Question

exhibit نشان دادن ، به نمایش گذاشتن ، عرضه داشتن ، نمایش ، عرضه ، نمایشگاه ، اثر نمایشی ، (حقوق) مدرک ؛ (سند ، مدرک و غیره را) به دادگاه تسلیم کردن A million-dollar microscope is now on exhibit at our school.  The bride and groom exhibited their many expensive gifts.  Kim frequently exhibited her vast knowledge of baseball before complete strangers.

Accepted Answer

/ɪɡˈzɪbət, ɪɡˈzɪbɪt/ v. show, demonstrate; present n. something presented as evidence in a court of law; display, show, exhibition (of artwork, products, skills, etc.) یک میكروسكوپ یک میلیون دلاری در حال حاضر در مدرسه ی ما در معرض نمایش است.   عروس و داماد، هدایای زیاد و گران قیمت خود را به نمایش گذاشتند.   « کیم » مرتب اطلاعات وسیع خود را در زمینه ی بیس بال در برابر افراد کاملاً غریبه به نمایش میگذاشت.

Front	exhibit
Pronunciation	/ɪɡˈzɪbət, ɪɡˈzɪbɪt/
Meaning	نشان دادن ، به نمایش گذاشتن ، عرضه داشتن ، نمایش ، عرضه ، نمایشگاه ، اثر نمایشی ، (حقوق) مدرک ؛ (سند ، مدرک و غیره را) به دادگاه تسلیم کردن
Synonym	v. show, demonstrate; present n. something presented as evidence in a court of law; display, show, exhibition (of artwork, products, skills, etc.)
Example1	A million-dollar microscope is now on exhibit at our school.
Example1-1	یک میكروسكوپ یک میلیون دلاری در حال حاضر در مدرسه ی ما در معرض نمایش است.
Example2	The bride and groom exhibited their many expensive gifts.
Example2-2	عروس و داماد، هدایای زیاد و گران قیمت خود را به نمایش گذاشتند.
Example3	Kim frequently exhibited her vast knowledge of baseball before complete strangers.
Example3-3	« کیم » مرتب اطلاعات وسیع خود را در زمینه ی بیس بال در برابر افراد کاملاً غریبه به نمایش میگذاشت.

نمایش در به و Exhibit عرضه مدرک یک