Question

chronological وابسته به گاهشناسی ، سنوی ، تقویمی ، زمان بندی ، ترتیب زمانی ، به ترتیب زمان وقوع The writer of the famous novelist's biography needed to determine the chronological order of the subject's novel. Scholars have differed about the chronological order of Shakespeare's plays. In tracing the effectiveness of the knee operation he recently completed, the physician kept a chronological record of the patient's rehabilitation therapy.

Accepted Answer

/ˌkrɒnəˈlɒdʒɪkəl◂ $ ˌkrɑːnəˈlɑː-/ adj. arranged in order of occurrence, arranged according to the dates on which events occurred نویسنده ی زندگینامه ی رمان نویس معروف لازم بود ترتیب زمانی رمانهای سوژه اش را بداند.  محققین درباره ی ترتیب زمانی نمایینامه های شکسپیر اختلاف نظر داشته اند.  پزشک در بررسی تاثیر عمل زانو که اخیرآ انجام داد سوابق زمانی درمان توانبخشی بیمار را ثبت کرد.

Front	chronological
Pronunciation	/ˌkrɒnəˈlɒdʒɪkəl◂ $ ˌkrɑːnəˈlɑː-/
Meaning	وابسته به گاهشناسی ، سنوی ، تقویمی ، زمان بندی ، ترتیب زمانی ، به ترتیب زمان وقوع
Synonym	adj. arranged in order of occurrence, arranged according to the dates on which events occurred
Example1	The writer of the famous novelist's biography needed to determine the chronological order of the subject's novel.
Example1-1	نویسنده ی زندگینامه ی رمان نویس معروف لازم بود ترتیب زمانی رمانهای سوژه اش را بداند.
Example2	Scholars have differed about the chronological order of Shakespeare's plays.
Example2-2	محققین درباره ی ترتیب زمانی نمایینامه های شکسپیر اختلاف نظر داشته اند.
Example3	In tracing the effectiveness of the knee operation he recently completed, the physician kept a chronological record of the patient's rehabilitation therapy.
Example3-3	پزشک در بررسی تاثیر عمل زانو که اخیرآ انجام داد سوابق زمانی درمان توانبخشی بیمار را ثبت کرد.

Chronological ترتیب زمانی Order ی به زمان Arranged