Question

panic هراس ، دلهره ، هراساندن ، هول زده کردن یا شدن ، (خودمانی) آدم خوش مشرب ، (خودمانی) بسیار سرگرم و شاد کردن The leader of the lost group appealed to them not to panic.  When the danger was exaggerated, a few people started to panic.  The source of panic in the crowd was a man with a gun.

Accepted Answer

/ˈpænɪk/ v. be overcome with extreme fright, be stricken with panic, be alarmed n. sense of extreme fright; attack of fear, episode of fright; alarm, dismay, scare    راهنمای گروه گم شده از آن ها خواهش کرد که نترسند.   هنگامی که در مورد خطر اغراق شد، چند نفر شروع به ترسیدن نمودند.   منشأ وحشت در میان جمع ، فردی با یک اسلحه بود.

Front	panic
Pronunciation	/ˈpænɪk/
Meaning	هراس ، دلهره ، هراساندن ، هول زده کردن یا شدن ، (خودمانی) آدم خوش مشرب ، (خودمانی) بسیار سرگرم و شاد کردن
Synonym	v. be overcome with extreme fright, be stricken with panic, be alarmed n. sense of extreme fright; attack of fear, episode of fright; alarm, dismay, scare
Example1	The leader of the lost group appealed to them not to panic.
Example1-1	راهنمای گروه گم شده از آن ها خواهش کرد که نترسند.
Example2	When the danger was exaggerated, a few people started to panic.
Example2-2	هنگامی که در مورد خطر اغراق شد، چند نفر شروع به ترسیدن نمودند.
Example3	The source of panic in the crowd was a man with a gun.
Example3-3	منشأ وحشت در میان جمع ، فردی با یک اسلحه بود.

Panic کردن خودمانی Extreme Fright Panic. که در