Question

evidence نشانه ، مدرک ، گواهی ، نشانگر بودن ، شهادت دادن Each juror felt he needed more evidence before voting to convict the former football star.  Her many awards were evidence enough that Leona excelled in typing.  Our teacher ignored the evidence that Simon had cheated on the test.

Accepted Answer

/ˈevədəns, ˈevɪdəns/ n. proof, something which proves or disproves v. offer proof, prove, show to be true    هر یک از اعضای هیئت منصفه ی دادگاه احساس کردند قبل از رأی به محکومیت ستاره ی قبلی فوتبال به مدارک بیشتری نیاز دارند.   جوایز زیاد « لئونا » گواه کافی بر این بود که او در ماشین نویسی برتری داشت.   معلم ما به مدرکی که نشان می داد « سیمون » در امتحان تقلب کرده است، بی توجهی کرد.

Front	evidence
Pronunciation	/ˈevədəns, ˈevɪdəns/
Meaning	نشانه ، مدرک ، گواهی ، نشانگر بودن ، شهادت دادن
Synonym	n. proof, something which proves or disproves v. offer proof, prove, show to be true
Example1	Each juror felt he needed more evidence before voting to convict the former football star.
Example1-1	هر یک از اعضای هیئت منصفه ی دادگاه احساس کردند قبل از رأی به محکومیت ستاره ی قبلی فوتبال به مدارک بیشتری نیاز دارند.
Example2	Her many awards were evidence enough that Leona excelled in typing.
Example2-2	جوایز زیاد « لئونا » گواه کافی بر این بود که او در ماشین نویسی برتری داشت.
Example3	Our teacher ignored the evidence that Simon had cheated on the test.
Example3-3	معلم ما به مدرکی که نشان می داد « سیمون » در امتحان تقلب کرده است، بی توجهی کرد.

Evidence به از ی که در ˈevədəns ˈevɪdəns