Apedia

در من که کالج I و خواهند به

Front این رساله تمامآ به طور واقعی برای من اتفاق افتاد وقتی که من برای دیدار یک کالج در کانزاس سیتی رفتم -- کالج کارگری بدیهی است زمانی که من در کالج بودم ، انتظارات خاصی در مورد زندگیم داشتم -- که همسرم و من هر دو کار کنیم، و ما به طور مساوی فرزندانمان را بزرگ کنیم اما دختران کالج نظر کاملا" متفاوتی در مورد آینده شان داشتند در وافع، چیزی را که آنهابه من گفتند، احتمالا" آنها 18 ساعت در روز کار خواهند کرد، احتمالا شوهرانشان یک شغل دارند اما احتمالا" آنها بیشتر در خانه خواهند بود و از بچه ها نگهداری خواهند کرد.
Back This whole thesis really came home to me when I went to visit a college in Kansas City -- working-class college. Certainly, when I was in college, I had certain expectations about my life -- that my husband and I would both work, and that we would equally raise the children. But these college girls had a completely different view of their future. Basically, the way they said it to me is that they would be working 18 hours a day, that their husband would maybe have a job, but that mostly he would be at home taking care of the kiddies.

Learn with these flashcards. Click next, previous, or up to navigate to more flashcards for this subject.

Next card: و این یک نوع شوک برای من بود

Previous card: هانا روزین پس جایی که شما می روید

Up to card list: Farsi-English 21000