور کردن رنجاندن
• Overnight شبانه در مدت شب
• Persist پافشاری اصرار بر انجام کاری
• Pine کاج
• Scar جای زخم یا سوختگی شکاف
• Sensation احساس شور
• Sled سورتمه
• Tease دست انداختن اذیت کردن
• Valentine ولنتاین معشوق
• شکوفه bloom زدن
• Compact جمع و جور متراکم
• Curl حلقه حلقوی
• Decay پوسیدگی فاسد شدن
• Dessert دسر
• Dip غسل فرو بردن در مایع
• Distant دور
• Eclipse کسوف خورشید گرفتگی
• Fairy پری
• Grace حرکت نرم و آهسته
• Leisure فراغت وقت بیکاری
• Mankind مردم بشریت
• Passion اشتیاق هوای نفس
• Pillow بالش متکا
• Pulse نبض تپش
• کردن refresh تازه خنک از خستگی بیرون آوردن
• Sneeze عطسه
• Spice ادویه چاشنی غذا
• سوت whistle زدن
• Wool پشم
• کردن acquaint آشنا آگاه
• Cemetery قبرستان گورستان
• نفرین curse لعنت کردن
• Disguise تغییر قیافه پنهان کردن
• Fancy تجملی بسیار زیبا
• Flashlight چراغ قوه
• Hood کلاه لباس
• Inhabitant ساکن اهل
• Nourish غذا دادن تغذیه کردن
• Pirate دزد دریایی
• Publication نشریه نشر
• Riddle معما چیستان
• Rot فاسد شدن پوسیدن
• Scare ترساندن ترس هراس
• Shortly به زودی
• Skeleton اسکلت ساختمان
• شدن spoil خراب فاسد پوسیدن تباهی
• Starve از گرسنگی مردن
• Thrill هیجان لرزه
• Wicked بدجنس شریر
• Alert اخطار اعلام خطر
• پخش broadcast تلویزیونی یا رادیویی کردن
• Bulletin آگهینامه ابلاغیه تابلو اعلانات
• Bump برآمدگی
• کردن ریز chop خرد
• Closet گنجه صندوق خانه
• دادن console دلداری تسلی طاقچه
• District ناحیه محله حوزه
• Drawer کشو
• Endure تحمل کردن
• کردن execute اجرا اعدام
• Grasp نگهداشتن گرفتن فهمیدن
• Rear عقب پشت
• Senator نماینده مجلس قانونگذار
• Skull جمجه
• Stir هم زدن تکان دادن
• Tap ضربه آهسته زدن
• Tremendous عظیم شگرف
• Underneath در زیر پایین
• Worm کرم
• Abandon ترک کردن
• Ambitious بلند همت آرزومند
• کردن سگ عو bark پارس
• Bay خلیج کوچک خور
• Brilliant با استعداد زیرک برلیان
• Chin چانه
• Compliant شکایت
• Deaf کر ناشنوا
• Enthusiastic مشتاق علاقه مند
• Expedition سفر طولانی
• Horizon افق
• Loyal وفادار صادق
• Mayor شهردار
• Mutual متقابل دوجانبه
• Overweight چاق
• پناه refuge گاه
• Restore پس دادن تعمیر کردن
• Rub مالیدن ساییدن
• حس sense کردن
• Veterinarian دام پزشک
• Anniversary سالگرد
• حساب arithmetic علم
• Ashamed شرمنده شرمسار
• Burst انفجار از هم پاشیدن
• Carpenter نجار
• Coal زغال سنگ
• Couch نیمکت مبل
• Drip چکه چکیدن
• Elegant زیبا شیک برازنده
• Fabric پارچه
• Highlands ارتفاعات
• Ivory عاج فیل
• Mill آسیاب
• Needle سوزن عقربه
• Polish صیقلی پرداخت جلا
• Sew دوختن خیاطی کردن
• Shed آلونک انباری
• Thread نخ
• Trim سرشاخه زدن تراشیدن
• Optimist خوش بین
• بالا upward رو به بطرف
• Ail درد داشتن آزردن پریشان کردن
• Ally دوست پیوستن متحد کردن
• Boast خودستایی به رخ کشیدن بالیدن
• Bounce پرش بالا جستن
• Bully قلدر گردن کلفت
• Carbohydrate کربوهیدرات
• Crawl چهار دست و پا رفتن خزیدن
• Defeat شکست دادن مغلوب کردن پیروز شدن
• Dial صفحه مدرج ساعت شماره گرفتن
• Dominant برتر غالب
• Mercy بخشش رحم امان
• Nod سر تکان دادن
• Opponent حریف طرف مقابل مخالف
• Quarrel نزاع دعوا
• Rival رقیب هماورد
• Sore دردناک زخم
• Sting نیش گزیدگی
• Strain زور زدن کوشش
• Torture زجر عذاب
• Wrestle کشتی
• Absence غیبت فقدان نبودن
• Aloud با صدای بلند
• Bald کچل بی مو
• Blanket پتو زیر انداز
• Creep خزیدن
• Divorce طلاق جدایی
• Imitate تقلید کردن
• Infant کودک بچه
• Kidnap آدم ربایی بچه دزدی کردن
• Nap خواب کوتاه چرت
• هیچ کجا nowhere
• Pat آهسته دست زدن به نوازش کردن
• Relief تسکین راحتی
• Reproduce دوباره ساختن تکثیر کردن
• Rhyme قافیه شعر نظم
• Suck مکیدن
• Urgent فوری ضروری
• شدن vanish ناپدید غیب
• Wagon واگن ارابه بارکش
• Wrinkle چین و چروک
• Abnormal غیر عادی
• Bamboo چوب خیزران نی هندی
• Blossom گل شکوفه
• Compass قطب نما
• Dialect گویش لهجه
• Dishonest متقلب نادرست
• Dwarf کوتوله
• Ecosystem اکو سیستم مجموعه از گیاهان و حیوانات
• Fatal مهلک کشنده
• بی impatient تاب حوصله صبر
• Leaf برگ
• Manuscript کتاب خطی
• Marsh مرداب باتلاق
• Patience صبر شکیبایی
• Perfume عطر
• Pond تالاب دریاچه
• Proverb ضرب المثل مثل
• Pursuit تعقیب دنبال
• خواندن recite از بر در برابر جمع
• Wilderness بیابان صحرا
• Anticipate پیش بینی کردن انتظار داشتن
• Barrel بشکه
• Beam پرتو تیرک
• Casual اتفاقی عادی
• Caution احتیاط ملاحظه
• Contrary مخالف معکوس
• Deliberate عمدی از قصد
• کردن dissolve حل در مایع آب محلول شدن
• Explode انفجار ترکیدن
• کردن fasten بستن محکم چفت
• Germ میکروب
• Kit کیت بسته لوازم
• Puff دود پف
• Rag تکه پارچه کهنه
• کردن scatter پراکنده پخش
• Scent بو رایحه
• Steel فولاد
• Swift سریع چابک فرز
• Toss پرتاب پرت کردن بالا انداختن
• Triumph پیروزی فتح
• Aboard روی توی
• Bitter تلخ عصبانی
• Bullet گلوله مرمی
• Devil شیطان ابلیس
• آهسته drift حرکت جریان
• کردن enforce اجرا مجبور وادار
• Harbor بندرگاه لنگر گاه
• Inhabit ساکن شدن مسکن گزیدن
• Fountain چشمه فواره
• March راهپیمایی رژه قدم رو
• Millionaire میلیونر
• Port بندر درگاه
• Sheriff کلانتر
• Startle وحشت زده شدن از جا پراندن
• عرق sweat ریزی
• Trigger ماشه رها کردن
• Unify متحد کردن یکی شدن
• Vessel کشتی بزرگ
• Voyage سفر طولانی
• Worship پرستش عبادت
• Apprentice شاگرد کارآموز
• کردن assure اطمینان دادن بیمه مجاب
• Bandage پانسمان زخم بند
• خون bleed ریزی آمدن
• Bond دوست شدن رابطه
• Chef سرآشپز
• Crown تاج
• Departure حرکت عزیمت
• Diligent کوشا سخت کوش
• Emperor امپراتور فرمانروا
• Fiber فیبر رشته تار
• Horrible ناگوار مهیب
• بی impolite ادب تربیت
• Kneel زانو زدن
• Luxury تجملی نعمت
• Massive عظیم حجیم
• Panic وحشت اضطراب و ترس ناگهانی
• Priority اولویت تقدم برتری
• Robe لباس بلند و گشاد
• Scold سرزنش کردن
• Affair کار امر اتفاق
• Assembly مجلس اجتماع انجمن
• Bless دعا کردن برکت دادن
• Cereal غله حبوبات غذایی که با شیر مخلوط
• Cheerful خوشحال مسرور
• Diameter قطر
• Exploit بهره برداری استثمار
• Famine خشکسالی قحطی
• Harvest محصول برداشت درو کردن
• Merry شاد خوشحال
• Nut مهره آجیل
• Pardon معذرت خواستن بخشش آمرزش
• Pharaoh فرعون
• Ripe رسیده بالغ
• Roast کباب کردن برشته شدن
• Routine روزمره روال کار عادی
• Scheme طرح نقشه
• Slim لاغر نازک
• Stove اجاق کوره
• Theft دزدی سرقت
• Adolescent نوجوان
• Aptitude استعداد شایستگی
• Compliment تعریف کردن از کسی یا چیزی تعارف
• Hinder مانع شدن از کاری
• Journalism روزنامه نگاری
• هیئت jury منصفه داوران
• Justice عدالت داد انصاف
• Liberty آزادی اختیار اجازه
• Literary ادبی ادبیاتی کتابی
• Pharmacy داروخانه
• دارویی pill قرص کپسول
• Presume فرض کردن عقیده داشتن
• Privacy خلوت تنهایی پنهانی
• Punishment مجازات تنبیه
• معقول تصمیم درست sensible
• Slice برش قاچ قسمت
• Sorrow غم غصه اندوه
• Straw نی حصیر
• کردن swell متورم شدن باد پف
• Tidy پاکیزه مرتب منظم
• Affection محبت عاطفه علاقه مهر
• Agency نمایندگی دفتر خدمات
• Ash خاکستر
• کردن confine محدود محصور
• کردن dismiss منفصل خارج
• Erupt فوران کردن منفجر شدن
• Fate سرنوشت تقدیر
• Lava گدازه مواد مذاب
• بد miserable بخت شانس
• Navigate هدایت کردن ناوبری
• Originate سرچشمه گرفتن آغاز شدن
• Remainder باقیمانده پس مانده
• Retrieve پس گرفتن بازیافتن دوباره بدست آوردن
• Shallow کم عمق سطحی
• Slope شیب سراشیبی
• Span محدوه گستردگی
• Superstition خرافات موهومات
• Sympathy همدردی دلسوزی
• Vibrate لرزیدن ارتعاش تکان خوردن
• بودن wander سرگردان آواره
• Armor زره جوشن
• Blaze شعله درخشان آتش مشتعل
• غرش boom صدای
• Cliff صخره
• Flame شعله
• Independence استقلال آزادی عدم وابستگی
• Invasion تهاجم تعرض
• Knight شوالیه سلحشور
• برق lightning آسمان آذرخش زدن
• Rebel شورشی طغیان گر
• Retreat عقب نشینی
• Revolution انقلاب شورش
• Spear نیزه پیکان
• Steep سراشیب سرازیر
• Summit قله اوج
• Thunder تندر رعد غرش آسمان
• Troops دسته سربازان
• Warrior جنگجو مبارز جنگاور
• عقب withdraw کشیدن نشستن برداشت از حساب
• کردن yield تسلیم یا شدن واگذار
• Pregnant حامله باردار
• Rage خشم غضب
• Revenge انتقام تلافی
• Shame خجالت شرم
• آه sigh کشیدن
• Sneak دزدکی حرکت کردن
• Spare بخشیدن چشم پوشیدن از یدکی
• Stem ساقه گیاه
• Supper شام
• Tender ترد لطیف
• Bench نیمکت
• شدن confront روبرو مواجه
• گل daisy آفتاب گردان مروارید
• Dispute نزاع مشاجره
• Horror وحشت ترس زیاد
• Incident حادثه واقعه تصادف
• Mist مه غبار
• Object شیء چیز کالا
• Orphan یتیم بی پدر و مادر
• Plot طرح نقشه توطئه چیدن
• Beneath در زیر زیرٍ
• Cub توله بچه حیوان
• Dawn سپیده دم سحرگاه
• Dissatisfied ناراضی ناخشنود
• Ease سهولت آسانی سادگی
• Evident آشکار بدیهی مشهود
• Hail تگرگ
• Howl زوزه کشیدن
• Leap پرش خیز
• Magnificent عالی مجلل فرخ
• Necessity ضرورت لزوم احتیاج
• Outcome نتیجه حاصل پی آمد
• Pile توده کپه ستون
• Profound عمیق عمقی
• Seize تصاحب بتصرف آوردن قاپیدن
• Squeeze فشردن له کردن
• Supreme عالی اعلی
• Terrific فوق العاده عظیم
• Trait ویژگی خصیصه نشان ویژه
• Vital حیاتی اساسی وابسته به زندگی
• Accustomed عادت داشتن خو گرفتن
• کردن affirm تصدیق شهادت دادن اثبات
• Astonished مبهوت متحیر متعجب
• Bang محکم زدن بستن ضربت سنگین
• Clan طایفه خاندان خانواده
• Dim تاریک کم نور
• Emphasis تاکید اهمیت
• Fable داستان حکایت
• Feast جشن ضیافت مهمانی
• Glow تابش بر افروختن گرمی
• Hollow توخالی تهی
• Instinct غریزه هوش طبیعی جانوران
• Joint مفصل لولا
• Leak نشت چکه
• Physician پزشک طبیب
• Sacrifice قربانی فدا کردن
• Stiff سفت محکم
• Stroke لمس کردن دست کشیدن ضربه
• Tragic غم انگیز فجیع
• Tune لحن آهنگ صدا
• دادن accommodate جا منزل
• Circus سیرک
• Coincide همزمان بودن مصادف شدن
• Commission هیئت ماموریت حکم حق العمل
• Dose مقدار
• Dye رنگ کردن
• Extent وسعت اندازه
• Gender جنسیت نوع
• Headline عنوان
• Informal غیر رسمی
• کردن inquire تحقیق رسیدگی
• Messenger فرستاده پیک پیام آور
• Peer بدقت نگریستن همتا
• Portrait عکس یا تصویر صورت
• گرفتن pose ژست قیافه حالت
• Ranch مزرعه نگهداری دام
• Steer هدایت کردن راندن
• راه stripe خط باریکه
• Tame اهلی رام
• Tempt وسوسه کردن فریفتن
• استرالیا aborigine ساکن اولیه بومی
• کردن ban قدغن تحریم
• Cautious هوشیار محتاط مواظب
• کردن confess اقرار اعتراف
• Cottage کلبه خانه روستایی
• روز daytime هنگام مدت
• Desperate بیچاره بی امید
• شدن fade بی نور محو کم رنگ
• Fierce درنده خشمگین
• Gamble قمار کردن شرط بندی برد و باخت
• Lawn چمن زار علفزار
• Mow علف چیدن چمن را زدن
• Outlaw قانون شکن متمرد
• Prospect انتظار امید انجام چیزی
• کیف زنانه purse پول
• Rod چوب عصا میله
• Seldom بندرت بسیار کم
• تراشیدن shave ریش مو
• Terrified وحشت زده
• Wizard جادوگر
• بار baggage سفر مسافر
• Bulb حباب لامپ برق
• Bundle بسته دسته کردن
• Cattle گله گاو
• Flee فرار کردن گریختن
• Graze چریدن گله چراندن
• Greed حرص طمع
• Herd گله گروه
• کردن initiate آغاز راه انداختن شروع
• Lane راه باریک مسیر خط کشی شده
• Nerve عصب طاقت قوت قلب
• نمایش parade سان و رژه با شکوه دسته
• کردن pave آسفات سنگفرش صاف فرش
• Phantom شبح روح
• Portable قابل حمل پرتابل
• Poster آگهی دیوارکوب اعلامیه
• Scratch خاراندن خراشیدن
• Symphony سمفونی قطعه طولانی موسیقی همنوایی
• Widow بیوه زن بدون شوهر
• Circulate منتشر کردن گردش دادن
• Consequent پی آیند برآیند منتج
• شدن derive مشتق ناشی از برگرفتن
• غرق drown شدن کردن
• Dynasty سلسله دودمان خاندان پادشاهی
• از fraction جزء کسری بخشی کسر
• Frost شبنم منجمد برفک
• Illusion خیال وهم فریب
• Invade تهاجم حمله کردن
• Lieutenant درجه نظامی ستوان ناوبان
• Marine دریایی وابسته به دریانوردی
• Merit شایستگی سزاواری لیاقت
• Navy نیروی دریایی ناوگان کشتی جنگی
• Polar قطبی مربوط به قطب شمال و جنوب
• Ray پرتو شعاع اشعه
• Resign استعفا دادن کناره گرفتن دست کشیدن
• Suicide خودکشی
• Tremble لرزیدن ارتعاش
• Underlying در زیر قرارگرفته
• از طریق بوسیله ی توسط
• Alter تغییر دادن اصلاح کردن
• به یک طرف بکنار aside
• Autumn پاییز
• کردن blend مخلوط ترکیب آمیختن
• Collapse فروریختن فروپاشی
• Crush له کردن فشردن
• Curve خمیدن خمیده منحنی
• کننده disgusting منزجر بیزار
• Drain خالی کردن آب آبگذر فاضلاب
• Embrace درآغوش گرفتن بغل کردن
• Envy حسادت غبطه خوردن رشک ورزیدن
• Fireworks آتش بازی
• Flour پودر گرد آرد
• Fuse فیتیله مواد منفجره فیوز
• Ginger زنجبیل
• Jealous حسود رشک ورز
• Paste درج چسباندن چسب
• Receipt رسید اعلام وصول کردن
• کردن wipe خشک پاک با پارچه
• Wire سیم
• کردن acknowledge تایید اعلام وصول
• Ambassador سفیر
• Blonde بور فردی با موی رنگ روشن
• کردن conquer غلبه فتح تسخیر
• Drag کشیدن روی زمین اصطکاک
• Exaggerate اغراق مبالغه بزرگ جلوه دادن
• Heritage میراث
• Insult فحش دادن توهین دشنام
• در ضمن ضمنا هنگامِ meanwhile
• Necklace گردن بند
• Noble اشراف نجیب
• Precious گرانبها نفیس پر ارزش
• Prejudice پیشداوری تعصب تبعیض
• Rumor شایعه
• Sin گناه معصیت
• Spectacle منظره شگفت انگیز
• Stack توده انباشته دسته
• Suspicious بدگمان ظنین مشکوک
• Tin قلع حلبی
• Vase گلدان کوزه
• درد ache کردن
• Arctic شمالی وابسته به قطب شمال شمالگان
• Canal جوی آب آبراه نهر
• Chemist شیمی دان دارو ساز
• Chill سرد کردن سرما
• Congress کنگره همایش مجلس
• Dairy لبنیات ماست بندی
• آمدن descend فرود پایین
• Grocer خواربار فروش بقال
• Hesitate تامل کردن تردید داشتن
• Institution موسسه سازمان
• Jog آهسته دویدن
• Merchant بازرگان تاجر
• Poke سیخونک فشار با انگشت
• انداختن postpone به تاخییر موکول کردن غقب
• Splash ترکیدن ترشح کردن
• Stubborn سمج سر سخت لجوج
• شهر suburb حومه برون
• Tide جزر ومد سطح آب
• Tragedy مصیبت فاجعه نمایش حزن انگیز
• Bomb بمب نارنجک
• Certificate گواهی نامه سند رسمی
• Circumstance چگونگی شرایط محیط شرح
• Coffin تابوت
• Cope مقابله از عهده برآمدن
• Criticism انتقاد
• کردن devastate ویران نابود خراب
• اخم frown کردن
• Gaze زل زدن خیره شدن چشم دوختن
• Glance نگاه کوتاه برانداز کردن به یک نظر
• Grief اندوه غصه حزن
• Groom داماد
• License جواز پروانه
• Microscope میکروسکپ ذره بین
• Nuclear هسته ای اتمی
• Portray به تصویر کشیدن توصیف کردن
• Rotate چرخیدن دوران کردن
• Souvenir سوغات یادگار
• Submarine زیر دریایی
• کردن trace دنبال ترسیم رد
• Appliance اسباب وسایل خانه
• Basin لگن
• Broom جارو دسته دار
• Caterpillar کرم پروانه
• Cupboard قفسه گنجه
• Delicate ظریف حساس لطیف
• Emerge پدیدار شدن بیرون آمدن
• Handicap نقص اشکل
• Hook قلاب چنگک
• Hop پرش جستن جست و خیز کوچک
• رختهای laundry شسته شده شستنی
• کردن pursue دنبال تعقیب
• Reluctant بی میل
• Sleeve آستین لباس
• Spine ستون فقرات
• Stain لکه لک آلودگی
• Strip نوار باریکه
• Swear سوگند خوردن قسم دادن
• Swing نوسان تاب خوردن
• Utilize بکار بردن مورد استفاده قرار دادن

Next deck: English Synonyms and Antonyms Workbooks

Previous deck: Bulgarian Essential Vocabulary

Up: Index