Question

grateful سپاسگزار ، ممنون ، قدرشناس The majority of pupils felt grateful for Mr. Ash's help.  We were grateful that the gloomy weather cleared up on Saturday.  In his letter, Waldo told how grateful he was for the loan.

Accepted Answer

/ˈɡreɪtfəl/ adj. thankful, appreciative; expressing thanks    اکثر دانش آموزان از کمک آقای «آش» سپاسگزار بودند.   خوشحال بودیم که هوای گرفته، روز شنبه آفتابی شد.   «والدو» در نامه اش نوشت که بسیار برای وام ممنون است.

Front	grateful
Pronunciation	/ˈɡreɪtfəl/
Meaning	سپاسگزار ، ممنون ، قدرشناس
Synonym	adj. thankful, appreciative; expressing thanks
Example1	The majority of pupils felt grateful for Mr. Ash's help.
Example1-1	اکثر دانش آموزان از کمک آقای «آش» سپاسگزار بودند.
Example2	We were grateful that the gloomy weather cleared up on Saturday.
Example2-2	خوشحال بودیم که هوای گرفته، روز شنبه آفتابی شد.
Example3	In his letter, Waldo told how grateful he was for the loan.
Example3-3	«والدو» در نامه اش نوشت که بسیار برای وام ممنون است.

Grateful سپاسگزار ممنون که ˈɡreɪtfəl قدرشناس Adj Thankful