Front | capsule |
---|---|
Meaning | کپسول ، کابین برون پرتابی* ، اتاقک فضاپیما** ، چکیده ، خلاصه کردن *(کابین خلبان که هنگام نیاز از هواپیما جدا شده و با چتر فرود می آید) **(اتاقکی که سرنشینان و ابزار هدایت و غیره در آن قرار دارند و از هواپیما جدا میشود) |
Synonym | n. pill containing medicine; small case; compartment in a rocket v. put in a casing; condense into compact form |
Example1 | a box full of blue capsules |
Example1-1 | يك قوطى پر از پوشينههاى آبى رنگ |
Example2 | a capsule biography |
Example2-2 | زيستنامهى خلاصه شده |
Tags: l07
Learn with these flashcards. Click next, previous, or up to navigate to more flashcards for this subject.
Next card: Preserve کردن خود را کنسرو تا preserved حفظ
Previous card: Massive سترگ عظیم بسیار زیاد گسترده و شدید
Up to card list: .:Arti:. 504 En2Fa V1