Front | unearth |
---|---|
Meaning | (از زیر خاک) در اوردن ؛ حفاری کردن ، آشکار کردن ، افشا کردن ، برملا کردن |
Synonym | v. dig up, excavate; uncover, discover |
Example1 | the museum exhibited the vase which had been unearthed in Greece |
Example1-1 | موزه، گلدانی را که در یونان از زیرخاک بیرون آورده شده بود را به نمایش گذاشت. |
Example2 | the digging of the scientists unearthed a buried city |
Example2-2 | حفاری دانشمندان ، شهر مدفون شده ای را از زیرخاک بیرون کشید. |
Example3 | a plot to defraud the investors was unearthed by the F.B.I |
Example3-3 | توطئه ی کلاهبرداری از سرمایه گذاران توسط «اف بی آی» کشف شد. |
Tags: l39
Learn with these flashcards. Click next, previous, or up to navigate to more flashcards for this subject.
Next card: شدن depart از رهسپار کردن به رفتن جایی
Previous card: حکم verdict حقوق دادگاه قاضی هیئت منصفه داوری
Up to card list: .:Arti:. 504 En2Fa V1