Ielts

Learn using these flashcards. Click a card to start.

• Astute زیرک
• Infringement تخلف
• کردن abbreviate خلاصه مختصر
• Trophic غذایی وابسته به تغذیه
• Herbivore گیاه خوار
• Carnivore گوشت خوار
• Omnivore همه چیز خوار
• Detritivore پسماند خوار
• Detritus پسماند
• Mite کرم ریز
• Termite موریانه
• Centipede هزار پا
• Vulture کرکس لاشخور
• Excrete دفع کردن پس دادن
• Acreage مساحت زمین بر حسب جریب
• Hog خوک پرورشی
• کردن infect آلوده عفونی
• Fungi fungus قارچ
• Rot پوسیدن فاسد کردن
• Oceanic اقیانوسی
• Antarctic جنوبگان مربوط به قطب جنوب
• Livestock چارپایان اهلی دام
• Crustacean سخت پوست
• Cattle گله گاو
• Biomass زیست توده سوخت زیستی
• Acre جریب معادل متر مربع
• Dairy لبنیاتی
• Pasture چراگاه
• Outlet خروجی برق گاز راه خروج بازار فروش
• Put sth پوشیدن لباس روشن کردن یک وسیله
• از put sth بعد استفاده چیزی آن را
• Put sth back چیزی را در جای خود
• Put sth forward جلو انداختن
• Sth back پس دادن جنس خریداری شده
• Sb استخدام کردن take on
• Adolescence نوجوانی
• Adulthood بزرگسالی
• Brotherhood برادری
• Resemblance تشابه
• Rivalry رقابت
• Temperament خلق و خو
• Ties پیوند
• Family بستگان درجه یک immediate
• Maternal مادری مادرانه
• Close-knit متحد و به هم پیوسته
• Rewarding ارزشمند
• Break شکست خوردن از کار افتادن
• Sth common وجه مشترک داشتن
• پرورش nurture دادن
• Toddler کودک تازه راه افتاده خردسال
• Clumsy دست و پا چلفتی بد ترکیب
• Fond شیفته مشتاق
• Fully-grown بالغ رشد کرده
• Larva لارو
• Irresponsible بی مسئولیت
• Patient صبور بیمار
• Rebellious سرکش آشوب گر
• Tolerant شکیبا سازگار
• Back به گذشته فکر کردن
• Reminisce یاد آوری خاطرات خوب گذشته
• Tantrum throw کج خلقی کردن
• Bear mind به خاطر داشتن
• کردن broaden گسترده عریض
• Put mind ease به ذهن استراحت دادن
• Artery شریان سرخ رگ
• Craving اشتیاق شدید
• Dietician dietitian متخصص تغذیه
• Disrupt مختل کردن از هم گسیختن
• میزان ورودی intake مصرف مجرای
• Nutrition تغذیه مواد غذایی
• Overdo به حد افراط رساندن
• Onset یورش آغاز شروع
• Serving پرس وعده عملِ سرو کردن
• Therapy معالجه درمان
• Brisk سریع
• Infectious آلوده کننده واگیر دار
• Moderate متوسط معتدل میانه
• Persistent مصر پایدار مداوم
• Vital حیاتی مهم
• Counteract بی اثر کردن
• Cure درمان کردن
• Overeat پر خوری کردن
• Daily routine فعالیت های روزمره
• Outlook دیدگاه چشم انداز منظره
• Risk-taker ریسک پذیر
• Lead هدایت کردن منجر شدن سُرب
• Live life edge خطر کردن به قصد تفریح
• Live life full از زندگی لذت کامل بردن
• Meet نیازی را برآورده کردن
• Walks life تمام اقشار جامعه
• Thesis پایان نامه
• Dissertation رساله دکتری
• کودک nursery مهد اتاق
• Tutor معلم خصوصی مربی دانشگاه
• Eligible مناسب شایسته واجد شرایط
• Studious درس خوان
• Struggle سخت تلاش کردن جنگیدن
• حدس conjecture زدن گمانه زنی
• Linguistics زبان شناسی
• Sign language زبان اشاره ناشنوایان
• Inherent ذاتی درونی intrinsic
• State وضعیت حالت دولت بیان کردن
• Needless نیاز به گفتن نیست که
• اجازه اظهار نظر داشتن have
• Eco-tourism اقتصاد گردشگری
• Itinerary برنامه زمانبندی
• Journey سفر طولانی یا مرتب
• بودجه budget بندی کردن
• Breathtaking مهیج و نفس گیر
• Picturesque زیبا و قدیمی
• Quaint عجیب و جالب
• Scenic مربوط به مناظر طبیعی
• Stunning بسیار جذاب یا زیبا
• Archeology باستان شناسی
• Excavation حفاری
• Middle ages قرون وسطی قرن پنجم تا پانزدهم
• Chronological مرتب شده به ترتیب زمانی
• Consecutive متوالی sequential
• Imminent قریب الوقوع
• Prehistoric ماقبل تاریخ
• Predate قبل از چیزی در تاریخ وجود داشتن
• سوراخ burrow در زمین حفر کردن لانه حیوانات
• Den لانه جانوران پاتوق مخفی
• کردن demolish تخریب ویران
• Ecological مربوط به محیط زیست
• Span مدت گستره دهانه پهنا گسترده شدن ادامه
• Lose track time گذشت زمان را فراموش کردن
• Time در مدت مورد نیاز
• Time در زمان مقرر on
• Subsequently متعاقبا بعدا
• Animal kingdom قلمرو حیوانات
• Laborer کارگر
• Fauna جانوران یک منطقه زیستی
• Flora گیاهان یک منطقه زیستی
• Pesticide آفت کش
• Prey صید شکار قربانی
• Repercussion پیامد عواقب consequence
• Arid خشک
• Catastrophic فاجعه آمیز
• Extinct منقرض شده
• مبارزه combat کردن جنگیدن
• Eradicate ریشه کن کردن
• Hibernate خواب زمستانی رفتن
• Coup کودتا
• Astronaut فضا نورد
• Cosmos جهان هستی
• Crater گودال دهانه آتشفشان
• پرتاب launch کردن راه انداختن
• Meteor شهاب
• مدار orbit در چرخیدن
• Outer space فضای خارج از جو زمین
• Radiation تشعشع تابش
• Weightlessness بی وزنی
• Cosmic کیهانی بسیار بزرگ
• Gravitational گرانشی
• Lunar قمری مربوط به ماه
• Meteoric شهابی سریع و ناگهانی
• Unmanned بی سرنشین
• کردن acclimatize خو عادت
• Colonize ساکن شدن تحت استعمار درآوردن
• Propel جلو بردن هل دادن
• Gadget ابزار
• مسکن housing سازی
• Landmark بنای تاریخی
• Quarry معدن سنگ
• و cosy cozy راحت گرم نرم
• Cramped در هم فشرده پر ازدحام
• مصرف disposable یک بار آماده برای
• Futuristic متعلق به آینده
• High-rise برج ساختمان بلند
• Mass-produced تولید انبوه
• Multi-story multi-storey چند طبقه
• Ornate آراسته و پر آذین
• Prefabricated پیش ساخته
• Single-story single-storey دارای یک طبقه
• کشان haul بردن
• بالا hoist کشیدن بردن
• Renovate بازسازی کردن
• Cutting-edge پیشرفته ترین
• Dated دارای تاریخ از مُد افتاده
• کننده کار labor-saving راحت انجام کم انسانی
• کردن envisage تصور تجسم envision
• Speculate خرید و فروش پر ریسک انجام دادن
• Demographic جمعیت جمعیتی
• Globalization globalisation جهانی شدن
• Icon آیکون نماد
• Projection تخمین آینده
• Ageing پیر شدن رو به پیری
• Elderly مُسن
• Sceptical شکاک
• ترکیب کردن compound بدتر
• Resolution تصمیم حل و فصل مشکل
• Setback مشکلی که باعث به عقب رفتن میشود
• Tolerance شکیبایی دامنه تحمل
• Decent مودب با کیفیت مناسب
• Long-sighted چشم دوربین
• Overpriced بیش از حد گران
• Short-sighted نزدیک بین
• Staggering غیر قابل باور به دلیل زیاد بودن
• Deal تعامل کردن handle with
• Exacerbate بدتر کردن worsen
• درمان کردن چاره remedy
• Worsen بدتر کردن
• Compromise find reach مصالحه کردن به توافق رسیدن
• Firm بنگاه شرکت محکم قطعی
• Biodiversity تنوع زیستی
• Contamination آلودگی
• Pollutant آلاینده
• Devastating ویرانگر تاثیر گذار
• بی fruitless ثمر حاصل
• Futile بیهوده pointless
• Impracticable غیر عملی
• Insoluble غیر قابل حل
• ناپذیر irreparable جبران ترمیم
• Pervasive فراگیر
• Pristine دست نخورده تر و تازه
• Questionable قابل تردید مشکوک
• Taxing انرژی بَر
• Unprecedented بی سابقه
• Worthwhile دارای ارزش
• Dump رها کردن دور ریختن
• Inexorably بی وقفه بدون تغییر
• Greenhouse gas گازهای گلخانه ای
• Turbine توربین
• Critical انتقادی بحرانی
• Eco-friendly دوستار محیط زیست
• Unleaded بدون سرب
• Counter شمارنده پیشخوان مقابله کردن
• کردن discharge مرخص تخلیه
• Emit منتشر کردن بیرون دادن
• Expend صرف کردن به کار بردن
• Campaign کمپین
• Career مسیر شغلی یک نفر
• Clerk منشی دبیر کارمند دفتری
• Colleague همکار
• Credibility اعتبار اعتماد
• Niche جایگاه مناسب تاقچه
• اضافه overtime کاری وقت
• Perk مزایا در کنار حقوق
• Shift work کار شیفتی
• Demanding طاقت فرسا دشوار پر توقع
• Hospitality مهمان نوازی پذیرایی
• Monotonous یکنواخت و کسل کننده
• Promoted ترفیع گرفتن to be
• Arson آتش زدن مجرمانه
• Burglary سرقت از منزل
• Deterrent باز دارنده
• Imprisonment زندانی بودن
• حکم sentence صادر کردن جمله
• Intent قصد نیت intention
• هیئت jury منصفه داوران
• Pickpocket جیب بُر
• Property crime جرایم مالی
• Prosecutor دادستان
• Accused متهم
• Toxic waste ضایعات سمی
• Drug-related مربوط به مواد مخدر
• Evil شیطانی بد شر
• Law-abiding قانون مند
• Trial تحت محاکمه on
• Petty کوچک minor
• Strict سخت گیر سختگیرانه
• Deter با ترساندن منصرف کردن
• Imprison زندانی کردن
• Perpetrate مرتکب شدن
• Commit crime مرتکب جرمی شدن
• Pass law قانون وضع کردن
• جاری current affairs امور مسایل
• Free press مطبوعات بدون سانسور
• Mass media رسانه های جمعی
• Newsstand دکه روزنامه فروشی
• Paparazzi عکاس افراد مشهور بدون اجازه
• Publicity تبلیغ شهرت
• Relevance ارتباط وابستگی
• Tabloid روزنامه زرد
• Attention-grabbing جذاب
• Controversial بحث انگیز
• Factual مستند واقعی
• اصلی mainstream جریان عقاید مسیر
• Superficial سطحی کم عمق
• Biased متمایل به یک طرف جهت دار
• غیر unbiased متمایل متعصب
• Invade هجوم بردن
• Publicize به اطلاع عموم رساندن تبلیغ کردن
• Artefact artifact اثر مصنوع
• Conception تصور مفهوم لقاح
• Craft مهارت حرفه کشتی هواپیما
• Intimacy صمیمیت
• Performing arts هنرهای نمایشی مانند رقص یا تئاتر
• بازی کردن play نمایشنامه نقش
• Portrait پرتره تصویر چهره
• Stimulus انگیزه محرک
• Theme موضوع تم
• Venue محل برگزاری
• Accomplished انجام شده ماهر
• Burgeon رشد یا توسعه سریع کردن
• Eclectic گلچین شده
• Mundane معمولی و کسل کننده
• کردن enrich غنی ثروتمند
• Provoke برانگیختن خشمگین کردن
• Tyre لاستیک بریتیش
• Majesty اعلیحضرت عظمت و شکوه
• Unripe کال نارس
• Deep عمیق
• Leopard پلنگ
• شدن از derive sth مشتق حاصل
• Institute موسسه آغاز کردن بنیان نهادن
• Cleave شکافتن جدا کردن
• Bet شرط بستن
• Bleed خون ریزی کردن
• Hostage گروگان
• اَرّه اره کردن saw
• Feather پَر پر درآوردن
• Carrion لاشه مردار
• Horn شاخ بوق شیپور
• Tusk عاج
• Trunk تنه خرطوم شاخه اصلی
• Peach هلو
• Watermelon هندوانه
• Lime آهک لیمو ترش
• Dose مقدار معین دُز
• Abrupt سریع و ناگهانی
• تحسین acclaim کردن
• Autonomous مستقل خود مختار
• Haphazardly بدون برنامه تصادفی
• Circumvent دور زدن مشکل قانون
• Frail ضعیف شکننده
• Heyday اوج خوشبختی
• Staple عمده اصلی
• Turbulent آشفته
• Astounding حیرت آور
• Concur موافقت کردن agree
• درخواست رسمی petition دادخواست کردن
• Relinquish رها کردن give up
• Resilient دارای قابلیت بازگشت به حالت قبلی
• Incessant پیوسته بی وقفه
• Conjunction در کنار همراه با
• کردن intrigue دسیسه آنتریک
• Obstruct مانع شدن مسدود کردن
• Recompense compensation compensate
• Well-suited مناسب
• Commonplace عادی معمولی
• Comparative تطبیقی مقایسه ای نسبی
• کردن extinguish خاموش نابود
• Immense وسیع زیاد
• Stamina استقامت
• Brash پر مدعا
• کردن confirm تایید تصدیق
• Discrepancy تفاوت تناقض
• Prosperous موفق شکوفا
• Docile مطیع سر به راه
• کردن engross مجذوب به خود جلب
• کردن engage استخدام جلب نامزد
• Flaw نقص کاستی
• Mammoth ماموت خیلی بزرگ
• کم نور dim کردن
• Gigantic بسیار بزرگ عظیم
• Jargon زبان تخصصی
• Dormant inactive
• Drab رنگ و رو رفته کسل کننده
• Rudiments مقدمات basics
• Skeptic شکاک دیر باور
• Neat تمیز مرتب
• قرارداد contract بستن منقبض شدن
• و amenity تسهیل وسیله رفاه آسایش
• Dwell اقامت داشتن سکنی گزیدن
• کردن encircle احاطه محاصره
• Erratic unpredictable
• Mortify تحقیر کردن humiliate
• Conspicuous جلب توجه کننده آشکار
• Eloquent سخن ور شیوا
• Noteworthy با ارزش قابل توجه
• Susceptible مستعد احساساتی
• Dignitary شخص عالی رتبه
• Elude با حیله فرار کردن
• Facet وجه جنبه
• بی oblivious اعتنا خبر
• Ample کافی بیش از نیاز بزرگ
• Arduous دشوار طاقت فرسا
• Avert جلوگیری کردن از وقوع
• Diligent سخت کوش
• Enact قانون وضع کردن legislate
• Feign وانمود کردن
• Freshly تازه اخیرا
• بدون indiscriminate تبعیض توجه به عواقب
• Pinpoint دقیقا مشخص کردن
• Withstand تاب تحمل داشتن مقاومت کردن
• Adhere sth از قواعد چیزی تبعیت کردن
• Durable با دوام
• Foster پرورش دادن
• Insignificant بی اهمیت ناچیز
• Underscore نمایان کردن highlight underline
• Conscientious با وجدان
• Encompass شامل بودن احاطه کردن
• Heighten بالا بردن بیشتر کردن
• Inadvertent غیر عمدی unintentional
• Paramount مهمترین ارشد
• Proficient ماهر
• غیر محتمل بعید unlikely
• Unwarranted بی جا نا معقول
• Agitate نگران کردن هم زدن campaign
• Discreet محتاط ملاحظه گر
• Evoke به یاد آوردن
• Inordinate بیش از اندازه excessive
• Instantly در یک لحظه فورا
• شدن inundate غرق دچار سیل swamp
• Mindset طرز فکر
• به مشخصی رسیدن culminate نتیجه پایان
• Demeanor طرز برخورد
• Fallacious مغلطه آمیز اشتباه
• Limber منعطف
• Means وسیله روش
• Preconception پیش تصور
• Antiquated کهنه قدیمی
• Fabricate ساختن جعل کردن
• کردن accentuate تاکید برجسته
• Disguise تغییر ظاهر دادن پنهان کردن
• Obsolete از رده خارج شده کهنه
• Omit حذف کردن
• Outlandish عجیب و غریب
• Portray depict represent play
• Streamline ساده و کارآمدتر کردن
• Outburst فوران طغیان انفجار
• Partisan هوادار متعصب چریک
• Pattern الگو نقش و نگار طرح
• Philanthropic بشر دوست
• Placid آرام متین خونسرد
• Archaic کهنه قدیمی باستانی
• Bring باعث وقوع چیزی شدن
• کردن hasten تسریع عجله
• Hue color
• Magnitude بزرگی اهمیت
• Oblige مجبور کردن
• Overlook چشم پوشی کردن
• کردن compile گرد آوری تدوین
• Formidable ترس آور دشوار
• آمیز intrusive دخالت مزاحمت
• Prophet پیشگو پیامبر
• Prophecy پیشگویی نبوت
• Prophesy پیشگویی کردن
• و readily سریع به آسانی با میل رغبت
• Renown شُهرت
• Triumph پیروزی پیروز شدن
• توان داشتن afford مالی انجام کاری
• Affordable اقتصادی قابل انجام
• Discernible قابل تشخیص
• Negligible کم اهمیت قابل چشم پوشی
• Peculiar odd غیر عادی
• Stem نشات گرفتن از from
• Tedious boring
• Impulsive تصمیم یا عمل بدون فکر و لحظه
• Overt آشکار معلوم
• Upstanding شریف و درستکار
• و chaotic دارای هرج مرج شلوغ بی نظم
• Exemplify با مثال نشان دادن
• Factor در نظر گرفتن in
• Gratify خوشنود و راضی کردن
• Legitimate قانونی قابل پذیرش
• Lethargy بی حالی
• Ridge خط الراس
• Marvel شگفتی حیرت زده شدن
• Odd غیر عادی عدد فرد
• Profuse فراوان
• Succinct مختصر و واضح concise
• Curative شفا بخش healing
• Debilitate ضعیف کردن
• Sth متقبل شدن take on
• Tranquility آرامش
• Assort جور کردن و کنار هم چیدن
• Caliber میزان کارآیی کالیبر
• Precious گران بها با ارزش
• کردن گره unravel باز گشایی
• Forfeit از دست دادن محروم شدن
• Precarious بی ثبات پر مخاطره
• Sporadic هر چند وقت یک بار
• Truncate کوتاه کردن بخشی از چیزی را بریدن
• Wanton بی دلیل
• Woo تلاش کردن برای جلب حمایت
• Cement سیمان
• Cave غار
• Paddle پارو کوتاه
• Wool پشم
• Chaos هرج و مرج بی نظمی
• Bland ملایم بی طعم
• Raw خام نپخته
• بد miserable بخت فلاکت بار بسیار
• Incline ترجیح دادن شیب داشتن خم کردن
• Treat sb sth/with sth با چیزی به کسی
• Pimple جوش
• Crow کلاغ
• شدن diverge واگرا از هم دور
• Tidy مرتب منظم
• دلیل برای account sth بودن آوردن
• Barrel بشکه
• Misuse سوء استفاده کردن abuse
• کردن amaze شگفت زده متحیر
• بدین وسیله hereby
• Sprinkle پاشیدن پراکنده کردن
• Boar گراز
• Crawl خزیدن چهار دست و پا رفتن
• کردن tear پاره کندن گریه
• Heritage میراث
• Legacy میراث قدیمی
• Amnesia بیماری فراموشی
• Depreciation استهلاک افت ارزش مالی
• گاز نیش bite گرفتن زدن
• Differentiate تمیز دادن تفاوت قایل شدن distinguish
• Pollen گرده گیاهان
• Reign حکومت سلطنت
• Pollinate گرده افشانی کردن
• Constellation صورت فلکی
• Hatchling نوزاد تازه از تخم بیرون آمده
• Cetacean پستانداران آبزی
• Equator استوا
• Intrusion مداخله مزاحمت ورود بی اجازه
• Long overdue خیلی وقت پیش باید انجام میشد
• Skeleton اسکلت استخوان بندی
• Avoid اجتناب کردن
• Repel دفع کردن
• Runoff جاری شدن آب
• Arctic شمالگان مربوط به قطب شمال
• Pest آفت
• Principally chiefly mainly
• Demonstrate protest اثبات کردن نشان دادن
• Ascend بالا رفتن rise
• Wheel چرخ فرمان یا سکان
• Starfish ستاره دریایی
• Purport معنی کلی به نظر رسیدن
• Meteorology هواشناسی
• Envelop در پاکت گذاشتن کامل پوشاندن
• پارس bark پوست درخت کردن
• Caterpillar لارو پروانه یا شب پره
• Symbiosis همزیستی
• Abound فراوان داشتن in
• Lend قرض دادن
• کردن pretend وانمود تظاهر
• Scholarly درس خوان آکادمیک
• Zenith بالاترین نقطه اوج
• Concise مختصر و واضح
• Affect تحت تاثیر قرار دادن
• Conquer غلبه کردن
• Effect اثر تاثیر موجب شدن
• Significant با اهمیت معنی دار
• Hygiene بهداشت نظافت
• Coin سکه واژه جدید ساختن
• Divulge reveal
• Steadfast ثابت قدم firm
• Qualm نگرانی دلواپسی
• Causality رابطه علت و معلول
• Substantiate verify confirm
• Sales pitch بازاریابی محصول
• Theology الهیات خدا شناسی
• Recap recapitulate review
• Narcissism خود شیفتگی
• Trainee کار آموز
• Camouflage استتار
• Inedible غیر خوراکی
• Inhospitable نامساعد برای زندگی
• Terrace کرت بندی در مناطق شیب دار ردیف
• Nerve-racking اعصاب خورد کن
• Drag پایین کشیدن down
• Rattle سریع و بدون فکر صحبت کردن
• Content راضی قانع محتوا
• Edible خوراکی
• مکمل complement بودن
• Dramatic نمایشی ناگهانی پر هیجان
• Utility فایده سود
• Ailment illness not serious
• Empathy توانایی درک احساس دیگران
• Stagflation رکود تورمی
• Order respectively in the same
• Contention مجادله ستیز
• Sake به خاطر ارزش خودش
• Knee زانو زانویی
• بسته parcel پستی
• Host تعداد زیاد میزبان میزبانی کردن
• Endoskeleton اسکلت بندی درونی مانند مهره داران
• Plant گیاه کارخانه کاشتن
• Frontier مرز سر حد
• Unfold آشکار کردن
• Supplement تکمیل کردن
• Stagnate راکد شدن از حرکت ایستادن
• Discourse تبادل اطلاعات و اندیشه ها
• سوء misconduct رفتار مدیریت
• Plagiarism سرقت اثر ادبی علمی یا فکری
• Collaborate همکاری کردن هم دست شدن
• Aquatic آبزی
• Fell بریدن درخت cut down
• Intercept متوقف کردن
• Logging بریدن درخت برای بهره برداری
• Nutrient خوراکی مغذی
• Terrestrial خشکی زی
• Diurnal فعال در روز
• Fascinate مجذوب و علاقه مند کردن
• Hemisphere نیم کره
• Imperative ضروری واجب
• Inhabit ساکن شدن و زندگی کردن
• Nocturnal فعال در شب
• Obscure مبهم ناشناس پنهان کردن
• Windswept بدون محافظ در برابر باد
• Fringe حاشیه کناره
• Prolific پر بار حاصل خیز
• Stressor دلیل استرس
• Violent حاد شدید خشن
• Athlete ورزشکار
• Indiscernible unclear
• Maneuver movement a
• Grandeur شکوه عظمت
• Remnant leftover
• Rejuvenate جوان کردن طراوت بخشیدن
• Freight حمل کردن محموله بار
• Illuminator نورافکن
• Rugged سخت زمخت
• Centerpiece مهمترین آیتم
• Clog بند آوردن مسدود کردن
• Shield محافظ سپر
• Showcase ویترین رویداد نمایش
• Spring به سرعت و ناگهانی پدیدار شدن
• Vent دریچه تهویه
• Flair توانایی استعداد
• کردن hamper مشکل مختل
• Markedly به طور محسوس و مشخص
• Monetary وابسته به پول پولی
• Plodding slow
• حومه suburban وابسته به اهل
• Deed act سند an
• Inscribe حکاکی کردن
• Literacy سواد
• Floral گلدار گل آذین
• گل garland تاج حلقه
• Stereotype باور عمومی غالبا اشتباه
• Frailty ضعف سستی
• Illusion تصور غیر واقعی
• Literal معنای واقعی کلمه
• Prop وسایل صحنه در تئاتر
• Reminiscent یاد آور
• Renowned famous celebrated
• کردن sharpen تیز تقویت
• Floppy شل و آویزان کم جان
• Cripple معلول فلج کردن
• Decade دهه
• کردن lure اغوا جذب
• Rampant شایع و گسترده
• Rudimentary basic
• Standpoint point view of
• Ceremonial آیینی تشریفاتی
• Dementia زوال عقل
• Clamp محکم گرفتن بست
• Deterioration بدتر شدن
• Diagnose تشخیص بیماری
• Impaired آسیب دیده معلول ضعیف
• Rodent جوندگان
• Spatial مربوط به مکان و سایز
• Stave prevent off to
• Alleviate تسکین دادن کم کردن
• Deem باور داشتن consider
• Recur دوباره اتفاق افتادن
• Pertain مربوط بودن به
• Upside نکته مثبت چیزی
• Downside نکته منفی چیزی
• Culprit مجرم متخلف
• Wilderness منطقه بکر و بایر
• Coral مرجان دریایی
• Reef صخره دریایی
• Breeze نسیم
• Cuisine دست پخت غذای رستوران
• Hone sharpen improve
• Afloat شناور روی پا
• Sound صدا به نظر رسیدن قابل اتکا
• Burgeoning به سرعت در حال رشد
• Conglomerate کمپانی مادر
• Fleeting زودگذر
• Outperform بهتر عمل کردن از
• Thirst تشنگی
• Thirst تشنه بودن برای for
• Boon benefit advantage
• Decisive حیاتی مهم
• Enticing attractive
• Epicenter کانون زلزله مرکز اهمیت
• Looming پدیدار شدن
• Preponderance مزیت برتری
• Remainder بقیه rest the
• Acquaintance فرد آشنا
• Carry perform to out do
• Explode منفجر شدن رشد انفجاری کردن
• Commensurate متناسب هم تراز
• Dire وحشتناک حاد
• Frustration ناکامی درماندگی
• بسیار invaluable گرانبها ارزشمند
• Abound به وفور وجود داشتن
• مهار curb kerb کردن جدول خیابان
• Necessitate sth مستلزم چیزی بودن
• Ramp رمپ
• Slippery لغزنده بی ثبات
• Auditory شنوایی
• Fidget بی قرار بودن
• Recite از حفظ گفتن
• Mandate حکم مجوز اجبار کردن
• Gifted با استعداد
• Remedial ترمیمی کلاس جبرانی
• Back پشت حمایت کردن
• و ransack جستجو زیر رو کردن
• Unveil آشکار کردن
• Aviation هوانوردی
• Blade تیغه پره باله
• Confer مشورت کردن
• سفر کردن cruise دریایی با سرعت ثابت
• Enthusiast بسیار علاقه مند
• Prolonged زمان بر
• یا propeller پروانه ملخ هواپیما کشتی
• Sustained ثابت و پایدار
• Turbulence آشفتگی
• Indispensable essential
• Inexplicably به طور غیر قابل توضیح
• عایق insulation بندی
• Perseverance استقامت
• Rally رالی حمایت جمع کردن
• Set شروع به کاری کردن
• Snap پاره شدن گسستن
• Tow دنبال خود کشیدن
• Utterly totally
• Vilified خیلی بد
• کردن astonish شگفت زده متحیر amaze
• سرنخ cue دادن
• Express بیان کردن سریع
• Crop محصول
• Context مفهوم محتوا
• Controversy بحث مجادله   debate
• Heredity وراثت
• Infant نوزاد
• Infancy دوران نوزادی
• Substantial زیاد considerable
• Revive احیا کردن جان دوباره دادن
• Attribute نسبت دادن ویژگی
• Yield تولید کردن ثمر دادن تسلیم شدن
• غرق overwhelm شدن کردن
• کردن cite نقل قول استناد
• Comprehend درک کردن فهمیدن
• Attitude گرایش رویکرد
• Mimic تقلید کردن imitate
• Mimicry تقلید
• نیش sting زدن ایجاد سوزش کردن
• به associate ربط دادن چیزی هم پیوستن همراه
• Trait خصلت
• Zoology جانور شناسی
• Alike خیلی شبیه همانند
• Resemble شبیه بودن به look
• Butterfly پروانه
• Wasp زنبور زرد
• Moth شب پره
• Mouth دهان
• Mouse موش
• Species گونه
• Specimen نمونه sample instance
• Nasty ناخوشایند unpleasant
• Swallow قورت دادن بلعیدن پرستو
• Marking علامت گذاری کردن تصحیح اوراق امتحانی الگوی
• Monarch حاکم پادشاه یا ملکه
• دسته bundle پشته کردن
• Hypothesize فرضیه دادن
• رد scent پا بو عطر
• Stationary ساکن بدون تغییر static
• Foul کثیف و بد بو خطا کردن در
• بو دادن smell کردن ی چیزی را تشخیص
• Odor odour بو smell
• Distract حواس کسی را پرت کردن
• کردن suppress سرکوب توقیف
• Citation نقل قول استناد
• سرعت قدم pace بخشیدن زدن
• Curious کنجکاو عجیب و غریب
• Spur سیخ زدن مهمیز motivate
• بدین وسیله thereby
• Republican جمهوری خواه
• Conservative محافظه کار
• Royalist سلطنت طلب monarchist
• Accompany همراه بودن با
• Deficit کسری
• Influential دارای نفود و قدرت موثر
• کردن align هم تراز تنظیم
• کردن insist اصرار پافشاری
• Fiscal مالی مالیاتی
• کردن advocate دفاع طرفداری حمایت
• Laureate برنده یک جایزه رسمی
• Beetle گونه ای سوسک
• Stinger sting نیش
• Analogy تمثیل مقایسه
• Thief pl thieves دزد
• Synthesize ترکیب کردن آمیختن combine
• Solicit درخواست کردن ask for
• Convenient راحت مناسب
• حل resolve شدن کردن به تصمیم رسیدن
• Oppose مخالفت کردن
• Recreation سرگرمی تفریح
• Point mention out
• Contradict مخالف بودن رد کردن
• Omission حذف
• Entrepreneur سرمايه گذار کارآفرین
• Evident واضح آشکار obvious
• Acquire با تلاش به دست آوردن
• کردن refine تصحیح تصفیه
• Nonsense بی معنی چرند رفتار احمقانه
• Acquisition اکتساب به دست آوری
• Sort arranging organizing out
• Due زمان مقرر موعد پرداخت سر رسید
• Interest بهره پول علاقه
• Expenses مخارج
• Pay check چک حقوق cheque
• Irrigate آبیاری کردن
• Ditch جوی نهر
• Valve دریچه شیر فلکه
• Sprinkler آب پاش
• Elicit to get information or a reaction from sb,  often with difficulty
• شدن کم evaporate تبخیر محو
• Anticipate پیش بینی کردن انتظار داشتن
• Hesitate مردد بودن مطمئن نبودن
• Chronology واقعه نگاری به ترتیب زمانی
• Slip خطای کوچک لیز خوردن
• Anxious نگران دلواپس worried
• Fulfill satisfy achieve
• Fulfillment satisfication achievement
• Notion تصور باور
• Obstacle مانع
• مانع hurdle پریدن از
• کردن repress سرکوب کنترل
• Manifest آشکار clear list
• کردن reveal آشکار افشا display
• Latent نهفته
• Unconscious بی هوش نا خود آگاه
• نیمه subconscious هشیار آگاه
• Recall recollect remember sth to
• Firing شلیک
• Posit فرض کردن assume
• کردن chase تعقیب دنبال
• کردن proponent دفاع طرفداری advocate
• Nebula سحابی
• Solar system منظومه شمسی
• Asteroid خرده سیاره سیارک
• Comet ستاره دنباله دار
• Astronomy ستاره شناسی
• Collide تصادم کردن به هم خوردن
• Disintegrate تجزیه کردن متلاشی شدن
• کردن condense متراکم غلیظ
• Swirl به سرعت چرخیدن
• Distinct متفاوت مجزا مشخص
• Indistinct نامشخص vague
• Retain نگه داشتن حفظ کردن preserve
• Plane سطح تراز مسطح هواپیما
• Temptation وسوسه
• کردن inhibit جلوگیری منع
• Prohibit forbid prevent
• Consensus اتفاق نظر اجماع
• Tolerate تحمل کردن
• میل desire داشتن
• Commodity محصول کالا ماده اولیه
• Conversely بالعکس
• Imply غیر مستقیم بیان کردن
• Eliminate حذف کردن کنار گذاشتن
• Persuade convince متقاعد کردن
• Crucial تعیین کننده essential critical
• Resort تفریح گاه چاره متوسل شدن
• Herd گله گروهی حرکت کردن
• Sob گریه صدا دار کردن
• Apparent واضح آشکار obvious
• Spectator تماشاچی یک نفر
• Audience تماشاگران یا شنوندگان
• Bear تحمل کردن مسئول چیزی بودن خرس
• Concede پذیرفتن واقعیت منطق شکست و
• Motion جنبش حرکت
• Enlighten روشن و آگاه کردن
• روشن enlightenment فکری گری
• Settlement توافق رسمی محل اسکان
• Relativity فرضیه نسبیت نسبی بودن
• Appreciation قدردانی ترقی
• Anthropology انسان شناسی
• Geology زمین شناسی
• تکه mosaic موزاییک کنار هم قرار دادن
• Light year سال نوری
• Demography جمعیت شناسی
• Marshland مرداب باتلاق
• Igneous آتشفشانی متشکل از ماگما
• Adobe خشت خام
• Reptile حیوان خزنده
• Amphibian دو زیست
• Lounge اتاق استراحت در فرودگاه
• Concession تصدیق و تایید
• کلی outline ارایه طرح نمای بیرونی
• Endanger به مخاطره انداختن
• Esthetic aesthetic زیبایی شناختی
• Justification توجیه
• Carrier حامل باربر
• Assert قاطعانه اظهار یا ادعا کردن
• Variety تنوع diversity
• Contrary بر عکس on the
• Dominant مسلط غالب
• Texture بافت طرز قرار گرفتن اجزا کنار هم
• Sacred مقدس
• Saturation اشباع
• Continent قاره
• Colloquial محاوره ای informal
• Prevalent متداول مرسوم   common
• به evolve تدریج توسعه یافتن
• Designate معین کردن
• Continuum ذنجیره ای از چیزها
• شکل cross ضربدر صلیب عبور کردن
• Cross out/through خط کشیدن دور یک کلمه به
• Sociology جامعه شناسی
• Involuntary غیر ارادی نا خواسته
• ـ ingenious مبتکر مبتکرانه هوشمندانه
• Kidnap آدم ربایی کردن abduct
• دزد pirate دریای ادبی
• Abduction آدم ربایی kidnapping
• Accumulate روی هم انباشتن
• Advent ظهور پیدایش
• Adverse بد نامطلوب نامساعد
• Affection عاطفه علاقه
• Affluence وفور نعمت فراوانی ثروت
• Aggravate بدتر کردن آزار دادن
• Agnostic لاادری
• Allegedly بنابر گفته مردم
• Allegiance وفاداری loyalty
• Amateurish ناشیانه
• Ancestral اجدادی
• Anesthesia بیهوشی
• Animism اعتقاد به روح
• ضمیمه annex annexe کردن الحاق
• Antipathy بیزاری انزجار
• Apex نقطه اوج راس قله
• Apprehend دستگیر کردن دریافتن
• Arrogant خود برتربین متبکر
• Artillery توپ جنگی رسته توپخانه
• کردن ascertain معلوم اثبات
• Assail حمله کردن هجوم بردن
• Assimilate درک کردن جذب بقیه شدن
• Astrology طالع بینی نجومی
• Atheist منکر وجود خدا
• Augment تقویت کردن افزودن
• Inclined مایل بودن به be
• Berate سرزنش کردن
• Bribery رشوه دادن
• Bureaucratic بروکراتیک
• Capricious دمدمی مزاج
• Cartel اتحاد مافیایی کمپانی های یک محصول کارتل
• Clique دار و دسته
• Coalition ائتلاف
• Coerce به زور مجبور کردن
• Cohesion پیوستگی همبستگی
• Combustion احتراق اشتعال
• Compensate جبران کردن غرامت دادن
• کردن condemn محکوم نکوهش
• Confide گفتن مسایل شخصی یا محرمانه به دیگران
• Connotation معنای ضمنی
• Contemplate فکر کردن اندیشیدن
• Contemptuous اهانت آمیز
• محکوم convict دانستن
• Corrode خورده شدن شیمیایی
• Cremation سوزاندن مرده
• Cumbersome بزرگ و سنگین
• برنامه curriculum تحصیلی آموزشی
• Cynical بدبین بدگمان
• Decrepit پیر فرتوت
• Deify پرستیدن
• Delinquency کوتاهی بزهکاری
• Denominator مخرج مقسوم علیه
• Descendant نواده نسل
• Despise به شدت نفرت داشتن
• Despondent مایوس و غمگین dejected
• کردن detain بازداشت معطل
• Deviant منحرف
• Devotion دلبستگی وقف اختصاص
• Divination فال گیری پیش گویی
• Ecclesiastical مربوط به کلیسا
• Elementally basically
• Elite ممتاز نخبه
• Engender ایجاد کردن
• Equity سهم سرمایه گذار برابری
• Erode فرسودن
• Erudite highly educated عالم
• Eruption فوران
• Esthetically aesthetically از نظر زیبایی شناختی
• Evade فرار کردن ـ طفره رفتن
• Expeditiously سریعا
• Exponentially نمایی
• Extinction انقراض
• خیلی fabulous خوب عالی افسانه ای
• کردن fertilize بارور حاصلخیز
• کردن fortify مستحکم نیرومند
• شدن fossilize فسیل سنگ
• Gala جشن یا تفریح عمومی
• دل و روده gut چیزی را بیرون کشیدن
• Haggle چانه زدن سر قیمت
• Haunt مدام جلوی چشم ظاهر شدن
• Hedonistic لذت گرایانه
• Hilarious خنده دار
• Humiliation تحقیر احساس حقارت
• Hypocritically ریاکارانه
• Illiterate بی سواد
• کردن implicate دلالت بر چیز منفی متهم
• Impoverish فقیر کردن
• کردن inaugurate افتتاح آغاز به کار
• Incompetent بی مهارت نالایق

Next page »

Next deck: DuoLingo English to Russian

Previous deck: Drills TO BE + TO DO (Russian-English)

Up: Index