Farsi-English 21000

Learn using these flashcards. Click a card to start.

• و این نماد فرهنگی شان است symbol culture
• و اگر تلویزیون روشن بود فیلمهای مستند نگاه
• پدرم حریص ترین کتابخونی بود که می شناسم
• روزی یک یا دو تا رمان می خوند
• I یادمه وقتی بچه بودم علاقه داشت که
• رو می amazing که تفنگ وقتی پدرم صندلیش
• می اینکه به چیزی آسیب برای damage از
• مثله اینکه قراره در مورد هنر حرف بزنم
• و بگید اینا خوب ها هستند good
• می همه روز را توانیم با قصه های
• من هنرمندی معاصر با زمینه ای کمی غیرمعمول
• از i قبل اینکه سالم بشه موزه هنر
• یک در با من وسط ناکجا آباد ده
• و i great فکر می کنم برای رشد
• که نمی دوران کودکی من آینقدر احمقانه بود
• برای مثال من و خواهرم وقتی بچه بویدم
• هر چند اما از طرف دیگه تو خونه
• هنر معاصر contemporary art من عاشق هستم اما
• که از i چند می تابلو به سال
• بدست نیاورده i و بدنبال چیزهایی بودم که
• از که اما دوتا چیز مهم آنها یکی
• و i که تر دوم آرزوی من این
• خودم و تصمیم گرفتم نمایشگاه دوسالانه را راه
• I و فکر کردم که برای انتخاب آثار
• در میان معیارهای من دو مورد اصل بود
• را که i یکی از آنها تست میماو
• کار به اگر بتونم در عرض دقیقه اون
• و art دومین مورد از قوانین که البته
• قلب دارد چون باید دارای شور عشق و
• و باید دست داشته باشد یعنی خوب ساخته
• I در مورد نحوه برگزاری دو سالانه فکر
• یک روز فهمیدم که برای این کار روش
• انجام چون می خواستم همه کار را رو
• فکر کردم که دو سالانه به هنرمند احتیاج
• برای اینکه دو سالانه جهانی باشه به هنرمندان
• I کاری که کردم این بود یکصد هنرمند
• و را i احساس باورهایشان سبک های هنری
• I حس کردم این پروژه ممکنه یه عمر
• تصمیم گرفتم مثل یه دو سالانه واقعی اون
• یعنی باید سال در آتلیه کار می کردم
• و تصمیم گرفتم این آثار را طی دو
• می بایستی در مورد این افراد صحبت کنم
• من از او تکنسین هایی هستم که دوست
• مثلا من یک نقاش رئالیست هستم که از
• Painting در این نوع نقاشی که فقط از
• و این چیدمان داخلی مثل هنر indoor installations
• I باید اشاره که همه اینها رو خودم
• با اون ماهی ها زیر آب بودم river
• اجازه بدید تعدادی از هنرمندان خیالی ام را
• نل nell ایشان رمل هستند به کشاورزی علاقمنده
• این اثر اسمش زمین واژگون است به کشیدن
• و استفاده از های taking giant mirrors همچنین
• می رو به آسمون نگاه i sky عاشق
• و غروب در شاید بهترین قسمت آن هنگام
• و شما آنجا هستید بقیه چیزها در تاریکی
• اثر فوق العاده ای بود اینجا حیات خلوت
• و من عاشق چاله کندن هستم i love
• از اینرو این اثر بسیار مفرح بود برای
• هنرمند بعدی کای اورستری هست به ناپایداری و
• که در جدیدترین کارش آنرا آب و هوایی
• او در مقیاس بدنش شرایط جوی می سازد
• که به فرهنگ سازی علاقمند هستند فقط سنت
• و که رفت زندگی leave کاری کرد این
• و این قدم سانت یخ زدگی است که
• خورشید طلوع کرد و همه را آب sun
• و این چیزی بود که مادرم باهاش بازی
• هنرمند بعدی گروهی از هنرمندان ژاپنی هستند artist
• مجموعه ای از هنرمندان ژاپنی در توکیو collective
• به توسعه یک هنر جدید در فضا علاقه
• برای اینکار به سرمایه گذاری احتیاج داشتند از
• یکی از آنها این تابلوی سبک اسکرچ است
• می یک و چیکار دارند کنند هر کدام
• شاید با خریدن اون ممکن بود یک اثر
• اینکار تو ژاپن شورشوقی ایجاد کرد چون هرکسی
• بیشتر اونهایی که کم خراشیده شده بودند طرفدار
• و تمام این کارها به نوعی در مورد
• از دوتای اول عکسهایی برندگان پولهای جکپات قبل
• و اسم این یکی کشیدن دسته کوتاه است
• I من معرفی cousin عاشق اینم چون خواهر
• که یکی از بهترین تعریف های من بود
• خیلی project این هنرمند گاس وینمولر هست که
• یک و پروژه می درون این کوچکتری است
• و در با ورودی خونه شون مسواک پیژامه
• می و کنه با در فقط از چیزهای
• در این تمام مدت مورد با خانواده گفتگو
• چیزی که و هر را داشتند می گشت
• اثر هنری او یک درست می کنه که
• این برای خانواده نقاشی از طبیعت بیجان را
• و تو هر چیزی را که درست می
• پروژه بعدی کار یاکیم پراسوگا است project jaochim
• و به این علاقه مند است باور دارد
• این از می و او هل دادن را
• اسم این پروژه لانه های عشق است project
• برای خلق این هنر از پرندگان وحشی استفاده
• برای همین مواد را جایی می گذاشت که
• و برای او لانه درست کنند crafted nests
• اسم این لانه لاولاک است one's called lovelock's
• این یکی لانه میکس آهنگ های عاشقانه نامیده
• اسم این یکی لانه عشق بازی است one's
• هنرمند بعدی سیلویا سلیتر است sylvia slater
• سیلویا به آموزش هنر علاقه دارد sylvia's interested
• یک هنرمند سوئیسی بسیار جدی است she's swiss
• می و در کار فکر کرد یک به
• و بدین ترتیب این سه اثر هنری جیبی
• می را با و شما هم این تصاویر
• این قیمت زندگی برای یک مسئول بی مواجب
• و اگر خوش شانس باشید که هرگز از
• بعد از مرگ شما به وارث می رسد
• و آنها را دست می کنه که بفروشد
• یا مثل برگ هایی که بجای پرداخت پول
• از اینرو بسیار با ارزش هستند این فلزات
• تکه و باید این قطعه ای که اخیرا
• این اثر مشترکی است از مایکل آبرناتی و
• می و که منطقه یک کاری کنند این
• این به که تنسی شرقی است تصمیم شان
• ازاینرو دیگ جیگ را عرضه کردند dig jigs
• یک و دیگ که می dig jig جیگ
• و وقتی اینکار را کردیم کلی مورد توجه
• I در موردش با خانواده ام صحبت کردم
• و من مثل یک مرده آماده دفن بودم
• چی میشه وقتی روی گور می رقصی dance
• شما می وقتی که رقصت تموم شد همه
• و در حقیقت یک مراسم خاکسپاری است که
• این کار جیسون بریدسانگ است jason birdsong
• یک به ما علاقمند می یا از interested
• تنها راه مشاهده طبیعی ما همینه natural
• و با این ایده کار می کنه plays
• این برگ از leaves و اثر اونهایی که
• در حقیقت همه آنها پروانه های واقعی هستند
• که نقاشی با جفت می کنه مانند این
• جعبه کنید وقتی در رو باز فکر می
• این و اما در واقع نقاشی است اثرهای
• هنرمند بعدی هنزل کلاسن است artist hazel clausen
• که از i culture هنزل کاسن انسان شناسی
• جمعیتی سوئیسی خلق کرد بنام یوولیتز و دارای
• به می که و این ارجاع کردند هر
• و این از یک فیلم مستند است بنام
• این نوعی قلابدوزی با موی خرگوش است یکی
• واقعی غیر fake این عمه من آیرین هست
• و i آنتیک که antique در این اثر
• بعدی کلکسیونی از هنرمندان است بنام سیلور دوبرمن
• شعار آنها گسترش عمل گرایی است در هر
• و این یکی ازنظرهاشون در مورد دقیق شدن
• این و کاری است که انجام دادند یک
• اسم این کار حصار حس اسب است called
• هنرمند بعدی کی ام یون است یک واقعا
• روی هنر سنتی کنفسیوسی سنگهای ادیب کار می
• من عاشق مینارد سایپس هستم اما از دنیای
• یک هنرمند دوست داشتنی اهل کنتاکی آدم خیلی
• به سفارش گروه گاورمنت چیز یک کار هنری
• بنام بعدی یک هنرمند استرالیایی است جین جکسون
• کار بعدی توسط یک فالگیر لیتوانیایی بنام یورگی
• این بخشی از فیلم کوتاه آنهاست بنام آخرین
• بعدی کاری است از سم سندی sam sandy
• او یک ریش سفید اصلا استرالیایی است هنرمند
• این یک پروژه بزرگ مجسمه سازی است کاری
• این کار استله ویلوگسبی است estelle willoughsby
• She's او یکی از پرکارترین این هنرمند است
• این کار زی ژو است او به سکون
• بعدی انجام ورا vera هیلدا سینگ است او
• نمیتونید مستقیم تو چشماش نگاه کنید چون یه
• که خوبیش اینه واقعی نیست اینطوری من گفتم
• عینک در سنت پترزبورگ سازی می کنه و
• بعدی این کار توماس سویفتون است thomas swifton
• از است این short فیلم کوتاهی بنام ماجراهای
• و همه اینها با تای دیگری که نمی
• ممنون خیلی متشکرم اجازه بدید با روز و
• و در را این که از می یک
• می و معمولا با اتفاقاتی که برای او
• پس ما هم این قابلیت را به خوبی
• و در انسانها ما این قابلیت را ساعت
• را شما نی توانید این قابلیت بطور واضح
• و شما آن را داخل یک انباری بندازید
• معمولا می برای این آنها افراد کار داوطلب
• بدون هیچ موضوعیتی که چطور این پدیده غیر
• کمی می آنها هر روز دیرتر بیدار شوند
• در می این که طی دوره هفته پس
• می فهمید که ما ساعت پس به خوبی
• ما آن یک نقش موثر برای فرهنگ دارد
• ما از آن به عنوان یک شاخصه در
• در و ما ساعت hours می پی فرهنگ
• در زمستان خیلی زیاد می خوابیم winter lot
• شما داخل خونه از وجود خانواده لذت می
• و در تابستان بطور دیوانه وار شکارچی خیلی
• می در و آنها شب ساعت sort خیلی
• می در طی این آن تجربه و زمان
• در و برای اولین بار زندگیشون پس به
• می ما برای و شما دانید راههای مدرن
• فرست نرث آغاز هر همکاری ای با یک
• با و من می خوام بعضی از این
• در من یک کلبه چوبی ایالت واشنگتن بزرگ
• ایو بهار و من در سوییس با چشم
• فرست من همیشه علاقه مند وسایل نقلیه متناوب
• در این یک قایق بادبانی زمینی حال مسابقه
• ایو این اختراع ترکیبی از اِسکی و ورزش
• فرس و همچنین من علاقه مند به اختراعات
• که این یک سیم پیچ تسلای ولتی ست
• این چیزی است که اروپا و آمریکا نمایش
• ایو و ترس از مادر من این مدل
• و این با فرست من همه ی ها
• و همین طور در امریکا ژاپن u.s japan
• قدرت ایو در مورد باد و خورشید ما
• می اینقدر زیاد صحبت کردیم که خودمون رو
• پس ما تصمیم گرفتیم پروژه ی مخصوصی رو
• که مهندسی و طراحی رو با هم ترکیب
• فرست حقیقتا یک محصول کاملا یکپارچه ساختیم چیزی
• بچه فرست می تونید مون رو بیارین این
• مایل در یک ساعت طی می کند miles
• این بُرد دو برابر همه موتوسیکلت های دیگر
• حقیقتا چیزی که در مورد یک موتورسیکلت قابل
• اون تجربه ی شگفت انگیزی برای استفاده کننده
• همکاری با ایو بهار شگفت آور بود wonderful
• ما او با نام و آرم همراه شد
• و ما فقط سه دقیقه وقت داریم minutes
• ولی می تونستیم دربارش چندین ساعت صحبت کنیم
• متشکرم ted فرست و کریس که ما رو
• در حال به و ما اکنون رسیدن لحظه
• در و بسیاری از مکانها که تعداد زنان
• در روزگار مادر من او به کالج نرفت
• و حالا برای هر دو مرد که فارغ
• زنان برای اولین بار امسال به اکثریت نیروی
• و آنها شروع به مسلط شدن بر بسیاری
• این روزها بیشتر از درصد مدیران زنان هستند
• که در همه شما من و i حالا
• و ما در به از های شبیه چه
• این شد برای که از american مدتهای مدیدی
• و این چیزی است که امروزه ما در
• اصطلاح فرزند اول پسر که عمیقا در ذهن
• و بارداری کلینیکی در آمریکا درصد پدران مادران
• و که در مکانهایی شما تمی توانید فکرش
• شما این به اگر کنید را درباره فکر
• در آن ببینید شما می توانید را که
• بی تردید این نخستین باری نیست که ما
• در این و به می آن که خواسته
• در عملا این فقط مورد حقایق اقتصادی زمان
• که در پایان دوره ساله ای مردان راس
• این و به دلیل است که من مایلم
• سازنده ها تحت کنترل هستند makers control
• من این به i اما اگر ما روی
• من رکود اقتصادی از تاثیر بر i recession
• که به من را بود آن i و
• این من شروع به فکر کردن درباره آن
• و من متوجه شدم که در این دوره
• این که اولین بود آنها تنها ضربه موقتی
• که در است و دومی داستان دیگری قبلا
• در اینجا چند سال اخباری مورد اینکه آینده
• و آمار کارگری زنان بیشتر مشاغل مدیریتی را
• مجموعه دوم از این اخبار شما می توانید
• جوان young و به آخرین خبر نگاه کنید
• این خبر خاص را من از یک شرکت
• در واقع آنها توسط یکی از مشتریان خود
• که young و آنها انتظار داشتند انها خانواده
• اما در حقیقت آنها چیزی خیلی جالبی یافتندند
• آنها زنان مجرد جوان بودند کسانی که اکثریت
• به دلیل شیفتگی حاصل از یافته اشان خوب
• آنها به که این می women young سپس
• حالا احساس بدی نسبت بهش دارم i feel
• شما که به برای young پس اینجا دارای
• و این در شما نمودار از شده لحظه
• و اساسأ آنچه شما خواهید دید همان چیزی
• و با مهارت مشاغلی معنی اقتصاد در دستمزد
• این از بر مردان تاثیر زنان را با
• می بینید که چه اتفاقی برای شما هر
• به این نگاه کنید شما می بینید که
• کنید برای چه رخ می دهد watch نگاه
• اینجا مردان به شکلی کاهش بافته اند men
• در حالی که زنان مهارتهای بالا شغلی ترقی
• پس موضوع چیست به نطر می رسد که
• آنها یا مثل اینکه پنهاتی سرم محرامانه شان
• موضوع این خوب البته نیست است که اقتصاد
• و اقتصاد می یک ما قبلا که داریم
• اما این وافعا دیگر درست نیست true anymore
• است به این اقتصاد جدید خیلی بی متفاوت
• در حال حاضر چیزی که اقتصاد طالب آن
• شما به که نیاز باشید و اساسا هوش
• که می و آنها چیزهایی هستند زنان به
• اگر شما به تئوری مدیریت امروزی نگاه کنید
• شما می دستور از بالا به صادر شود
• شما به تمامی کسانی که زیر دست هستند
• که را کسی می رهبر پرورش خلاقیت تواند
• و اینها همه چیزهایی است که زنان خیلی
• در می و زنان که مراقبت created jobs
• که jobs خوب همه این مشاغل رشد می
• برای این احتمالا یک روز مادران کارگران بیکار
• شما به کار نگاه برای دیدن اینکه چه
• و در اینجا داستان نسبتا ساده ایست story
• زنان در حال گرفتن مدرک دانشگاهی با سرعت
• چرا این یک معمای واقعیست real mystery
• به college مردم از مردان می پرسند چرا
• مجموعه جدیدی از مهارتها را یاد بگیرند learn
• خوب نظر می رسد که برای آنها انجام
• این واقعا وحشتناک که روی یک پل مرتفع
• آنها عادت داشتند فکر کننند که تامین کننندگان
• به خوب دلایلی مردان کالج برنمی گردند reason
• چیزی که است و حتی بیشتر نگران کننده
• در اینجا مطالعات یک دهه درباره آنجه مردم
• Young در حال حاضر پسران جوان به هر
• و مردم در باره آن نگرشهایی دارند people
• می و از پسران به من ما در
• در این اما بین من قصد دارم متخصص
• دختران آشکارا باهوشتر هستند noah girls smarter
• می که آنها فقط به منظورم این است
• هانا روزین پس جایی که شما می روید
• در من که کالج i و خواهند به
• و این یک نوع شوک برای من بود
• قول از quote وخوب اینجا نقل مورد علاقه
• این و من معتقدنم دلیل اینکه نیش دارد
• من برای نجات جهان كارى نمی تونم بکنم
• این من با i که صحبت و چرا
• و آنها دقیقا نوعی قربانیان اقتصاد تولید بودند
• آنها را بودند که از و در به
• خوب آنان جه کسانی بودند و این برای
• و او نوشت دلار این wrote چیزی که
• مرد او چه کسی man سپس از آنها
• و این واقعا ارنعاشی به طرف اطاق فرستاد
• در به این است که می و از
• و در کسب کار businesses چین گشایش تعداد
• و این مثال مورد علاقه من است در
• از بیش چندین دهه کره جنوبی یکی مردسالار
• آنها زنان در basically women اساسا جایگاه درجه
• که فرزند بعضی اوقات خانواده ها دعا به
• به و آنها اما بعد از دهه دولت
• به آن بالا beautiful دلیل زیبایی که در
• از به سال تا کنون آنها سوال شده
• این از سال تا است
• که چه میزان دوست داری فرزند اولتان پسر
• به ما این می های که kind دلیل
• که در مردان کسانی هستند خوب ما طرف
• کسی که نمی تواند کار پیدا کند find
• و آنها به شکلهای مختلف ظاهر می شوند
• ما مردانی مردم گریزغیر جذاب داریم charmless misanthrope
• که سکسی ترین مرد زنده در sexiest man
• در شما آن و سوی زنان مخالف را
• شما جیمز باند جدیدی دارید که او آنجلینا
• این و فقط برا ی جوانان نیست حتی
• از که احساس feels و پس آن میشود
• بنابراین برای مدت زمان طولانی را در عرصه
• من واقعا هرگز این اصطلاح را دوست نداشته
• مردان ای قرار که men برای یک دلیل
• و ما سقف شیشه ای قرار از glass
• و بعلاوه اینکه شکستن سقف شیشه ای عبارت
• به چه مردم ای سقف شیشه آن glass
• این تجربۀ بیست سال گذشته بوده experience years
• و بهترین چیز این است که هیچ نیرنگی
• اینجا هیچ زن و مردی در میان نمی
• هیج چاله ای دراین وسط قرار ندارد که
• و بهترین چیز این است که تو می
• خود تو می توانی همسر را با همراه
• می را در همسرانشان wives تو توانی دوستت
• تو در پل مرتفع داشته باشی برای که
• برای اما تو فقط نیازمند تصمیم گرفتن هستی
• در و i خیلی متشکرم تشویق حضار من
• و از که تعداد معدودی را جنگ کرده
• به از آنرو من مایل دانستن این شدم
• و کنم i سعی کردم در زمان کودکی
• تا بالاخره بطورِ تصادفی با روانشناسی برخورد کردم
• در i یک من بود که قرار money
• I به بخودم گفتم چون نمیتوانم سینما بروم
• مردی که سخنگوی کنفرانس آن شب بود خیلی
• و او از آن به عنوان حالتِ بِوَجد
• وَجد در زبان یونانی بسادگی معنیِ کنار چیزی
• ولی مردم هر روز دروغ میگن people lie
• و به صحبت در مورد این کرد که
• این برای من بسیار جالب بنظر آمد interesting
• بعد از آن سخنرانی شروع کردم به خواندن
• و او کارل یونگ بود کسی که اسم
• به i آنگاه این کشور آمدم تا روانشناسی
• بسیاری آن این یک نتیجة نوعی است که
• که ولی این بعنوان نمونه نشان میدهد درصدِ
• و این تا به حال هیج تغییری نکرده
• در حالیکه درآمدِ شخصی به معیارِ ثابتی که
• و که ولی اساساً همان نتایج را دریافت
• و منابعِ مادی خوشی resources material increase در
• که و پس کانونِ تحقیقاتِ من بیشتر بر
• را که و به زندگیشان made worth life
• این شخص یکی ازبرجسته ترین آهنگ سازانِ موسیقي
• و مصاحبه ام با او چهل صفحه بود
• این برگزیدة جزئی یک خلاصة بسیار خوب از
• و احساسات او در زمانهایی که موسیقی ساختنش
• سپس تبدیل شد به قیاسی برای یک حالتِ
• پس وَجد اساساً قدم برداشتن بسویِ یک هستیِ
• که در مورد آنها را و خیلی جالب
• که ما از پَرستشگاههایی آنها ساختن خبر داریم
• و که ما از سیرکها میدان ها تئاترها
• این به که place حال مرد احتیاج رفتن
• که ما داریم در واقعیتی شرکت میکنیم با
• به ولی این مرد احتیاج رفتن آنجا را
• او که هایی را در این تنها یک
• که آن پس هنگامی به نقطة آغازین خلق
• او وارد آن واقعیت دیگری میشود enters reality
• که او نیز میگوید این تجربه چنان قوی
• این شبیح یک نوع اغراق رومانتیکی میماند sounds
• در ولی اصل سیستم عصبی ما قابل به
• و برای شنیدن فهمیدن سخنان من شما احتیاج
• به این دلیل است که شما نمی توانید
• نمیتوانید حرفهای دو نفر که همزمان با شما
• خوب وقتی شما کاملاً غرقِ چنین جریانِ پیچیده
• حتی قادر نیست که ببیند خسته یا گرسنه
• مال از شما حدسیات میاد ما انجیل bible
• ناپدید را بَدنش میشود هویتش از حسِ آگاهش
• پس به این ترتیب هستی موقتاً موقوف میشود
• و او میگوید که دستهایش خودبخود حرکت می
• I به حال من میتوانم برای دو هفته
• که این را و می پس به ما
• در و تحقیقاتِ قدرتِ خلاقه بسیار واضح است
• چه خواه ریاضیات یا موسیقی باشد آنقدر طول
• که خوب وقتی آن حال بوجود میاد او
• که را این من people i و بخاطر
• و آن درناحیه های متفاوت رخ میدهد realms
• برای مثال یک شاعر آنرا به این نوع
• این مالِ یکی از شاگردان من است که
• و همان احساسِ بدونِ تلاش خودانگیز که در
• که به این شاعر آنرا دری بسوی آسمان
• ولی در فعالیتهای دیگر نیز این اتفاق می
• از برای مثال این یکی شاگردانِ دیگر من
• Description و می بینید اینجا در شرح یک
• شما فکر نخواهید کرد که اگر خود را
• و ما باید این کار را بکنیم
• که و در i آنرا نیز آخرین کتابی
• می که را بینید این اشخاص موفقیت به
• و successful همانطوری که تمامي این ceoهای موفق
• با اگر شما یک شُغلِ معنی و موفق
• Body او بنیان گذارِ shop موسسه زیبایی است
• یک نوع اشتیاق وعلاقة شدید است که بوسیلة
• یک بدونِ هیچ نداشتند این نَقل قول جالب
• و که را برای work آن انگارة او
• به من قادر نیستم همچنین مثالِ عالی در
• از که انجام با های حال وقتی ما
• و که علیرغم فرهنگ آموزش پرورش غیره هفت
• خواهید یک که و لحظه sense نقطة تمرکز
• را خواهید که حس خود و دانست کاری
• که و موقعی این شرایط حاضر باشند کاری
• در تحقیقاتمان ما زندگي روزمره مردم را با
• بزرگترین کمک کننده به این تجربه دیدن تلویزیون
• و که چه ما به زنگ را دارید
• که مقدارِ در آن لحظه amount و دو
• پس برای هر فرد ما میتوانیم یک میانگین
• و خواهد آن میزانِ میانگین سختی مهارت بود
• ولی شما یک نوع نقطه معینی دارید که
• که بدانیم آن شما و higher وقتی ما
• است که را آن به یا flow ممکن
• و کمتر بعد ناحیه های دیگری هستند که
• تحریک شدن هنوز خوب است چون شما در
• مهارتهای به شما هنوز حد کافی نرسیده اند
• که از آن پس تحریک ناحیه ای است
• کنترل نیز وضع خوبی است چون در آنجا
• و ها اگر تصمیم دارید که بوسیله کنترل
• پس آن دو ناحیه های ایده ال و
• ترکیبِ های دیگرِ سختی ها و مهارت تدریجاً
• تمدد اعصاب بد نیست احساسِ خوبی میکنید relaxation
• به شما نمی را دیدگاهتان ملالت تبدیل میشود
• متأسفانه بسیاری ازتجربیاتِ مردم در بی عاطفگی است
• و دیدن آن که می بعد ولواینکه گاهی
• که به آن بنابراین سئوالی ما می خواهیم
• و آن نوع کوشش سختی است که ما
• بعضی از شما قطعا میدانید چطوری آنرا خودبخود
• و این رسالتی است که ما سعی در
• که به من هنوز روزی رو در مدرسه
• و در من اکنون می خواهم این باره
• در اما از فناوری دیجیتال استفاده نخواهم کرد
• به جای اون من پیشرفت کرده ام i
• I و من امروز راه اندازی می کنم
• این جعبه یک میلیارد نفر رو شامل می
• و معلم به ما گفت که دنیای صنعتی
• در دنیای حال توسعه اون گفت آنجا دو
• و آنها جدا زندگی می کنند lived
• در یک این میلیارد دنیای billion شکاف بزرگی
• در دنیای صنعتی مردم سالم بودند تحصیل کرده
• و آرزویشان این بود که یک ماشین بخرند
• در و همه سوئد پس انداز می کردند
• این سطح اقتصادی بود که سوئد در آن
• در با این اما تضاد دنیای حال توسعه
• و پس انداز می کردند تا بتوانند يك
• یک شکاف عظیم در دنیا وجود داشت وقتی
• در و غرب می کنیم این شکاف بین
• آن و دنیا که را به اما تغییر
• و این چیزیست که می خواهم به شما
• که دنیا این به world چون از اتفاقی
• جمعیت دنیا دو برابر شده از وقتی که
• و البته در غرب رشد اقتصادی بوده است
• بسیاری از شرکت ها باعث رشد اقتصاد شده
• آنها و حالا یک می آرزوشان نه تنها
• پس این جایی است که آنها امروز هستند
• و موفق ترین کشورهای در حال توسعه آنها
• به و تبدیل اقتصاد های در حال شکوفایی
• و آنها حالا دارن اتومبیل می خرن buying
• که و یک happened company اتفاقی ماه پیش
• این که هستند و تراژدی است دو میلیارد
• که رو سه دارند به اونها و چیز
• و یک آرزویشان حالا البته که خریدن دوچرخه
• اما این دنیایی است که ما امروز داریم
• فقیر این ترین اما فاصله بین اینجا تا
• تا اما یک دنیای پیوسته است از راه
• و بیشتر مردم جایی در این میان هستند
• در این دنیای جدیدی است که ما امروز
• من به تازگی شانگهای بودم i shanghai recently
• و به آنچه که در چین اتفاق می
• که و کاملا معلومه اونها رشد خواهند کرد
• یک همه پیشبینی ها میگویند که رشد این
• اما این دومی رشدی هفت هشت درصدی خواهد
• آنها شروع به پرواز خواهند کرد start flying
• کشور های با درآمد income countries و اینها
• و به اگر اما فقط ما بر روی
• و شروع خواهند کرد به خرید اتومبیل های
• این آن چیزی است که ما آنجا خواهیم
• دو در جمعیت به چه فقیر ترین میلیارد
• در اما اینجا بین فقیر ترین جمعیت حال
• دو میلیارد پس این فقیرترین در دهه آینده
• و پس از آن به چهار میلیار افزایش
• هیچ چیز نیست بجز یک چیزی مثل جنگ
• در چون ما حال حاضر روند این رشد
• و اگر کنند اما تنها این فقیر ترین
• در ما نمی توانیم مردمی این سطح داشته
• به و اجازه بدهید شما نشان بدهم که
• اینجا من روی تصویر دارم حباب های کشورهای
• هر حباب یک کشوره اندازه آن مقدار جمعیته
• آبی blue تیره آفریقاست قهوه ای اروپا سبز
• این هند و چین است اندازه جمعیته india
• اون متمركز نميشه ولي اينجا و اونجا به
• بچه children خانواده های اینجا من نسبت به
• و این پایین نسبت مرگ میر بچه درصد
• درصد percent و ترین درنهایت تقریبا"۱۰۰ همانطور که
• اما نگاه کنید این دنیایی است که معلم
• یک میلیارد دنیای غرب اینجا مرگ و میر
• و های همه بقیه رنگین کمان کشور در
• می چه اتفاقی افتاده من دنیا رو شروع
• می و توانید ببینید که با گذشت سالها
• Family و برنامه ریزی خانواده اندازه کم می
• می وقتی که اونها به درصد زنده ماندن
• های و بیشتر کشور عربی در خاور میانه
• نگاه کنید بنگلادش به هند می رسد bangladesh
• در world همه اقتصادهای حال رشد این دنیا
• اما همچنان ما این فقیرترین میلیارد رو داریم
• این می توانید فقیرترین میلیارد رو ببینین اون
• زنده بچه و آنها همچنان نسبت ماندن کودکان
• و جمعیت در یک نسل دوبرابر خواهد شد
• پس تنها راه واقعا متوقف کردن رشد جمعیت
• به بنياد unicef كمك در همين دليل سرمايه
• مي توانيم روى نه ميليارد توقف كنيم اگر
• زنده ماندن كودكان رفتار سبز جديد است child
• یک نفر هم نگفت که اون رو برای
• كه آدم تنها با زنده ماندن كودكان است
• من يك امكان گراى جدى هستم possibilist
• مى اين يك تقسيم بندى جديد است جايى
• با از دنيا و مي توانيم سهم بيشترى
• و به موقعيت غرب قديم نگاه كنيد position
• را مى بياد بياريد وقتى كه اين جعبه
• اين نقش دنياى است نه و world غرب
• در i من مدرسه school بسيار سپاسگزارم حاضرم
• I که عاشق و loved اما چیزی در
• و من كارآفرين بار آمده بودم i raised
• و كه که از به من راجع بهش
• اين كه چيز بدي نيست مردم ازش بد
• كودكان وقتي كه ما بزرگ ميشيم روياهايي داريم
• و براي يك كارهايي شوق داريم خيال تصوراتي
• اما اينها يك جورهايي نابود مي شن things
• بايد بيشتر يا و به ما گفته ميشه
• من و والدين براي معلم خصوصي زبان فرانسه
• دو سال قبل من در برنامه ارشد كارآفريني
• و اين يك سخنراني براي كارآفريناني از سرتاسر
• I كلاس دوم كه بودم يك رقابت سخنراني
• ولي هيچكس هيچ وقت نگفت هي اين بچه
• به جاش گفتند برام تو درسهایی که ضعیفم
• ها پس بچه این خصلت رو به نمایش
• و ما باید به دنبالشان باشیم start
• من فکر می کنم ما باید بچه ها
• و متاسفانه نظام آموزشی دنیا رو اینطور تعلیم
• هیچ و ما داریم یک فرصت را از
• و که در دارند می کارآفرینان تعداد زیادی
• و ما هر کاری می کنیم که این
• را که اون و ما این امکان داریم
• را و فکر کنم اگر بتونیم کودکان به
• که هر مشکلی وجود داره کسی هست برای
• نمی که عملی و در کودکی کسی تواند
• به چه عنوان ماهی fish گمان من همه
• می به ضرب المثل قدیمی که گه اگه
• او اگر می خواهی برای همه عمر را
• به که اونهایی teach اگر بتوانیم کودکان کارآفرین
• می که و چی شد اگر توانستیم کسانی
• که می کاری ما کنیم اینه نشینیم و
• دست نزن گاز نگیر فحش نده hit bite
• و می به یاد که دنبال شغل شدن
• یک یا و رسانه ها می گویند که
• Mba برنامه های رشته ما به بچه ها
• در mba i به که من نمی درصد
• بلکه به اونها یاد می دهند که بروند
• در این ها رو تنها کتابی که book
• تمام چیزهای دیگه عادت دارند به کارآفرین ها
• من حتی به خانواده ام هم که نگاه
• کارآفرین هر دو پدربزرگ من بودند پدرم بود
• و برادرم خواهرم خودم هر سه ما صاحب
• ما که و تصمیم گرفیتم این کارها رو
• کار نمی دیگه ما به معمولی خوردیم تونستیم
• ولی کودکان هم می تونند کارآفرین بشن kids
• سازمان من در چند بین المللی مشارکت دارم
• در که i من به تازگی از سخنرانی
• من تا از نشانه اختلال کم توجهی را
• این شی که اینجاست حالم رو ناجور می
• یک احتمالا به همین دلیل الان مقدار هراسیده
• اختلال کم توجهی دوقطبی attention deficit disorder bipolar
• اختلال می دونستید به دوقطبی لقب بیماری مدیران
• کودکان شما این علائم رو در می بینید
• می و که کاری ما کنیم اینه به
• خودت رو با سیستم دیگه تطبیق بده و
• شرمنده کارآفرینان دانش آموز نیستند entrepreneurs students
• ما تیز هستیم سریع بازی رو متوجه می
• می i من مقاله دزدیدم در امتحان ها
• من رو بچه هایی استخدام می کردم که
• شما ولی به عنوان کارآفرین حسابداری نمی کنید
• پس من این رو زودتر متوجه شدم i
• I حداقل می تونم اعتراف کنم که تو
• در من از نقل مقاله شده و کتاب
• من فصل رو با بحث بودجه بندی آغاز
• I و به مولف کتاب بعد از مصاحبه
• و این به نظرش آنقدر خنده دار بود
• اما کودکان شما این نشانه ها رو در
• و را می تعریف کارآفرین اینه فردی که
• این mba به معنی نیست که باید بخونید
• این مستلزم نیست که به مدرسه بروید school
• این فقط بدان معناست که در مورد چند
• آیا یا فکر می کنم thing i و
• که i می در سن خیلی کم یاد
• ما رو به که استخدام باشیم او هر
• I و که بود های به می dry
• تا و بعضی وقتها از همین توپ ها
• و مادرم اومد داخل اتاق گفت از کجا
• و رفتیم زیرزمین وقفسه رو باز کردم basement
• و تقریبا هزار تا چوب لباسی بود که
• که می i به ها در خانه door
• که در زیرزمین بذارم و بفروشمشون put basement
• می چون چند هفته قبل مادرم به من
• و من با خودم فکر کردم خوب چندین
• و بنابراین رفتم اونا رو جمع کردم
• I و می دونستم که نمی خواست من
• و یاد گرفتم که با آدم ها میشه
• من سه سنت و یکی به رو پیشنهاد
• می رو و i من حتی در سن
• I در هفت سالگی این رو فهمیدم سنت
• خونه من محافظ پلاک ماشین رو به می
• که رو پدرم منو مجبور کرد برم کسی
• و در می خونه به door نه سالگی
• مشتری ها i و یکی از رو به
• و اون از من هیچ وقت روزنامه نمی
• من که i ولی مجاب بودم اون رو
• و اون گفت خوب من نیاز ندارم
• من گفتم ولی شما دو تا ماشین دارین
• گفتم شما دو تا ماشین دارین که محافظ
• اون گفت می دونم گفتم یکی از پلاک
• ماشین رو wife's اون گفت بله این زنمه
• دو تا می دونستم که ماشینه و هر
• I اگه نتونستم برای چهارتاش بفروشم حداقل یکیش
• این رو در سن کم یاد گرفتم i
• کتاب های کمیک معامله می کردم i comic
• Georgian i وقتی ده سالم بود بیرون خانه
• و رو می های تمام ساحل با دوچرخه
• و می به بعد رفتم طرف دیگه ی
• برای من واضح بود ارزان بخرید گران بفروشید
• شما تقاضا از کسانی دارید که پول دارند
• به بچه های اونها سعی نکنید که فقیر
• Recession الان به نظر رکود داریم خوب داشته
• در هنوز اقتصاد آمریکا بیلیون دلار جریان است
• رو بروید یک مقدار از اون نصیب خودتون
• که رو از می i چون این همچنین
• من در ده سالگی مجبور شدم روزنامه برسونم
• من حقیقتش روزنامه رسونی نمی خواستم ولی در
• که i یک روزنامه هم و بعد رو
• پس من انعام و پول روزنامه ها رو
• و برای همه روزنامه ها این کار رو
• اون یکی فقط بلد بود روزنامه رو برسونه
• I از اونجا فهمیدم که من می تونم
• در این مقطع قطعا نمی خواستم به استخدام
• پدر من کارگاه تعمیر ماشین و صنعت داشت
• و کلی قطعات ماشین در کارگاهش ریخته بود
• اونجا فلز برنج و مس قدیمی بود brass
• می ازش پرسیدم با اینا چکار خوای بکنی
• و می تونستند از این توپ ها برای
• اون i years گفتم ولی کسی حاضر نیست
• من می دیدم که در آشغال پول خوابیده
• و می واقعا با دوچرخه رفتم از کارگاه
• و من رو می بعد یکشنبه ها پدرم
• و فکر کردم این کار باحاله i thought
• عجیب اینکه سال بعد ما شرکت بازیافت زباله
• و از این راه هم پول درمیاریم making
• I من این جاسوزنی ها رو زمانی که
• و این جاسوزنی ها رو برای مادرهامون در
• ها لباس که و این جا سوزنی از
• و این صندلی ها رو ساختیم make chairs
• I و من این بالشت ها رو داشتم
• و می تونستید سوزن ها رو درونش بذارید
• چون مردم خیاطی می کردند و به جاسوزنی
• که ولی چیزی فهمیدم اینه شما باید انتخاب
• بنابراین تعداد زیادی از اونا رو با اسپری
• می نمی گفتم من و وقتی دم خونه
• مخصوصا وقتی که دو رنگ دارید قهوه ای
• من این رو در سن کم یاد گرفتم
• من فهمیده بودم که کار دستی خیلی افتضاحه
• چمن که lawns i بله مثلا زنی عمل
• یک این که هر هفته از i من
• چون بعد از یک بار فروش دیگه نمی
• I بنابراین من عاشق درآمد تکرار شونده ای
• که i یادتون باشه من اینطوری بار میومدم
• اونا میرن نگاه می کنند تا ببینند چیه
• گلف رو i من توپ های جمع میکردم
• یک تپه ولی متوجه شدم که در زمین
• و مردم نمی تونستند وسایلشون رو بالا ببرند
• می پس من اونجا روی یک صندلی نشستم
• من می کیف توپ های گلف اونها رو
• همزمان دوستای من ساعت کار می کردند تا
• من با خودم فکر می کردم این احمقانه
• Make این اصلا معنی نداره باید یک راهی
• می هر هفته رفتم مغازه سر کوچه و
• می بعد رفتم و اونا رو به پیرزن
• و اونا سفارش هفته بعدشون رو به من
• و می بعد من نوشیدنی رو رسوندم دو
• به و من یک بازار متعلق خودم داشتم
• و داشته فقط باید یک عرضه تقاضا باشید
• این من خانم ها سراغ کس دیگه ای
• های گلف golf من رفتم و توپ رو
• ها ولی بقیه توی بوته و چاله دنبال
• می توی چاله من گفتم چه احمقانه اونها
• و می من رفتم توی چاله خزیدم با
• فقط اونها رو با دو پا برمی داشتم
• و می توپ های گلف رو گرفتم توی
• ولی مشکل اینه که کسی توپ گلف قدیمی
• پس همه اونا رو بسته بندی کردم سالم
• در سه نوع بسته بندی شون کردم i
• من توپ های pinnacle و ddh داشتم که
• اینا رو به قیمت دو دلار برای هر
• بعد توپ های خوبی داشتم که ظاهر بدی
• I و زمانی که مدرسه بودم عینک آفتابی
• همه این چیزیه که باعث میشه یه جورایی
• Lots من کلی عینک آفتابی فروختم i sold
• و رو پمپ بنزین ها i gas stations
• عالی بود چون بازار فروش خرده فروشی داشتم
• Carlton خانه و بعد تمام مخارج سال اول
• می که و دونستید میشه اونس نوشیدنی دو
• I حتی برای این ها مارک هم گذاشتم
• علامت دانشگاه رو روش گذاشته بودم university logo
• که می به اونا در بچه و بازی
• که پول گفت من سخت کار می کنم
• و من اون درس رو تا به امروز
• پول تو جیبی عادت های بد رو به
• به پول تو جیبی ذاتا بچه ها یاد
• و کارآفرین منتظر چک منظم نیست entrepreneur expect
• پول تو جیبی کودکان رو در سن پایین
• اگه می خواهید کارآفرین تربیت کنید این روش
• که و بچه i کاری من با هام
• و بیان به من بگن که چیه
• یا من میرم سراغشون و میگم می خوام
• می و بعد دونید چکار میکنیم مذاکره کنیم
• اما بعد ما در مورد اینکه برای چه
• اونا بیشتری بنابراین دستمزد ثابت ندارند بلکه فرصت
• و مهارت پیدا کردن فرصت ها رو هم
• این جور چیزها رو باید یاد داد هر
• Percent درصد میره توی حساب پولی که درمیارن
• هر که می پولی میره توی حساب اسباب
• میره درصدی که تو حساب خانگی هر ماه
• با خودم میبرمشون بانک هر سال تمام پولی
• از هر دو تا بچه و ساله ام
• ولی من مجبورشون می کنم که عادت پس
• من دیوونه میشم وقتی آدمای ساله میگن شاید
• از لعنتی تو سال عمرت رو دست دادی
• ها می تونید این عادت رو به بچه
• برای اونا هر شب قصه نخونید read bedtime
• مثلا چهار بار در هفته براشون قصه بخونید
• و سه شب ازشون بخواهید که اونا قصه
• و یک چهار چیز چرا مثلا ننشینید تا
• بچه های من همیشه این کار رو میکنند
• بهشون رو یاد teaches این فروش میده خلاقیت
• فقط این تیپ کارها رو بکنید و لذت
• و جلوی stand front بچه ها رو جمع
• اینا خصیصه های کارآفرینی اند که باید تغذیه
• بد bad بهشون نشون بدید که مشتری یا
• بهشون کارمند بدخلق رو نشون بدید show grumpy
• وقتی که مشتری بد خلق می بینید بهشون
• بگین ضمنا اون فرد کارمند بدیه guy's crappy
• خدمات bad customer اگر به رستوران میرید و
• ها این ما تمام درس رو جلومون داریم
• و که تمام رو هست به از craigslist
• Account اونا ممکنه سراغ حسابتون یا هر جای
• رو قیمت price ولی بهشون یاد بدید که
• بهشون یاد بدید که چطور این کارها رو
• میره به حساب percent بعد از پولی که
• بچه های من عاشق این چیزان kids love
• ها بعضی از ویژگی های کارآفرینی که باید
• رو می تمام این ویژگی ها در کودکان
• به دنبال این طور چیزها باشید kind stuff
• که دو تا ویژگی دیگه هم هست می
• بچه ها رو بخاطر اختلال تمرکز درمان نکنید
• و همین طور در مورد جنون استرس افسردگی
• و بیماری جیم رو netscape jim به اختلال
• می تصور کنید اگه به اونا ریتالین داده
• رو اون موقع دیگه این دستاوردها نداشتیم درسته
• در skills این ها توانایی هایی هستند که
• من نمی گم بچه ها رو مجبور کنید
• در ولی چطوره که کارآفرینی مرتبه ی بالایی
• چون در اون فرصت های زیادی است huge
• من می خوام صحبتم رو با یک ویدئوی
• تفاوت بزرگی میان این دو هست makes huge
• این ویدئو توسط یکی از کمپانی هایی که
• راجع به ویدئو بچه هاست کارآفرینی kids entrepreneurship
• که رو امیدوارم این ترغیبتون کنه اون چیزی
• رو که می به ما و از های
• در یک دقیقا exact من از شما میخوام
• پس هر کدوم از اون دو زوج یک
• نمی وقت صرف تصور کردن این فرآیند کنید
• پس اون رو فقط برای یک لحظه تصور
• در می که کروموزوم y x و این
• X کروموزوم و در مورد دیگر اسپرمی که
• می هر دو زنده مونند و موفق به
• ما بعدا به این دو زوج باز خواهیم
• می بدن i در کار که من و
• به عنوان یک که حامی بیمار بی advocate
• که می هایی در این مورد آنچه من
• که دو people پس بعضی از مواردی من
• که از آدم هایی people بعضی مواردی من
• که هایی بدن استاندارد people standard و خیلی
• به و عنوان یک عبارت کلی می توانیم
• دو جنسیتی بودن در شکل های بسیار مختلفی
• که من فقط چند تا مثال برای شما
• به که xy sry y عنوان یک مثال
• و در اون دوران جنینی بیضه ها هورمون
• به اون اما دلیل نقص در گیرنده های
• و این یک سندرمه که سندرم حساس نبودن
• مقادیر زیادی تستوسترون اما بدون واکنشی از طرف
• در نتیجه اون بدن رشد پیدا می کنه
• به وقتی اون بچه دنیا میاد صورت دختر
• Girl اون دختره به صورت دختر بزرگ میشه
• و این در کنه که she's موضوع اغلب
• و در y آنها یه سری آزمایشات انجام
• که این واقعا حال اونچه فهمیدنش مهمه اینه
• ها غده ما زن همانند مرد در بدنمون
• اونها در پشت بدن ما هستند back body
• و اون غده های آدرنال آندروژن تولید می
• زن من i بیشتر ها همچون خود که
• آندروژن می ما تولید کنیم و به پاسخ
• به که است آندروژن نتیجه اینه کسی مثل
• جنسیت این در طیف قرار داشته از sex
• و دیدگاه مردم ما روی مفهوم بسیار رمانتیکی
• بالارفتن درصدی نیرو در هر بار
• یه پسر که بود شده دوست داشته و
• که بود اونچه او بهش مبتلا شکل شدیدی
• او xx رحم کروموزوم های داشته و در
• در او مردانه از و نتیجه دستگاه تناسلی
• به و او مثل یک پسر دنیا اومده
• به تا وقتی که سن سالگی رسیده بود
• که پزشک ها متوجه شده بودند در واقع
• خوب فقط یه مثال کوتاه دیگه از اینکه
• که xx به می بافت tissue بعضی آدم
• و ما دقیقا مطمین نیستیم که چرا این
• پس جنسیت در انواع بسیار متفاوتی می تونه
• به از دلیل این ها یا در اینکه
• در بسیاری از موارد افراد دارای سلامتی کامل
• می دلیل اینکه اونا اغلب تحت انواع مختلفی
• یا اینکه سیستم بر اساس این ایده پایه
• که اونچه معنی اینه داشته means پس ما
• و ما به شکل بسیار بدی این دیدگاه
• ما می رو در و وقتی با بدنی
• که به خوب حالا می تونید تصور کنید
• که در اخیرا جایی من با داغ ترین
• می که روزنامه نگاران من و اون به
• که و در ما می طبیعت بین مردانگی
• که ما دسته بندی categories اونچه از بیشتر
• و این فقط در مورد جنسیت نیست terms
• بلکه در مورد نژاد هم هست و به
• می هر چه نگاه کنیم وارد ناحیه های
• ما dna مثلا به این واقعیت نگاه می
• که ما از می و این جلو بیشتر
• خوب ما این مساله رو می بینیم در
• در امروز today برای مثال یکی از جاهایی
• به اینکه جنین یک ما بحث های سختی
• در فضای امروزه ما بحث های بسیار سختی
• در گذشته نیاکان ما بر سر این سوال
• و هر سال برمیگرده چون تلسم شده magically
• اونها اون در بیشتر مواقع پری به زیر
• اون اگر حالت منقبض شدن قطع شد اونها
• رو اما امروز ما وضعیتی داریم که می
• و در نتیجه ما درگیر تقلا با این
• رو که و این مساله ما به یک
• حالا شاید فکر کنید که شکستن همه این
• من می i یک پیشرو سیاسی هستم از
• می فهم اینکه این دسته بندی ها واقعا
• و این من رو عصبی می کنه از
• پس برای اینکه درباره این تنش به شما
• اونها من می دونم که بودند i نژاد
• که اون چنان و به موسیقی i منظورم
• به خاطر اونچه که در سال توسط پدران
• که و کردند یک مفهوم بود رو anatomical
• که همچنان همه شما به خاطر می آورید
• مفهوم و پادشاهی اساسا استوار بود روی بسیار
• مفهومی از concept پادشاهان جهان قدیم dna نداشتند
• اونها مفهومی از اشراف زادگی داشتند concept blue
• که به در قدرت سیاسی از political power
• نمی دونم که این در انگلیسی درست هست
• این کردند و مفهوم پدران موسس ایده رو
• که آناتومی در anatomy اونها زمین بازی رو
• و این واقعا یک عمل رادیکال بود radical
• اونها جزیی می part این کار رو به
• که بود رشد می growing یکی دموکراسی کرد
• به و خیلی از اونها علاقه مند interested
• از اونها فرا طبیعی می کردند مفهوم supernatural
• اونها به سمت یک مفهوم طبیعت گرایانه حرکت
• و طبیعت اگر نگاه کنید برای مثال در
• خدا اونها از و طبیعت حرف نمی زنند
• اونها از قدرت طبیعت حرف می زدند تا
• به عنوان قسمتی از اون اونها با مفهومی
• و در چنین اقدامی اونها واقعا راه بسیار
• این اونها در مورد مساله به صورت فکر
• و که حق به رای از آناتومیکی مهم
• و زنان به خوبی در مورد این مساله
• که می جنبش حقوق شهروندی ما رو یک
• در و باز هم انسان های رنگین پوست
• ما همین موضوع رو در مورد جنبش حقوق
• که می begin البته مشکل این است وقتی
• بعضی تقسیمات رو الان به شما تذکر میدم
• یک مثلا من نمی خوام به ماهی حقوق
• نمی خوام بگم که ما کلا آناتومی رو
• اجازه consent نمی خوام بگم که به ساله
• که اونها رو می پس بعضی تقسیمات آناتومیکی
• اونها اما چالش مساله تلاش برای فهمیدن اینه
• خوب بیاید برگردیم به اون دو فرد که
• در پس دو که به دنیا می born
• در به دنیا می born مقابل هنری زمان
• به حق سه ماه زودتر سادگی در نتیجه
• به اینکه اما هنری باید برای همه اون
• ما انواع دیگه ای از عجیب و غریب
• که مرد فرض او xy این در virtue
• در که همه ایالت ها حالی ماری نمی
• در می تونه با یک زن ازدواج marry
• که پس ما این دسته بندی های آناتومیکی
• کار خوبی انجام good job ما واقعا رو
• که ما علم به من باید داره میشه
• ما به یک اون خط رو ترسیم draw
• اما بسیاری از مردم به موقعیت خیلی بیگانه
• Y یک این که means و ازدواج کردن
• ولی در عمل اونها واقعا مردم رو برای
• به اما این خودش هم خیلی عجیب غریبه
• ما به اگر یکی از اون پدران موسس
• که بر اساس او میگه ما باید در
• و من می خوام بگم آره این واقعا
• در می من که i چگونه مورد خوای
• می که i بعضی های همچنین خوام بگم
• می خوب ما چگونه سوال محتوای شخصیت را
• می من باشه که قابل ما به و
• که اونچه من می دونم اینه واقعا فکر
• که در به برای مثال ما اون موقعیتی
• ما اون چنین وضعیتی نداریم kind situation
• از من که هم رو تا و خوشحالم
• این در با اون عمل رو انجام خیلی
• به که برای رو در اون هستند پاسخ
• به همین خاطر من فکر می کنم که
• به در مورد می نظر i خوب برای
• می که از و فکر انواع متفاوتی ها
• به علاقه interested الان سال هاست چون من
• و که به می یکی از چیز هایی
• و که از به طور میانگین average اونچه
• ما در و اگر اون مورد فکر کنیم
• I می من که یک graduate چند سال
• او گفت به من بگو چه چیز زنانه
• من و فکر کردم خوب این احمقانه ترین
• در مورد فمنیسم همه اش انجام ندادن کلیشه
• بیشتر در مورد فکر i thought اما هر
• که به مغز brains attentive اونچه باید گفت
• که از این محافظت ما خوب در حالی
• در و این که ما مورد فکر شاید
• که داریم پس اونچنان ما مردمی هستیم سعی
• از مثل خیلی شما من یکی دو میلیارد
• از مثل خیلی شما من یکی دو میلیارد
• از مثل خیلی شما من یکی دو میلیارد
• در days i مورد بقیه شما دوستان نمیدونم
• اما روزهایی وجود داره که بطور ملموسی احساس
• اما روزهایی وجود داره که بطور ملموسی احساس
• و بعضی روزها این میتونه کمی ترسناک باشه
• که در ما را میتونیم برای کمک به
• از در که چند سال پیش یک مقاله
• یکی از بهترین چیزهایی است که ما میتونیم
• در من زمانی که این را میخوندم وسط
• در و قطعا من جایی برای مقدار زیادی
• در و wired را خُب واقع من فقط
• و بفهمم چگونه کارشناسان قراره در آینده راه
• که در این بود برای دقیقا و اما
• با و در واقع می توان عبور نوعی
• با و در واقع می توان عبور نوعی
• را برفراز سیستم ریشه گیاهان داشته باشید plants
• یک برای گیاهی سبزی آپارتمانم میبایستی بعنوان فضای
• آپارتمانم میبایستی بعنوان یک فضای خارجی باشه foreign
• و اما من می تونم مقداری نور طبیعی
• و اما من می تونم مقداری نور طبیعی
• سریع به دو سال جلوتر برویم fast-forward years
• حالا برای رشد مواد غذایی در محیط سر
• حالا برای رشد مواد غذایی در محیط سر
• حالا برای رشد مواد غذایی در محیط سر
• که از کم در این پس آن طریق
• و را حتی ما خیلی جلوتر رفتیم هر
• هر پنجره و مزرعه او که قصد داره
• در آن زمان مزرعه پنجره ای فقط حد
• در آن زمان مزرعه پنجره ای فقط حد
• که نیاز به مقدار زیادی تست و آزمایش
• در حال و زیرا حاضرایالات متحده یکی از
• جایی که ما شرکت های مالکیت معنوی بسیاری

Next page »

Next deck: RO:EN English-Romanian

Previous deck: Thiago Melo: Textos - Inglês x Português - Áudios de nativos

Up: Index