Question

provide تهیه کردن ، تامین کردن  ، (با with) در اختیار گذاشتن ، (با for یا against) تدارک دیدن ؛ آماده کردن ؛ فراهم کردن ، قید کردن How can we provide job opportunities for all our graduates?  Hal said he would bring the ball provided he would be allowed to pitch.  The government is obligated, among other things, to provide for the common welfare and secure the blessings of peace for all citizens.

Accepted Answer

/prəˈvaɪd/ v. supply, furnish; give, grant; prepare for in advance; set, make arrangements   چگونه می توانیم برای تمام فارغ التحصیلانمان فرصت های شغلی را فراهم کنیم؟   «هال» گفت توپ را می آورد مشروط بر اینکه به او اجازه ی پرتاب داده شود.   دولت موظف است تا علاوه بر موارد دیگر برای عوام الناس رفاه فراهم آورد و موهبات آرامش را برای تمام شهروندان تامین کند.

Front	provide
Pronunciation	/prəˈvaɪd/
Meaning	تهیه کردن ، تامین کردن ، (با with) در اختیار گذاشتن ، (با for یا against) تدارک دیدن ؛ آماده کردن ؛ فراهم کردن ، قید کردن
Synonym	v. supply, furnish; give, grant; prepare for in advance; set, make arrangements
Example1	How can we provide job opportunities for all our graduates?
Example1-1	چگونه می توانیم برای تمام فارغ التحصیلانمان فرصت های شغلی را فراهم کنیم؟
Example2	Hal said he would bring the ball provided he would be allowed to pitch.
Example2-2	«هال» گفت توپ را می آورد مشروط بر اینکه به او اجازه ی پرتاب داده شود.
Example3	The government is obligated, among other things, to provide for the common welfare and secure the blessings of peace for all citizens.
Example3-3	دولت موظف است تا علاوه بر موارد دیگر برای عوام الناس رفاه فراهم آورد و موهبات آرامش را برای تمام شهروندان تامین کند.

کردن Provide فراهم برای را تامین با می