Question

judicious عاقل ، مدبر ، با درایت ، عاقلانه ، مدبرانه A judicious investment brought Carlos considerable profit. King Solomon is said to have made a judicious decision. Dropping physics turned out to be a judicious move on my part.

Accepted Answer

/dʒuːˈdɪʃəs/  adj. prudent, discreet; wise, sensible, showing good judgement   یک سرمایه گذاری عاقلانه برای «کارلوس» سود قابل ملاحظه ای داشت.  می گویند شاه سلیمان تصمیم خردمندانه ای گرفته است.   ثابت شد که حذف درس فیزیک حرکت عاقلانه ای از جانب من بوده است.

Front	judicious
Pronunciation	/dʒuːˈdɪʃəs/
Meaning	عاقل ، مدبر ، با درایت ، عاقلانه ، مدبرانه
Synonym	adj. prudent, discreet; wise, sensible, showing good judgement
Example1	A judicious investment brought Carlos considerable profit.
Example1-1	یک سرمایه گذاری عاقلانه برای «کارلوس» سود قابل ملاحظه ای داشت.
Example2	King Solomon is said to have made a judicious decision.
Example2-2	می گویند شاه سلیمان تصمیم خردمندانه ای گرفته است.
Example3	Dropping physics turned out to be a judicious move on my part.
Example3-3	ثابت شد که حذف درس فیزیک حرکت عاقلانه ای از جانب من بوده است.

Judicious عاقلانه ای است. Dʒuːˈdɪʃəs/ عاقل مدبر با