Question

conflict ستیزه ، جنگ (بویژه اگر طولانی باشد) ، تضاد ، عدم توافق ، تضاد داشتن ، (روان شناسی) تعارض Our opinions about the company's success in the last decade are in conflict with what the records show.  There was a noisy conflict over who was the better tennis player.  The class mediation team was invited to settle the conflict.

Accepted Answer

/ˈkɒnflɪkt $ ˈkɑːn-/ v. oppose, disagree, quarrel, fight n. clash, fight, quarrel   نظرات ما در مورد موفقیت شرکت در دهه ی گذشته، با آنچه که مدارک نشان می دهند، در تضاد است.   بر سر اینکه چه کسی تنیسور بهتری است کشمکش پرسرو صدایی وجود داشت.   از گروه میانجیگری کلاس برای فرونشاندن درگیری دعوت شد.

Front	conflict
Pronunciation	/ˈkɒnflɪkt $ ˈkɑːn-/
Meaning	ستیزه ، جنگ (بویژه اگر طولانی باشد) ، تضاد ، عدم توافق ، تضاد داشتن ، (روان شناسی) تعارض
Synonym	v. oppose, disagree, quarrel, fight n. clash, fight, quarrel
Example1	Our opinions about the company's success in the last decade are in conflict with what the records show.
Example1-1	نظرات ما در مورد موفقیت شرکت در دهه ی گذشته، با آنچه که مدارک نشان می دهند، در تضاد است.
Example2	There was a noisy conflict over who was the better tennis player.
Example2-2	بر سر اینکه چه کسی تنیسور بهتری است کشمکش پرسرو صدایی وجود داشت.
Example3	The class mediation team was invited to settle the conflict.
Example3-3	از گروه میانجیگری کلاس برای فرونشاندن درگیری دعوت شد.

Conflict تضاد در ˈkɒnflɪkt ˈkɑːn ستیزه جنگ بویژه