Front | redeem |
---|---|
Meaning | پس خریدن ، (بویژه با زحمت یا پرداخت پول) پس گرفتن ؛ دوباره بدست آوردن ، (رهن یا دهی را) بازپرداخت کردن ، (از رهن یا گرو) درآوردن ، (سهام یا اوراق قرضه و غیره) را نقد کردن ، (با پرداخت پول) گروگان یا اسیر را آزاد کردن ، (از گناه) رهانیدن ، (به وعده) وفا کردن ، (با پوزش یا جبران) دوباره خودرا مقرب کردن ؛ در دل جا کردن ، توجیه کردن |
Synonym | v. pay off, settle a debt through payment; regain through payment; convert an item into its cash value; deliver from sin or evil; fulfill, carry out; make amends |
Example1 | he wanted to redeem the house which he had sold the year before |
Example1-1 | او مىخواست خانهاى را كه پارسال فروخته بود پس بخرد. |
Example2 | she redeemed her championship by winning twice |
Example2-2 | با دوبار بردن مقام قهرمانى خود را دوباره به دست آورد. |
Example3 | soon, I am going to redeem the mortgage on my house |
Example3-3 | به زودى خانهى خود را از رهن در خواهم آورد. |
Example4 | you can redeem your bonds at our central office 2)the cost of redeeming captured soldiers 3)he calls Christ "the Redeemer" 4)he redeemed his promise to stand by the army 5)to redeem a blunder 6)the criminal redeemed himself by saving a drowning child 7)his superb acting redeems this otherwise boring movie |
Example4-4 | اوراق قرضه را مىتوانيد در ادارهى مركزى ما نقد كنيد. 2)هزينهى آزاد كردن سربازان اسير 3)او عيسى را ((منجى)) مىنامد. 4)او به قول خود در حمايت از ارتش وفا كرد. 5)اشتباه را جبران كردن 6)آن تبهكار با نجات دادن كودك مغروق خود را مقرب كرد. ايفاى (نقش) عالى او اين فيلم از هر جهت ملال انگيز را توجيه مىكند. |
Tags: l36
Learn with these flashcards. Click next, previous, or up to navigate to more flashcards for this subject.
Next card: Resumed خود resume دوباره از خلاصه را دوباره
Previous card: Sympathetic به دارای حس همدردی همدرد همدردانه دلسوز
Up to card list: .:Arti:. 504 En2Fa V1