Question

nonchalant بی علاقه ، نامشتاق ، بی تفاوت ، بی اعتنا ، خونسرد ، سهل انگار Surprisingly, Lorenzo took the news in a nonchalant manner. We were all excited about the game but Eileen remained nonchalant. The actress puffed on her cigarette in a nonchalant fashion.

Accepted Answer

/ˈnɒnʃələnt $ ˌnɑːnʃəˈlɑːnt/ adj. indifferent; composed  تعجب انگیز است که «لرنزو» خبر را با بی تفاوتی پذیرفت.  همه ی ما در باره ی بازی هیجان زده بودیم اما «رایلین» خونسرد ماند.  هنرپیشه ی زن با شیوه ای خونسردانه به سیگارش پک زد.

Front	nonchalant
Pronunciation	/ˈnɒnʃələnt $ ˌnɑːnʃəˈlɑːnt/
Meaning	بی علاقه ، نامشتاق ، بی تفاوت ، بی اعتنا ، خونسرد ، سهل انگار
Synonym	adj. indifferent; composed
Example1	Surprisingly, Lorenzo took the news in a nonchalant manner.
Example1-1	تعجب انگیز است که «لرنزو» خبر را با بی تفاوتی پذیرفت.
Example2	We were all excited about the game but Eileen remained nonchalant.
Example2-2	همه ی ما در باره ی بازی هیجان زده بودیم اما «رایلین» خونسرد ماند.
Example3	The actress puffed on her cigarette in a nonchalant fashion.
Example3-3	هنرپیشه ی زن با شیوه ای خونسردانه به سیگارش پک زد.

بی Nonchalant ی خونسرد با ˈnɒnʃələnt ˌnɑːnʃəˈlɑːnt علاقه