Apedia

گرفتن را Surface Skim چربی رویه و انداختن

Front skim
Meaning (آبگونه ها بویژه شیر) رو گرفتن از ؛ سرشیر گرفتن ؛ چربی گرفتن ، رویه پیدا کردن ، (کتاب و غیره) سریع خواندن ، نگاه اجمالی انداختن ، (روی آب یا سطح  یا در هوا) لغزیدن ؛  سریدن ،(سنگ و غیره را روی سطح آب انداختن طوری که جهش کند یا بلغزد) سراندن ، رویه گرفتن ، بی چربی
Synonym
v. remove matter floating on the surface of a liquid; glide on or just above a surface; glance through quickly; cause an object to skip across the surface of a liquid 
n. act of removing matter floating on the surface of a liquid; act of removing from the top; film, thin layer 
Example1
to skim the oil off the soup
Example1-1
روغن‌ روى آبگوشت‌ را گرفتن‌
Example2
a lake skimmed with ice
Example2-2
درياچه‌اى كه‌ روى آن‌ يخ‌ بسته‌ است‌
Example3
he skimmed through the book in half an hour
Example3-3
او نيم‌ ساعته‌ كتاب‌ را سرسرى خواند.‏
Example4
hot milk skims as it cools
Example4-4
شير داغ‌ هنگام‌ سرد شدن‌ رويه‌ مى‌بندد.‏

Tags: l34

Learn with these flashcards. Click next, previous, or up to navigate to more flashcards for this subject.

Next card: Vaccinate واکسن زدن واکسینه کردن v render unsusceptible

Previous card: Spontaneous بی و چرا خودبخود خودجوش خودآیند فوری

Up to card list: .:Arti:. 504 En2Fa V1