Question

tyrant مستبد ، خودکامه ، ستمگر ، ظالم Some tyrants of Greek cities were mild and fair rulers.  The tyrant demanded loyalty and obedience from his subjects.  Though Ella was a tyrant as director of the play, the whole cast was grateful to her when the final curtain came down.

Accepted Answer

/ˈtaɪərənt $ ˈtaɪr-/  n. despot, dictator, autocrat    بعضی از حاکمان مستبد شهرهای یونان، فرمانروایان ملایم و عادلی بودند.   حاکم ستمگر از زیردستانش وفاداری و فرمانبرداری مطالبه می کرد.   اگر چه «اِلا» به عنوان کارگردان نمایشنامه شخص ظالمی بود، اما وقتی که آخرین پرده پایین آمد، تمام بازیگران از او ممنون بودند.

Front	tyrant
Pronunciation	/ˈtaɪərənt $ ˈtaɪr-/
Meaning	مستبد ، خودکامه ، ستمگر ، ظالم
Synonym	n. despot, dictator, autocrat
Example1	Some tyrants of Greek cities were mild and fair rulers.
Example1-1	بعضی از حاکمان مستبد شهرهای یونان، فرمانروایان ملایم و عادلی بودند.
Example2	The tyrant demanded loyalty and obedience from his subjects.
Example2-2	حاکم ستمگر از زیردستانش وفاداری و فرمانبرداری مطالبه می کرد.
Example3	Though Ella was a tyrant as director of the play, the whole cast was grateful to her when the final curtain came down.
Example3-3	اگر چه «اِلا» به عنوان کارگردان نمایشنامه شخص ظالمی بود، اما وقتی که آخرین پرده پایین آمد، تمام بازیگران از او ممنون بودند.

Tyrant از مستبد ستمگر و بودند ˈtaɪərənt ˈtaɪr /