Question

soar (در هوا) اوج گرفتن ؛ بالا رفتن ، (در ارتفاعِ بالا) پرواز کردن ، (بدون استفاده از موتور یا بال) چرخ زدن ، ( قیمت یا شهرت و غیره ) بالا گرفتن ؛ افزایش شدید یافتن ،  اوج گیری ، سربه فلک کشیدن We watched the soaring eagle skim over the mountain peak.  An ordinary man cannot comprehend such soaring ambition.  The senator's hopes for victory soared after his television appearance.

Accepted Answer

/sɔː $ sɔːr/ v. fly at a great height, glide; fly upward, ascend; increase, rise    ما عقاب اوج گرفته ای رادیدیم که برفراز قله ی کوه پرواز می کرد.   انسان عادی نمی تواند چنین بلند پروازی فزاینده ای را درک کند.   امیدهای سناتور برای پیروزی، بعد از حضورش در تلویزیون افزایش یافت.

Front	soar
Pronunciation	/sɔː $ sɔːr/
Meaning	(در هوا) اوج گرفتن ؛ بالا رفتن ، (در ارتفاعِ بالا) پرواز کردن ، (بدون استفاده از موتور یا بال) چرخ زدن ، ( قیمت یا شهرت و غیره ) بالا گرفتن ؛ افزایش شدید یافتن ، اوج گیری ، سربه فلک کشیدن
Synonym	v. fly at a great height, glide; fly upward, ascend; increase, rise
Example1	We watched the soaring eagle skim over the mountain peak.
Example1-1	ما عقاب اوج گرفته ای رادیدیم که برفراز قله ی کوه پرواز می کرد.
Example2	An ordinary man cannot comprehend such soaring ambition.
Example2-2	انسان عادی نمی تواند چنین بلند پروازی فزاینده ای را درک کند.
Example3	The senator's hopes for victory soared after his television appearance.
Example3-3	امیدهای سناتور برای پیروزی، بعد از حضورش در تلویزیون افزایش یافت.

در اوج گرفتن بالا پرواز از یا افزایش