.:Arti:. 504 En2Fa V1

Learn using these flashcards. Click a card to start.

• Warden رئیس زندان سرپرست ــ بان n jailer
• کردن acknowledge را receipt acknowledged اذعان تصدیق اعتراف
• Justice كه‌ در به‌ عدالت بی طرفی صحت
• Delinquent guilty juvenile خلافکار بزهکار مجرم مقصر عقب
• کردن rejected رد زد.‏ او را reject نپذیرفتن
• کردن deprive را از خود محروم‌ deprived محروم
• Spouse همسر زن شوهر شریک زندگی n husband
• Vocation میل به خدمت احساس وظیفه حرفه شغل
• Unstable يك‌ بى‌ثبات‌ بی ثبات ناپایدار سست متغیر
• Homicide آدمکش آدمکشی قتل پلیس گروه گیر n
• Penalize کردن را جريمه‌ كردن‌ team جریمه تنبیه
• Beneficiary ذی نفع بهره ور از وصیت و
• Unforeseen غیره منتظره پیش بینی نشده adj foreseen
• Postpone به بعد در آخر قرار put postponed
• Gloomy حزن‌ گرفته افسرده غمگین نومید کننده دلگیر
• Consent رضایت دادن رضايت‌ موافقت کردن اجازه v
• Massive سترگ عظیم بسیار زیاد گسترده و شدید
• و از capsule که هواپیما جدا کپسول کابین
• Preserve کردن خود را کنسرو تا preserved حفظ
• کردن را denounce denounced كرد.‏ محکوم تقبیح چغلی
• Unique منحصر فرد به یکتا یگانه بی نظیر
• Torrent سيلى‌ از رودخانه یا جریان پرسرعت سیلاب
• Resent دلخور كه‌ با رنجیدن شدن v begrudge
• تجاوز به‌ molest کردن را يك‌ اذیت بویژه
• کردن غلو یا make او را exaggerates اغراق
• Amateur در آماتور ناشی تازه کار دوستار adj
• Mediocre نه تداعی کمی منفی خوب بد معمولی
• Variety تنوع‌ است‌.‏ تنوع گوناگونی با:of چندین مختلف
• Valid معتبر ارزشمند موثر است‌.‏ درست صادق adj
• Survived از survive عمر به continue بیشتر کردن
• Weird supernatural اسرار آمیز عجیب غریب شگفت انگیز
• Prominent بیرون زده آشکار برجسته مشهور adj important
• Undeniable انکارناپذیر غیرقابل انکار عالی بی نظیر adj
• Absurd پوچ احمقانه مضحک مزخرف منطق باطل محال
• Security خاطر حفاظت يك‌ را امنیت جمعی ضامن
• Bulky شيرها تنومند گنده بزرگ جاگیر بدقواره adj
• Reluctant از با بی روى بى‌ميلى‌ آن‌ به‌
• Obvious او آشكار آشکار مشهود گویا بدیهی adv
• Vicinity مجاورت نزدیکی همسایگی هم محلگی n proximity
• Century پيش‌ قرن‌ از سده قرن هرچیز صدتایی
• Rage شدت شدید خشم غضب داشتن سخت عصبانی
• Document سند evidence را مدرک ارائه کردن v
• Concluded کردن او با از به‌ conclude پایان
• Resist کردن با در برابر مقاومت مخالفت مقاوم
• Lack از کمبود یا modern كم‌ علوم‌ داشتن
• Ignore را به‌ اعتنا کردن و refuse او
• را challenge به چالش engage one's challenged به‌
• Miniature made small مینیاتور از هر چیز نسخه
• Source منشا ما سرچشمه منبع مرجع n origin
• در از سرآمد excel بودن excelled بهتر جلو
• Feminine female زن و word دستور زبان مونث
• Mounted سوار شدن به‌ mount از صعود اسب
• Compete کردن با متضاد رقابت هم چشمی بودن
• Dread هراس fear از بیم دلهره داشتن انگیز
• Masculine دستور زبان مذکر مردانه پسرانه جوانمرد دلیر
• Menace تهدید و دردسر تهديد کننده کردن آدم
• Tendency به‌ استعداد گرایش میل رغبت نقطه نظر
• Underestimate کم دست گرفتن اهمیت پنداشتن v underrate
• Victorious پیروز فاتح پیروزمندانه adj triumphant winning successful
• Numerous متعدد فراوان زیاد adj consisting great number
• Flexible قابل‌ انعطاف پذیر خم شدنی تاشو تغییرپذیر
• Evidence proof كه‌ من‌ چاك‌ نشانه مدرک گواهی
• Solitary تنها lives فقط تک یگانه دورافتاده گوشه
• Vision تصور را بینایی بصیرت بینش کردن بویژه
• Frequent در پی مرتبا به‌ مکرر دایم همیشگی
• Glimpse اجمالی نظر يك‌ و سپس‌ در نگاه
• Recent اخير او اخیرا تازه جدید adj fresh
• Decade ده دهه‌ى سال دهه گروه تایی عددی
• Hesitate کردن دو بودن hesitated تردید دل مردد
• Transparent فرانما شفاف نازک بدن نما واضح مبرهن
• Conflict تضاد ستیزه جنگ بویژه اگر طولانی باشد
• Minority اقلیت یا age از مذهبی نژادی ملی
• Fiction written works چیز ساختگی پندار داستان ادبی
• Ignited یا او را ignite آتش زدن گرفتن
• کردن abolished slavery abolish برانداختن منسوخ فسخ لغو
• Urban city شهری مدنی شهرنشین adj pertaining characteristic
• Population government دولت‌ جمعیت مردم سکنی گزینی n
• Frank رُک صادق صادقانه آشکار adj honest sincere
• Pollute را کردن دار آلوده‌ كردن‌ آلوده نجس
• کردن را revealed reveal او نشان دادن آشکار
• کردن prohibited است‌.‏ prohibit ممنوع قدغن ممانعت به
• Urgent به‌ سمج مبرم فوری اضطراری adj pressing
• Adequate او به‌ كافى‌ کافی بسنده مناسب قابل
• Decrease decreased prices قيمت‌ها كاهش‌ کاستن کم شدن
• Audible رسا شنیدنی adj heard  agha hassan's snoring
• Journalist خبرنگار روزنامه نگار n reporter writes newspaper
• Famine قحطی خشکسالی کمیابی n starvation great hunger
• کردن revived به‌ دادن در مرور او دوبار
• آغاز کردن یا شدن commence شروع v begin
• Observant را معمولا با پایبند تیزبین هوشیار مراقب
• Violent بسیار شدید خشن خشونت آمیز  adj unwarranted
• Identify با کردن را كه‌ معمولا برابر دانستن
• Migrate کردن كوچ‌ مى‌كنند.‏ مهاجرت کوچ v immigrate
• Vessel large blood ظرف کشتی رگ آوند n
• Persist کردن كه‌ اشتباه‌ كار ولى‌ در برابر
• Hazy مبهم‌ بود.‏ مه آلود غبارآلود مبهم نامشخص
• Gleam سوسو sparkle از درخشش انعکاس زدن درخشیدن
• Editor ویراستار سردبیر تدوینگر n prepares printed matter
• Unruly سرکش نافرمان مضطرب بچه شیطان تخس مو
• Rival هماورد رقابت کردن دو با رقیب آمیز
• و brutal وحشی وحشیانه ددمنشانه سخت شدید رک
• Opponent او خود هماورد رقیب دشمن مخالف عضله
• و brawl کتک کاری سر بزن noisy در
• Duplicate را کپی کردن copy يك‌ و دوبرابر
• Vicious ناپسند خبیث بدجنس شریرانه بدخیم شدید adj
• Whirl با سرعت دور spin dizzy سرعت‌ چرخیدن
• Loser underdog بازنده توسری خور مظلوم n predicted
• Thrust را کردن ـــ فرو push خود در
• Bewildered گیج متحیر حیران شگفت زده adj confused
• Expand را یا گستردن توسعه یافتن دادن منبسط
• کردن altered فصل‌ alter عوض تغییر دادن دگرگون
• Mature به‌ رسیده کردن بالغ تکامل یافته کامل
• Sacred مقدس روحانی دینی محترم وقف شده adj
• Revise کردن change alter را بازبینی اصلاح تغییر
• Pledge به‌ گرو قول promise او خود را
• Casual و او راحت‌ اتفاقی موقتی سطحی شلخته
• Surplus excess اضافه‌ اضافه مازاد اضافی زیادی علاوه
• کردن pursued را pursue تعقيب‌ كرد.‏ تعقیب دنبال
• Unanimous آرا هم به اتفاق متفق القول رای
• Fortunate كه‌ نیکبخت خوشبخت فرخنده همایون adj lucky
• در pioneer کردن پیشگام اصل سرباز عضو گروه
• Innovative خلاق ابتکاری adj inventive pertaining innovation  approach
• Slender باریک بلند و اندام ناچیز اندک بی
• از surpass فراتر surpassed خود پیشی گرفتن جلو
• Vast پهناور عظیم هنگفت وسیع adj large enormous
• Doubt شك‌ باور i امروز شک و گمان
• Capacity در را گنجایش ظرفیت استعداد توانایی لیاقت
• کردن penetrate penetrated به‌ كرد.‏ را نفوذ رسوخ
• کردن pierced pierce را كرد.‏ او در با
• Accurate دقیق صحیح adj precise exact  thermometer گرماسنج‌
• Microscope lens میکروسکوپ ریزبین n optical instrument magnifies
• Grateful سپاسگزار ممنون قدرشناس adj thankful appreciative expressing
• Cautious محتاط حواس جمع هشیار adj careful wary 
• Confident با مطمئن خاطرجمع دارای اعتماد به نفس
• Appeal request petition trial او درخواست‌ درمورد شخصیت
• معتاد به‌ addict خو addicted دادن کردن خوگرفته
• Wary مواظب محتاط هشیار محتاطانه adj cautious suspicious
• Aware آگاه باخبر مطلع ملتفت adj attentive conscious
• Misfortune از و هم‌ در بدبختی فلاکت بدبیاری
• کردن avoid از دوری اجتناب جلوگیری خودداری حقوق
• Wretched بد بدبخت فلک زده بیچاره فلاکت بار
• Keg آبجو بشکه beer چلیک محتوای n small
• و را nourish nourished در انسان گیاه جانور
• Harsh ناهنجار صدا گوشخراش نور زننده مزه تند
• Quantity مقدار کمیت تعداد میزان زیاد در جمع
• را opt معمولا با یا گزیدن انتخاب کردن
• Tragedy تراژدی نمایش غم انگیز رویداد و غیره
• Biography زندگی نامه شرح حال سرگذشت یک نفر
• Pedestrian پیاده و travels عابر وابسته به ها
• نظر glance اجمالی کردن glanced درخشیدن برق زدن
• Budget financial بودجه اعتبار کردن plan سال‌ را
• Nimble زیرک تیزهوش فرز چابک adj agile graceful
• کردن manipulate و در با را بکار زدن
• Reckless بی دقت ملاحظه پروا باک adj rash
• Horrid افتضاح او هولناک و تنفر انگیز مشمئز
• کردن absorbs را جذب‌ مى‌كند.‏ جذب به خود
• Contagious خنده‌ى واگیردار سرایت پذیر واگیرگونه adj infectious
• و از raving rave گفتن داد او هذیان
• Economical موجز صرفه‌ است‌.‏ مقرون به صرفه کم
• کردن کاری روغن‌ lubricated lubricate روغن گریس نرم
• Ingenious نابغه زرنگ مبتکر ماهرانه ابتکاری نوآورانه adj
• Harvest و درو برداشت کردن gather crops time
• Abundant فراوان وافر غنی ثروتمند adj plentiful copious
• Uneasy ناراحت معذب نگران دلواپس مضطرب ناامن ناآرام
• کردن calculated كه‌ آن‌ منظور حساب‌ calculate محاسبه
• Estimate برآورد تخمین object's opinion judgement  او اظهارنظر
• Morsel لقمه ذره به بخش های کوچک تقسیم
• Quantity quota سهمیه سهم قسمت دانگ n maximum
• Threats را تهدید خطر n expression intent damage
• Ban کردن منع n را ممنوع‌ بازداری قدغن
• Panic و کردن خودمانی extreme fright را هراس
• Appropriated money او آنها پول‌ براى شایسته درخور
• Emerged كه‌ از شدن بوجود emerge پدیدار نمایان
• Jagged و تيز دار بریده لبه‌ى گوشه‌دار اره‌
• Lingered linger ماندن به پا کردن یا با
• از ambush کمین کردن کمینگاه order make surprise
• Crafty او حیله گر مکار موذی adj cunning
• Defiant او متمرد گستاخ گردنکش متجاوز سرسخت adj
• Vigor و رشد توان نیرو بنیه تب تاب
• Perish شدن به‌ فكرش‌ هلاک به هلاکت رسیدن
• Fragile شکستنی ظریف آسیب پذیر ضعیف adj easily
• در captive held will  بودند.‏ از اسارت‌ اسیر
• یا شدن رونق‌ و به‌ prosper رونق داشتن
• Devoured devour با کردن را و بلعیدن ولع
• Plea یا بهانه دستاویز تقاضا درخواست عاجزانه صمیمانه
• Weary خسته tired fatigued كم‌ او بیزار کننده
• کردن تضاد collided دو collide به هم خوردن
• کردن confirmed او به‌ confirm كرد.‏ تایید تصدیق
• کردن را truth verify تایید اثبات درباره صحت
• Anticipate را کردن پیش داشتن پيش‌ بینی انتظار
• Dilemma difficult ما كم‌ دوراهی تنگنا معضل معما
• Forbidden او از forbid کردن ندادن به‌ را
• از detour و راه‌ راه فرعی انحرافی یا
• Merit بودن worthy او شایستگی استحقاق ارزش ارزشمند
• Transmitted و کردن دادن غیره او به‌ از
• کردن relieve را و کمک trees براى relieved
• کردن را baffled regulates كرد.‏ baffle گیج حواس
• آب reptile خزنده آدم animal i پست موذی
• Rarely او به ندرت گهگاه بطور زیبا یا
• Logical منطقى‌ منطقی عاقلانه مستدل adj based logic
• Exhibit به نمایش عرضه مدرک show exhibited چند
• به‌ proceed proceeded و خود را بویژه پس
• Precaution احتیاط جمع اقدامات n safeguard safety measures
• کردن extract کشیدن و نقل قول extracted از
• Prior از مهمتر پیشین قبلی ارجح adj previous
• را embrace آغوش در کردن hug one's arms
• Valiant دلاور دلیر مصمم پیگیر adj brave daring 
• Partial judge قاضى‌ با علاقه مند به مغرضانه
• Pauper و فقیر گدا آس پاس مفلس n
• Fierce درنده وحشی هار شدید بسیار مشتاق عامیانه
• از detest بودن i شدیدا متنفر بیزار v
• Sneer با نیشخند تمسخر یا حقارت scornful نيشخند
• اخم کردن تهدید frown angry gloomy facial scowl
• را دادن encouraged كه‌ encourage کردن تشویق ترغیب
• کردن نظر مورد قرار دادن را او در
• Vermin موذی حشرات جانور آدم انگل جامعه n
• کردن wail و cry wailing گریه زاری شیوَن
• Symbol نماد سمبول نشانه رمز n stands represents
• Beckoned beckon با دست یا سر اشاره  کردن
• Authority او را اختیار صلاحیت اقتدار کارشناس اداره
• Neutral gear بی charge position طرف طرفانه خنثی
• کم را trifle چیز به گرفتن small اهمیت
• Architect معمار بنیانگذار n designs buildings structures, founder bismarck
• Matrimony ازدواج زناشویی مراسم نکاح تاهل n rite
• Baggage و بی bags چمدان(ها اسباب سفر بار
• کردن squander اسراف money ولخرجی هدر دادن حرام
• Abroad از در خارج خارج‌ برون مرز کشور
• Fugitive زود از گذر فرارى را فراری مربوط
• Calamity بلا فاجعه مصیبت n disaster catastrophe  mongol
• Envy او رشک را desire belongs another  رشك‌
• کردن collapse شدن تا فرو یا fall suddenly
• Prosecute کردن قرار carry را prosecuted آنها پیگیری
• Bigamy به که دو برخی نگاه همسری زنی
• نفر ممکن شدنی احتمالی دارای شرایط مورد قبول
• را کردن مجبور compelled او كه‌ در آنها
• Awkward بد دست و پا چلفتی بدقواره ناجور
• با به‌ وجود و هم‌ نسبت‌ او نفرت
• Venture را مخاطره ریسک کردن خطر risky business
• Awesome پر ابهت هراس انگیز معرکه عالی عامیانه
• Guide راهنما guided راهنماى راهنمایی کردن آموزش دادن
• Quench را کردن put desire كردن‌ آتش و
• کردن از betrayed در به‌ كرد.‏ را betray
• Utter محض کامل گفتن برزبان آوردن فریاد و
• Pacify کردن را آرام‌ به‌ در او و
• به‌ دادن responded نشان نسبت‌ واكنش‌ respond پاسخ
• و disrupted هم را به‌ disrupt در شکستن
• Rash از نسنجیده عجولانه کهیر جوش اگزما ناگهانی
• Rapid تند تندرو سریع معمولا جمع رود یا
• کردن exhaust را کشیدن کاملا steam gases دود
• Severity شدت سختی خشونت ناخوشایند سادگی بی زیبی
• Feeble نزار weak نور نحیف ضعیف ناتوان adj
• Unite به‌ کردن یا شدن form كه‌ و
• Cease یا stop خود متوقف کردن شدن پایان
• Thrifty صرفه جو مقتصد adj economizing thriving prospering 
• Miserly تنگ خسیس نظر نظرانه adj cheap stingy 
• Clergy روحانیون کاتوزیان کشیشیان n people work religious
• Monarch پادشاه شاه سلطان ملکه تک سالار جانور
• و کردن را outlaw از protection law criminal
• Promote دادن گسترش‌ را ترفیع  ارتقاء گسترش از
• Undernourished دچار سوء تغذیه adj required food needed
• Illustrated او illustrate دادن کردن مصور را روشن‌
• Disclose دادن کردن بروز آنان‌ نشان آشکار فاش
• Excessive از حد در مفرط زیادی کمرشکن گزافه
• Disaster آخرين‌ بود.‏ مصیبت فاجعه سانحه شکست کامل
• Adolescent childhood نوجوان وابسته به نوجوانی بالغ از
• سانسور censor movies را در سانسورچی کردن v
• Culprit main اصلى‌ متهم مجرم بزهکار متخلف عامل
• Juvenile بچه young جوان نوجوان گانه وابسته به
• Bait براى طعمه گذاشتن سر کردن در به‌
• او کردن insisted insist اصرار خواستار ادعا firmly
• Toil زحمت i و کار work در كه‌
• Blunder اشتباه بی و stupid move به‌ شود.‏
• Daze خبر کردن dazed كه‌ او را كرد.‏
• Mourned خوردن کردن خود و در سوگوارى كردند.‏
• Subside کردن subsided نشست فروکش آرام شدن v
• کردن maim معلول ناقص چلاق v mutilate disfigure
• Comprehend فهمیدن درک کردن شامل بودن v understand
• کردن را commend commended او ستودن ستایش توصیه
• Final end پایانی نهایی واپسین قطعی برگشت ناپذیر
• معاف‌ از exempt معاف کردن بخشودن adj freed
• Vain به‌ پوچ توخالی بیهوده بیجا مغرور adj
• Repetition act تكرار و تکرار n repeating reiteration
• Depict دادن او را نشان  به تصویر کشیدن
• Mortal و عامیانه death subject good فانی مرگ
• رمان داستان بلند تازه جدید adj strange  n
• Occupant مستاجر ساکن متصدی سرنشین n tenant settler 
• کردن appointed well-appointed به‌ appoint برگزیدن منصوب یا
• به‌ quarter چهار کردن divide ربع یک و
• Site جا یا قرار place web كه‌ در
• قول quote نقل کردن را بازگو offer enclose
• Verse شعر به‌ نظم در برابر نثر porse
• Morality اخلاقی مورد جنبه نیک کرداری درستی عفت
• زدن roamed در roam ول گشتن پرسه گشت
• را کردن خود attracts به‌ attracted جذب به
• به commuter و محل هر travels work درون
• کردن را confine محدود confined معمولا جمع مرز
• Idle بیکار کردن به‌ بیهوده بی اساس تنبل
• Idol بت خدای دروغین هرچیزی که زیاد تحسین
• Coeducational و مختلط آموزش پسران دختران باهم پسرانه
• Jest کردن شوخی دست اندازی joke به‌ شوخى‌
• Patriotic one's وطن پرست میهن دوستانه میهنی adj
• Dispute کردن بحث مشاجره بحث‌ را مورد قرار
• Valor رشادت دلیری شجاعت n heroism courage  medals
• Lunatic reckless extremely insane دیوانه مجنون جنون آمیز
• Vein رگ blood او دار کردن vessel در
• Uneventful رویداد عادی عاری از های مهم یکنواخت
• Fertile پر بارور دار خلاق حاصلخیز بار تخم
• به‌ کردن refer خود مربوط بودن یا ارجاع
• Distress او رنج کردن از trouble دادن آزردن
• و diminish شدن یا کردن diminished او را
• Maximum حداكثر نقطه‌ى حداکثر بیشینه adj greatest utmost
• فرار flee کردن دررفتن زود)سپری شدن تند رفتن
• Vulnerable يك‌ آسیب پذیر انتقادپذیر بی دفاع adj
• Signify دادن از و معنی نشان حاکی بودن
• Mythology شناسی افسانه myths days اسطوره کتاب ها
• Colleague همکار هم قطار n fellow worker,co-worker,partner married
• Torment او رنج torture بود رنج‌ tormented را
• Loyalty وفاداری صداقت اخلاص n faithfulness devotion constancy 
• کردن provide در با كار و تهیه تامین
• Volunteer offer give داوطلب‌ volunteered داوطلب شدن ارزانی
• به‌ prejudice كه‌ پیشداوری تعصب آسیب از کردن
• Shrill صدا بسیار زیر تیز گوشخراش جیغ زدن
• Jolly شاد و عامیانه با کردن را happy
• Witty شوخ طبع بذله گو زیرک طبعانه adj
• Hindered شدن را است‌.‏ hinder بازداری کردن مانع
• Lecture کردن discourse audience instructive سخنرانى‌ او در
• Abuse کردن به‌ اجحاف سواستفاده بد misuse با
• سخن گفتن من مِن speak را mumble زیرلب
• Mute با غیر letter make reduce هم‌ و
• Wad و کردن small را یا غیره گلوله
• Retained را کردن از retain نگهداشتن حفظ به
• Candidate و نامزد انتخاب انتصاب کاندید داوطلب خواهان
• از یا نظر بودن او preceded precede زمان
• Radical ریشه بنیادی extreme political views در ای
• Spontaneous بی و چرا خودبخود خودجوش خودآیند فوری
• گرفتن را surface skim چربی رویه و انداختن
• Vaccinate واکسن زدن واکسینه کردن v render unsusceptible
• Untidy make نامرتب درهم ریخته شلخته adj disorderly
• و ابزار utensils ظرف لوازم آشپزخانه دیگ سینی
• Sensitive حساس‌ حسی حساس زودرنج معمولا با دارای
• Temperate میانه رو ملایم معتدل خویشتن دار adj
• Vague نامشخص‌ مبهم گنگ نامشخص منگ adj hazy
• Subsequent از بعد متعاقب بعدی با پس adj
• کردن را elevated بلند به‌ با او elevate
• Lottery determined قرعه کشی کار الله بختی گزینش
• Money finance مالی امور کردن management تامين‌ علم
• Obtain وجود به‌ به دست آوردن گیرآوردن کسب
• Cinema فیلم با سينما بیشتر در انگلستان سینما
• Event رخداد كه‌ بویژه اگر مهم باشد رویداد
• را discard دور discarded انداختن کنارگذاشتن مطرود طرد
• بالا soared در گرفتن یا و fly بر
• کردن او relate ربط داشتن connection related را
• Stationary remained بی حرکت خاموش خوابیده غیر قابل
• را prompt او یادآوری پیام واره cue forgotten
• Hasty از با شتابزده عجولانه بی فکرانه باشتابزدگی
• Scorched زیاد یا کردن شدن و انتقاد سرعت
• Tempest و توفان بویژه باد شدید همراه با
• Soothe و کردن غیره را با چاپلوسی یا
• Majestic شاهانه شکوهمند باشکوه باعظمت adj regal royal
• Sympathetic به‌ دارای حس همدردی همدرد همدردانه دلسوز
• را کردن یا redeem در خود با redeemed
• Resumed خود resume دوباره از خلاصه را دوباره‌
• Harmony با و pleasing هم‌ نيازهاى هماهنگى‌ تناسب
• Refrain کردن از خوددارى با خودداری اجتناب آهنگ
• Illegal به‌ وارد غيرقانونى‌ او از غیرقانونی نامشروع
• Drug narcotic مخدر pertaining addictive pain medical ماده
• Heir وارث میراث بر مجازی جانشین n inherits
• از یا dwindling كاهش‌ به‌ dwindle به تدریج
• Traitor خائن خیانتکار وطن فروش  n betrayer betrays
• و را deliberate عمدا کردن carefully deliberately او
• Vandals خرابکاران را که کسی به بناهای تاریخی
• Drought خشکسالی کم بارانی قحطی نایابی  n lack
• Abide ماندن در ماند.‏ باقی دوام آوردن پایدار
• کردن unified unify متحد یا شدن یکپارچه یکی
• Summit highest سران قله اوج تارک وابسته به
• Heed و هشدار اعتنا کردن به‌ به پند
• Drench خیس در administer drenched کاملا کردن خیساندن
• Large swarm گله کردن از move people swarmed
• بودن لمبر wobble در تلوتلو خوردن لرزان تکان
• Tumult tumlut در هیاهو جنجال آشوب آشفتگی مهلکه
• زانو kneel knees  در زدن v rest knee
• Dejected محزون اندوهگین نومید مایوس adj depressed sad 
• Obedient حرف شنو فرمانبردار مطیع adj submissive dutiful
• Recede پس رفتن شدن و دوباره كم‌ عقب
• Tyrant ستمگر مستبد خودکامه ظالم n despot dictator
• Customary است‌ عادتی معمول سنتی مرسوم حقوق عرفی
• به‌ charity او و احسان‌ كه‌ را نیکوکاری
• حکم verdict حقوق دادگاه قاضی هیئت منصفه داوری
• کردن unearthed را از در حفاری زیرخاک بیرون
• شدن depart از رهسپار کردن به‌ رفتن جایی
• Coincide بودن با است‌.‏ و داشتن از نظر
• کردن cancel باطل با canceled را آن‌ به
• Debtor یا وام بدهکار owes i شما شخص
• Legible خوانا و خط غیره روشن adj readable
• شعار کردن post public placard پلاکارد پوستر دیوارآویز
• کردن liquid boiling داغ سوزاندن burn steam scald
• Epidemic همه از را همه‌گيرى بیماری گیر مرض
• چاقی obesity از بیش حد تلقی مفرط n
• را magnify کردن یا اين‌ بزرگ‌تر خود بزرگ
• Chiropractor طبیب مفصلی spinal را n practices chiropractic
• Obstacle مانع  راه گیر راه بند رادع n
• کردن ventilated تهويه‌ ventilate كه‌ از بویژه هوا
• خطر jeopardize به compromise را به‌ انداختن مخاطره
• Negative کردن منفی رد منفى‌ يك‌ نه نخیر
• Pension حقوق بازنشستگی مقرری دادن مستمری n financial
• Vital حیاتی زیستی جانبخش اصلی مهم مهلک پر
• Municipal شهری در به شهرداری police پلیس وابسته
• Oral شفاهی mouth exam امتحان‌ شفاهى‌ خواهد دهان‌
• Complacent تداعی منفی از خود راضی خودپسند adj
• زنبور به ما wasp ها در نوعی بد
• کردن rehabilitate و restore good در را حیثیت
• به قول شرف parole که آزادی از قید
• Vertical عمود upright عمودی قائم خط از درازا
• Multitude توده را کثرت زیادی زیاد جماعت متعدد
• کردن را nominate appoint او و nominated دراصل
• و morgue که جسد مرده را نگه سردخانه
• Potential دراصل نیرومند بالقوه تانشی دستورزبان امکانی امکان
• Preoccupied در كه‌ با previously او به‌ از
• Upholstery صندلی های روکش پارچه رومبلی مبل سازی
• Indifference بی به‌ علاقگی تفاوتی اعتنایی ناچیزی n
• کردن كه‌ maintain را او حفظ نگهداری  نگهداری
• را کردن کم محلی با sudden snubbed ساير
• Endure کردن اين‌ تحمل‌ درد یا خستگی و
• Wrath خشم‌ خشم غضب شدید تنبیه گوشمالی n
• یا و قرار کردن exposed expose در دادن
• و داستان یا legend تاریخی آدم برجسته سکه
• کردن pondered ponder تعمق ژرف اندیشی تفکر سنجیدن
• Resigned استعفا دادن خود resign صرفنظر کردن چشم
• Drastic شديد شدید مفرط تندو تیز طاقت فرسا
• Wharf اسکله dock cargo unload تخلیه در کشتی
• کردن amend بهبود كه‌ خود را اصلاح‌ بهتر
• رأی ballot در با vote  ورقه انتخابات بویژه
• Abandoned abandon کردن شور و lack خود را
• Keen او تیز تیزبین شدید مشتاق عالی adj
• Jealous حسود از resentful او روی حسادت رشکمندانه
• Tact مردم داری(مهارت در انجام کار یا گفتن
• Oath سوگند solemn قسم‌ دشنام ناسزا n vow
• Vacant با خالی وقت آزاد بیخیال منگ ابله
• Hardship سختی مشقت n difficulty suffering trouble caused
• Gallant و باشکوه شیک پیک مهربان مؤدب(بویژه نسبت
• Data داده ها اطّلاعات n information facts processing
• Unaccustomed ناآشنا خونگرفته adj unfamiliar accustomed unusual customary
• Bachelor's degree bachelor مرد مجرد لیسانسیه n unmarried
• کردن را qualify بودن qualified خود او وصف
• Corpse جسد جنازه n dead body wrapped sailor's
• کردن او خود را conceal concealed پنهان مخفی
• Dismal و را تیره تاریک سوت کور دلگیر
• Frigid سرد بسيار و بسیار)سرد منجمد شخصیت رفتار
• در inhabit كه‌ ساکن بودن مسکن گزیدن زندگی
• Numb بی حس fingers انگشتانم‌ از كرخ‌ شده‌
• خطر peril risk مخاطره به انداختن n danger
• و lie روى recline دادن دراز horizontal reclining
• Shriek جیغ یا scream loud shrill جيغ‌ shrieked
• Sinister چپ جانگداز در اصل به سوی بدشگون
• کردن را tempted كه‌ او كند.‏ به‌ خود
• Wager شرط dollars پنج‌ دلار روى آن‌ شرط‌
• Typical نمونه ویژه عادی معمولی adj characteristic representative
• Minimum كمترين‌ در به‌ نقطه‌ى کمترین کمینه حداقل
• Devise تدبیر کردن كردن‌ ابداع حقوق از طریق
• Scarce در را شدن‌ کمیاب نادر adj rare
• Annual year هر سال‌ يك‌ یکساله سالانه کتاب
• كه‌ کردن persuaded او persuade متقاعد به‌ i
• Essential لازم ضروری بنیادی اسانسی adj needed fundamental
• رنگ‌ blend مخلوط کردن blended kinds دو نوع‌
• Visible را ديد.‏ مرئی قابل رؤیت دیدنی چشمگیر
• Expensive خيلى‌ گران‌ گران پرهزینه adj costly precious
• Talent و استعداد قریحه روم یونان خاورمیانه باستان-واحد
• کردن explored او explore سفر اکتشافی سیاحت اکتشاف
• Wholesale large عمده فروشی quantities sale goods retailers
• بخار vapor مه بخور بیرون دادن کردن مزخرف
• کردن eliminated از eliminate نابود را حذف‌ حذف
• Villain آدم مضر ناکِس شرور بی شرف بد(در
• Dense انبوه غلیظ خنگ کودن عکاسی تار دارای
• Utilize به را به‌ كار بهره برداری کردن
• Humid نمناک مرطوب شرجی adj moist damp mazandaran's
• Theory از نظريه‌ى او بر نظریه قانون ضعیفتر
• Descended از به رسیدن descend پایین رفتن نزول
• در شدن move circulates خون‌ گردش‌ به‌ دور
• Enormous عظیم هنگفت فوق العاده adj large immense
• Predict پیش کردن است‌.‏ گویی بینی v forecast,prophesy
• شدن vanished ناپديد شد.‏ vanish ناپدید غیب زایل
• Tradition سنت رسم شریعت n custom practice convention
• Rural روستایی روستانشین زراعی adj country countryside bucolic
• Burden بار را باربر load به‌ محموله بارِ
• Campus در دانشگاه‌ محوطه را college students live
• Majority از اکثریت greater number half votes اكثريت‌
• Assembled assemble سوار کردن همه‌ى جمع‌ گردآوردن گرد
• Topic موضوع مقوله باره n theme subject conversation
• کردن debate بحث مورد قرار مناظره و بحث‌
• از evade رفتن کردن evaded زیر چیزی در
• Probe را بررسی police پليس‌ بررسى‌ قاشقک معاینه
• Reform اصلاح‌ اصلاح را کردن یا شدن ساماندهی
• به‌ کردن approach به نزدیک یا شدن نزدیکی
• Detected به‌ او را detect کشف کرن پی
• کردن defect نقص عیب حزبی را برای پیوستن
• Employee کارمند مستخدم n worker person works employer
• Neglect به‌ کردن disregard neglected خود نادیده گرفتن
• Deceived او deceive فریب دادن گول زدن تقلب
• Undoubtedly بی شک چون و چرا محرز adv
• Popular كه‌ است‌.‏ مردمی عمومی عامه پسند ارزان
• يك‌ کامل سراسر به تمام معنی دقیق موشکافانه
• و client مشتری موکل در مورد ملت کشور
• Comprehensive در دانا جامع فراگیر مفصل معمولا جمع)آزمون
• Defraud کردن او گوشبری کلاهبرداری v deprive property

Next deck: Duolingo Italian-English course

Previous deck: HEADWAY - Elementary 4th edition (Czech-English) by Qvasa

Up: Index