Question

vague مبهم ، گنگ ، نامشخص ، منگ Joe's position was vague because he wanted to remain neutral in the dispute.  When asked her opinion, Gladys was tactful enough to give a vague answer that did not hurt anyone.  The vague shape in the distance proved to be nothing more weird than a group of trees.

Accepted Answer

/veɪɡ/ adj. hazy, faint, indistinct; ambiguous; uncertain    موضع «جو» نامشخص بود، چون می خواست در مشاجره بی طرف باقی بماند.   وقتی نظر «گلادیس» پرسیده شد، او به اندازه کافی با تدبیر بود تا جواب مبهمی بدهد که کسی را نرنجاند.   مشخص شد که شکل مبهم دور دست هیچ چیز عجیبی جز یک دسته درخت نیست.

Front	vague
Pronunciation	/veɪɡ/
Meaning	مبهم ، گنگ ، نامشخص ، منگ
Synonym	adj. hazy, faint, indistinct; ambiguous; uncertain
Example1	Joe's position was vague because he wanted to remain neutral in the dispute.
Example1-1	موضع «جو» نامشخص بود، چون می خواست در مشاجره بی طرف باقی بماند.
Example2	When asked her opinion, Gladys was tactful enough to give a vague answer that did not hurt anyone.
Example2-2	وقتی نظر «گلادیس» پرسیده شد، او به اندازه کافی با تدبیر بود تا جواب مبهمی بدهد که کسی را نرنجاند.
Example3	The vague shape in the distance proved to be nothing more weird than a group of trees.
Example3-3	مشخص شد که شکل مبهم دور دست هیچ چیز عجیبی جز یک دسته درخت نیست.

Vague مبهم نامشخص که Veɪɡ گنگ منگ Adj