Question

reject رد کردن ، نپذیرفتن ، طرد کردن ، قی کردن ، ترک کردن ، (جراحی پیوند اندام) پس زدن When Sylvester tried to join the army, he was hoping the doctors would not reject him because of his eyesight.  The reform bill was unanimously rejected by Congress.  When his promotion was rejected by the newspaper owner, the editor was thoroughly bewildered.

Accepted Answer

/rɪˈdʒekt/ v. refuse, decline, deny, turn down n. something or someone that does not match up to standards; object of lower quality; (Slang) outcast    وقتی « سیلوستر » سعی کرد به ارتش بپیوندد ، امیدوار بود پزشکان او را به خاطر بینایی اش رد نکنند.   لایحه ی اصلاح، به اتفاق آرا، توسط کنگره رد شد.   وقتی ترفیع ویراستار توسط صاحب روزنامه رد شد، اوکاملاً گیج شده بود.

Front	reject
Pronunciation	/rɪˈdʒekt/
Meaning	رد کردن ، نپذیرفتن ، طرد کردن ، قی کردن ، ترک کردن ، (جراحی پیوند اندام) پس زدن
Synonym	v. refuse, decline, deny, turn down n. something or someone that does not match up to standards; object of lower quality; (Slang) outcast
Example1	When Sylvester tried to join the army, he was hoping the doctors would not reject him because of his eyesight.
Example1-1	وقتی « سیلوستر » سعی کرد به ارتش بپیوندد ، امیدوار بود پزشکان او را به خاطر بینایی اش رد نکنند.
Example2	The reform bill was unanimously rejected by Congress.
Example2-2	لایحه ی اصلاح، به اتفاق آرا، توسط کنگره رد شد.
Example3	When his promotion was rejected by the newspaper owner, the editor was thoroughly bewildered.
Example3-3	وقتی ترفیع ویراستار توسط صاحب روزنامه رد شد، اوکاملاً گیج شده بود.

رد کردن به Reject وقتی Rejected توسط Rɪˈdʒekt