Question

appeal (درمورد شخصیت ، زیبیایی و غیره) جاذبه ؛ کشش ؛ گیرایی ، گیرا بودن ، درخواست ، متوسل شدن ، پناه بردن Anything Jorge could get at wholesale price had a great appeal for him.  My boss always appeals to his employees to work swiftly and neatly.  I found her clothing designs to be enormously appealing.

Accepted Answer

/əˈpiːl/ v. plead; request; petition for a new trial or judgement n. request; plea; petition for a new trial or judgment    هرچیزی که «جورج» می توانست به قیمت عمده فروشی بخرد برایش جاذبه داشت.  رئیسم همواره از کارمندانش درخواست میکند که به سرعت و دقیق کار کنند.   طراحی های لباس او را بسیار جذاب یافتم.

Front	appeal
Pronunciation	/əˈpiːl/
Meaning	(درمورد شخصیت ، زیبیایی و غیره) جاذبه ؛ کشش ؛ گیرایی ، گیرا بودن ، درخواست ، متوسل شدن ، پناه بردن
Synonym	v. plead; request; petition for a new trial or judgement n. request; plea; petition for a new trial or judgment
Example1	Anything Jorge could get at wholesale price had a great appeal for him.
Example1-1	هرچیزی که «جورج» می توانست به قیمت عمده فروشی بخرد برایش جاذبه داشت.
Example2	My boss always appeals to his employees to work swiftly and neatly.
Example2-2	رئیسم همواره از کارمندانش درخواست میکند که به سرعت و دقیق کار کنند.
Example3	I found her clothing designs to be enormously appealing.
Example3-3	طراحی های لباس او را بسیار جذاب یافتم.

Appeal و جاذبه درخواست Petition Trial که به