Question

postpone به تعویق انداختن ، به بعد موکول کردن ، (دستور زبان) در آخر جمله قرار دادن The young couple wanted to postpone their wedding until they were sure they could handle the burdens of marriage.  I neglected to postpone the party because I thought everyone would be able to come.  The supermarket's owner planned to postpone the grand opening until Saturday.

Accepted Answer

/pəʊsˈpəʊn $ poʊsˈpoʊn/ v. put off to a later time, delay; defer, put off until later, stay   زوج جوان می خواستند ازدواجشان را تا وقتی مطمئن شوندکه می توانند بار ازدواج را بر دوش بکشند به تاخیر اندازند.   من فراموش کردم مهمانی را به وقت دیگری موکول کنم، زیرا فکر می کردم همه می توانند بیایند.   صاحب سوپر مارکت در نظر داشت مراسم بزرگ افتتاحیه را تا شنبه به تعویق اندازد.

Front	postpone
Pronunciation	/pəʊsˈpəʊn $ poʊsˈpoʊn/
Meaning	به تعویق انداختن ، به بعد موکول کردن ، (دستور زبان) در آخر جمله قرار دادن
Synonym	v. put off to a later time, delay; defer, put off until later, stay
Example1	The young couple wanted to postpone their wedding until they were sure they could handle the burdens of marriage.
Example1-1	زوج جوان می خواستند ازدواجشان را تا وقتی مطمئن شوندکه می توانند بار ازدواج را بر دوش بکشند به تاخیر اندازند.
Example2	I neglected to postpone the party because I thought everyone would be able to come.
Example2-2	من فراموش کردم مهمانی را به وقت دیگری موکول کنم، زیرا فکر می کردم همه می توانند بیایند.
Example3	The supermarket's owner planned to postpone the grand opening until Saturday.
Example3-3	صاحب سوپر مارکت در نظر داشت مراسم بزرگ افتتاحیه را تا شنبه به تعویق اندازد.

به Postpone می را تعویق موکول در تا