Question

maximum حداکثر ، بیشینه Chris acknowledged that the maximum he had ever walked in one day was fifteen miles.  We would like to exhibit this rare collection to the maximum number of visitors.  The committee anticipated the maximum attendance of the first day of the performance.

Accepted Answer

/ˈmæksəməm, ˈmæksɪməm/ adj. greatest, most, utmost, highest n. greatest quantity or amount possible; highest capacity, most possible; height, peak, limit   «کریس» اذعان کرد که بیشترین مقداری که تا به حال ظرف یک روز پیاده روی کرده است، پانزده مایل بوده است.   ما دوست داریم که این مجموعه ی بی نظیر را برای بیشترین تعداد بازدید کننده به نمایش بگذاریم.   کمیته بیشترین تعداد بازدیدکننده را در روز نخست اجرا، پیش بینی کرد.

Front	maximum
Pronunciation	/ˈmæksəməm, ˈmæksɪməm/
Meaning	حداکثر ، بیشینه
Synonym	adj. greatest, most, utmost, highest n. greatest quantity or amount possible; highest capacity, most possible; height, peak, limit
Example1	Chris acknowledged that the maximum he had ever walked in one day was fifteen miles.
Example1-1	«کریس» اذعان کرد که بیشترین مقداری که تا به حال ظرف یک روز پیاده روی کرده است، پانزده مایل بوده است.
Example2	We would like to exhibit this rare collection to the maximum number of visitors.
Example2-2	ما دوست داریم که این مجموعه ی بی نظیر را برای بیشترین تعداد بازدید کننده به نمایش بگذاریم.
Example3	The committee anticipated the maximum attendance of the first day of the performance.
Example3-3	کمیته بیشترین تعداد بازدیدکننده را در روز نخست اجرا، پیش بینی کرد.

Maximum که بیشترین Day به روز را تعداد