Question

snub (دراصل) حرف کسی را قطع کردن ، (نسبت به کسی) سردی کردن ؛ کم محلی کردن ، (معمولا با out) سیگار را خاموش کردن ، کم محلی ، بی اعتنایی ، تشر Darryl later apologized to Sally for snubbing her at the dance.  Sandra was tormented by the thought that she might be snubbed by her classmates.  I considered it a rude snub when I was not invited to the party.

Accepted Answer

/snʌb/ adj. short and upturned (of a nose) v. treat contemptuously, humiliate, purposefully ignore; rebuke, reject; stop suddenly, bring to a sudden halt n. act of treating with contempt; offense, affront; sudden stop    «داریل» بعدها از «سالی» بخاطر کم محلی به او در رقص معذرت خواهی کرد.   «ساندرا» از این طرز فکر که ممکن است مورد تمسخر همکلاسی هایش قرار گیرد، رنج می برد.   دعوت نشدنم به میهمانی را رفتاری توهین آمیز تلقی کردم.

Front	snub
Pronunciation	/snʌb/
Meaning	(دراصل) حرف کسی را قطع کردن ، (نسبت به کسی) سردی کردن ؛ کم محلی کردن ، (معمولا با out) سیگار را خاموش کردن ، کم محلی ، بی اعتنایی ، تشر
Synonym	adj. short and upturned (of a nose) v. treat contemptuously, humiliate, purposefully ignore; rebuke, reject; stop suddenly, bring to a sudden halt n. act of treating with contempt; offense, affront; sudden stop
Example1	Darryl later apologized to Sally for snubbing her at the dance.
Example1-1	«داریل» بعدها از «سالی» بخاطر کم محلی به او در رقص معذرت خواهی کرد.
Example2	Sandra was tormented by the thought that she might be snubbed by her classmates.
Example2-2	«ساندرا» از این طرز فکر که ممکن است مورد تمسخر همکلاسی هایش قرار گیرد، رنج می برد.
Example3	I considered it a rude snub when I was not invited to the party.
Example3-3	دعوت نشدنم به میهمانی را رفتاری توهین آمیز تلقی کردم.

کردن را به کم محلی Snub Sudden از