Question

absurd پوچ ، احمقانه ، مضحک ، مزخرف ، (منطق) باطل ، محال It was absurd to believe the fisherman's tall tale.  The flabby boy realized that the suggestion to diet was not absurd.  Underestimating the importance of reading is absurd.

Accepted Answer

/əbˈsɜːd, -ˈzɜːd $ -ɜːrd/ adj. unreasonable; nonsensical; ridiculous, preposterous; silly, foolish    باورکردن داستان طولانی مرد ماهی گیر مسخره بود.   پسر شل و ول فهمید که پیشنهاد رژیم غذایی احمقانه نبود.   دست کم گرفتن اهمیت خواندن احمقانه است.

Front	absurd
Pronunciation	/əbˈsɜːd, -ˈzɜːd $ -ɜːrd/
Meaning	پوچ ، احمقانه ، مضحک ، مزخرف ، (منطق) باطل ، محال
Synonym	adj. unreasonable; nonsensical; ridiculous, preposterous; silly, foolish
Example1	It was absurd to believe the fisherman's tall tale.
Example1-1	باورکردن داستان طولانی مرد ماهی گیر مسخره بود.
Example2	The flabby boy realized that the suggestion to diet was not absurd.
Example2-2	پسر شل و ول فهمید که پیشنهاد رژیم غذایی احمقانه نبود.
Example3	Underestimating the importance of reading is absurd.
Example3-3	دست کم گرفتن اهمیت خواندن احمقانه است.

احمقانه Absurd Absurd. əbˈsɜːd ˈzɜːd ɜːrd پوچ مضحک