Question

dwindle (به تدریج) کم شدن ، (از نظر اندازه یا وزن یا مقدار) کاهش یافتن ؛ آب رفتن ، (از همیت و غیره) کاستن Our supply of unpolluted water has dwindled.  With no visible signs of their ship, hopes for the men's safety dwindled with each passing hour.  After the furious tempest, the dwindling chances of finding the raft vanished entirely.

Accepted Answer

/ˈdwɪndl/ v. diminish, decrease, wane, fade, peter out    ذخیره ی آب غیر آلوده ی ما کاهش یافته است.   هر ساعت که می گذشت امید برای سلامتی افراد کاهش می یافت چون هیچ نشانه ی آشکاری از کشتی شان وجود نداشت.   بعد از طوفان شدید، شانس ضعیف یافتن قایق کاملاً از بین رفت.

Front	dwindle
Pronunciation	/ˈdwɪndl/
Meaning	(به تدریج) کم شدن ، (از نظر اندازه یا وزن یا مقدار) کاهش یافتن ؛ آب رفتن ، (از همیت و غیره) کاستن
Synonym	v. diminish, decrease, wane, fade, peter out
Example1	Our supply of unpolluted water has dwindled.
Example1-1	ذخیره ی آب غیر آلوده ی ما کاهش یافته است.
Example2	With no visible signs of their ship, hopes for the men's safety dwindled with each passing hour.
Example2-2	هر ساعت که می گذشت امید برای سلامتی افراد کاهش می یافت چون هیچ نشانه ی آشکاری از کشتی شان وجود نداشت.
Example3	After the furious tempest, the dwindling chances of finding the raft vanished entirely.
Example3-3	بعد از طوفان شدید، شانس ضعیف یافتن قایق کاملاً از بین رفت.

کاهش ی از یا یافتن آب می Dwindle