Question

jolly شنگول ؛ شاد و سرحال ، (عامیانه) خوشایند ؛ دلپذیر ، (عامیانه) خیلی ، (اغلب با along ) دلخوش کردن ، کسی را شیره مالی کردن The jolly old man, an admitted bigamist, had forgotten to mention his first wife to his new spouse.  When the jolly laughter subsided, the pirates began the serious business of dividing the gold.  Are you aware that a red-suited gentleman with a jolly twinkle in his eyes is stuck in the chimney?

Accepted Answer

/ˈdʒɒli $ ˈdʒɑːli/ adv. very, extremely (Slang) v. make happy, raise someone's spirits; joke, jest; please someone in order to take advantage of him adj. merry, happy, mirthful, cheerful    پیرمرد خوشحال که به دو زنه بودن خود اقرار می کرد فراموش کرده بود زن اولش را به همسر جدیدش ذکر کند.   وقتی که خندههای خوشحالی فرو نشست، دزدان دریایی کار جدی تقسیم طلا را شروع کردند.   آیا مطلع هستی آقایی که کت و شلوار قرمز به تن داشت و برق شادی در چشمانش بود سیگاری شده است.

Front	jolly
Pronunciation	/ˈdʒɒli $ ˈdʒɑːli/
Meaning	شنگول ؛ شاد و سرحال ، (عامیانه) خوشایند ؛ دلپذیر ، (عامیانه) خیلی ، (اغلب با along ) دلخوش کردن ، کسی را شیره مالی کردن
Synonym	adv. very, extremely (Slang) v. make happy, raise someone's spirits; joke, jest; please someone in order to take advantage of him adj. merry, happy, mirthful, cheerful
Example1	The jolly old man, an admitted bigamist, had forgotten to mention his first wife to his new spouse.
Example1-1	پیرمرد خوشحال که به دو زنه بودن خود اقرار می کرد فراموش کرده بود زن اولش را به همسر جدیدش ذکر کند.
Example2	When the jolly laughter subsided, the pirates began the serious business of dividing the gold.
Example2-2	وقتی که خندههای خوشحالی فرو نشست، دزدان دریایی کار جدی تقسیم طلا را شروع کردند.
Example3	Are you aware that a red-suited gentleman with a jolly twinkle in his eyes is stuck in the chimney?
Example3-3	آیا مطلع هستی آقایی که کت و شلوار قرمز به تن داشت و برق شادی در چشمانش بود سیگاری شده است.

Jolly و را که به عامیانه کردن Happy