Question

harsh (صدا) گوشخراش ؛ ناهنجار ، (نور) زننده ، (مزه) تند ، زبر ، ناخوشایند ، خشن ، بیرحمانه The law is harsh on people who go around menacing others.  Looking at his cigarette, Phil realized it was absurd to inhale such harsh smoke.  Hazel altered her tone of voice from a harsh one to a soft tone.

Accepted Answer

/hɑːʃ $ hɑːrʃ/ adj. rough, coarse; unpleasant (to taste, hear or see); cruel    قانون در مورد افرادی که پرسه می زنند و دیگران را تهدید می کنند، بسیار خشن است.   «فیل» در حالی که به سیگارش نگاه می کرد احساس کرد که استنشاق چنین دود تندی واقعاً احمقانه است.   «هازل» لحن صدایش را از لحنی زمخت به لحنی نرم تغییر داد.

Front	harsh
Pronunciation	/hɑːʃ $ hɑːrʃ/
Meaning	(صدا) گوشخراش ؛ ناهنجار ، (نور) زننده ، (مزه) تند ، زبر ، ناخوشایند ، خشن ، بیرحمانه
Synonym	adj. rough, coarse; unpleasant (to taste, hear or see); cruel
Example1	The law is harsh on people who go around menacing others.
Example1-1	قانون در مورد افرادی که پرسه می زنند و دیگران را تهدید می کنند، بسیار خشن است.
Example2	Looking at his cigarette, Phil realized it was absurd to inhale such harsh smoke.
Example2-2	«فیل» در حالی که به سیگارش نگاه می کرد احساس کرد که استنشاق چنین دود تندی واقعاً احمقانه است.
Example3	Hazel altered her tone of voice from a harsh one to a soft tone.
Example3-3	«هازل» لحن صدایش را از لحنی زمخت به لحنی نرم تغییر داد.

Harsh که می خشن در را است به