Front | morgue |
---|---|
Pronunciation | /mɔːɡ $ mɔːrɡ/ |
Meaning | (سردخانه ای که جسد افراد ناشناخته یا کسانی که به بیماری هایی مشکوک مرده اند را نگه میدارند) سردخانه اجساد ؛ مرده سرا ، (روزنامه و مجلات و غیره) انبار شماره های پیشین و عکس ها و بریده ها ، کتابخانه مرجع یک دفتر روزنامه |
Synonym | n. place where corpses are stored before post-mortem exam or before being claimed for burial, mortuary |
Example1 | There is a slender chance that we can identify the body in the morgue. |
Example1-1 | احتمال ضعیفی وجود دارد که بتوانیم جسد داخل سردخانه را شناسایی کنیم. |
Example2 | Bodies in the morgue are preserved by low temperatures. |
Example2-2 | اجساد داخل سردخانه در دمایی پایین نگهداری میشوند. |
Example3 | In the morgue of the New York Times there are biographies of most famous people. |
Example3-3 | در آرشیو مجله «نیویورک تایمز» زندگینامه های معروفترین شخصیتها وجود دارد. |
Tags: l41
Learn with these flashcards. Click next, previous, or up to navigate to more flashcards for this subject.
Next card: Potential را توانایی pəˈtenʃəl دراصل نیرومند بالقوه تانشی
Previous card: کردن نامزد nominated انتخاب برای اما به عنوان
Up to card list: لغات ۵۰۴ به همراه معنی فارسی