Question

descend پایین رفتن ، نزول کردن ، سرازیر شدن یا بودن ، (معمولا با فعل to be ) از نسلِ..بودن ، به ارث رسیدن ، (با to ) تن در دادن به ، سرکسی خراب شدن(مثل مهمان ناخوانده) ، فرا رسیدن If we let the air out of a balloon , it will have to descend. The pilot, thinking his plane was in peril, descended quickly. Knowing her beau was waiting at the bottom of the staircase, Eleanor descended at once.

Accepted Answer

/dɪˈsend/ v. go down; be handed down (from generation to generation); lower oneself morally   اگر هوای یک بالن را خالی کنیم، به ناچار پایین می آید.   خلبان که فکر می کرد هواپیمایش در معرض خطر است سریعاً فرود آمد.   «النور» که می دانست خاطرخواهش پایین پله منتظر است، فوراً پایین آمد.

Front	descend
Pronunciation	/dɪˈsend/
Meaning	پایین رفتن ، نزول کردن ، سرازیر شدن یا بودن ، (معمولا با فعل to be ) از نسلِ..بودن ، به ارث رسیدن ، (با to ) تن در دادن به ، سرکسی خراب شدن(مثل مهمان ناخوانده) ، فرا رسیدن
Synonym	v. go down; be handed down (from generation to generation); lower oneself morally
Example1	If we let the air out of a balloon , it will have to descend.
Example1-1	اگر هوای یک بالن را خالی کنیم، به ناچار پایین می آید.
Example2	The pilot, thinking his plane was in peril, descended quickly.
Example2-2	خلبان که فکر می کرد هواپیمایش در معرض خطر است سریعاً فرود آمد.
Example3	Knowing her beau was waiting at the bottom of the staircase, Eleanor descended at once.
Example3-3	«النور» که می دانست خاطرخواهش پایین پله منتظر است، فوراً پایین آمد.

پایین به می رسیدن در Descended که آمد