Question

wobble (مثلا در راه رفتن) تلوتلو خوردن ؛ لمبر خوردن ، لرزان کردن ، تکان دادن ، لق بودن ، لرزان بودن ، مرتعش بودن ، تاب داشتن ، مردد بودن ، لرزش ، تکان ، لمبر ، تلوتلو Little Perry thrust his feet into the oversized shoes and wobbled over to the table.  A baby wobbles when it begins to walk alone.  Lacking experience on the high wire, the clown wobbled along until he reached the safety of the platform.

Accepted Answer

/ˈwɒbəl $ ˈwɑː-/  v. move from side to side; sway; tremble, vibrate; be indecisive n. tottering or swaying motion; shaking, quaking, quivering; wavering, hesitation    «پری» کوچولو پاهایش را در کفش های بسیار بزرگ فرو کرد و به سمت میز تلوتلو خورد.   هنگامی که نوزادی به تنهایی شروع به راه رفتن می کند، تلوتلو می خورد.   از آنجایی که دلقک تجربه ی راه رفتن روی سیم های بلند را نداشت، تمام مسیر را تلوتلو خورد تا به سکوی امن رسید.

Front	wobble
Pronunciation	/ˈwɒbəl $ ˈwɑː-/
Meaning	(مثلا در راه رفتن) تلوتلو خوردن ؛ لمبر خوردن ، لرزان کردن ، تکان دادن ، لق بودن ، لرزان بودن ، مرتعش بودن ، تاب داشتن ، مردد بودن ، لرزش ، تکان ، لمبر ، تلوتلو
Synonym	v. move from side to side; sway; tremble, vibrate; be indecisive n. tottering or swaying motion; shaking, quaking, quivering; wavering, hesitation
Example1	Little Perry thrust his feet into the oversized shoes and wobbled over to the table.
Example1-1	«پری» کوچولو پاهایش را در کفش های بسیار بزرگ فرو کرد و به سمت میز تلوتلو خورد.
Example2	A baby wobbles when it begins to walk alone.
Example2-2	هنگامی که نوزادی به تنهایی شروع به راه رفتن می کند، تلوتلو می خورد.
Example3	Lacking experience on the high wire, the clown wobbled along until he reached the safety of the platform.
Example3-3	از آنجایی که دلقک تجربه ی راه رفتن روی سیم های بلند را نداشت، تمام مسیر را تلوتلو خورد تا به سکوی امن رسید.

تلوتلو بودن به راه را در خوردن لمبر