Question

utensil ظرف ، لوازم آشپزخانه ( دیگ و سینی و تشت و غیره) ، (بویژه کشاورزی) ابزار Several utensils were untidily tossed about the kitchen.  Edward's baggage contained all the utensils he would need on the camping trip.  Some people are so old-fashioned that they reject the use of any modern utensil.

Accepted Answer

/juːˈtensəl/ n. implement, instrument, tool, device    چند تا از وسایل خانه به گونه ای نامنظم دور تا دور آشپزخانه پرتاب شده بود.   چمدان «ادوارد» حاوی تمام وسایلی بود که در طول اردو به آن نیاز داشت.   بعضی از افراد آنقدر قدیمی هستند که استفاده از هر وسیله مدرن را رد می کنند.

Front	utensil
Pronunciation	/juːˈtensəl/
Meaning	ظرف ، لوازم آشپزخانه ( دیگ و سینی و تشت و غیره) ، (بویژه کشاورزی) ابزار
Synonym	n. implement, instrument, tool, device
Example1	Several utensils were untidily tossed about the kitchen.
Example1-1	چند تا از وسایل خانه به گونه ای نامنظم دور تا دور آشپزخانه پرتاب شده بود.
Example2	Edward's baggage contained all the utensils he would need on the camping trip.
Example2-2	چمدان «ادوارد» حاوی تمام وسایلی بود که در طول اردو به آن نیاز داشت.
Example3	Some people are so old-fashioned that they reject the use of any modern utensil.
Example3-3	بعضی از افراد آنقدر قدیمی هستند که استفاده از هر وسیله مدرن را رد می کنند.

و از آشپزخانه Utensils تا به دور که