Question

alleviate تسکین دادن ، آرام کردن ، تخفیف دادن ، کم کردن Pharmaceutical manufacturers are always seeking new drugs to alleviate pain. After a death in a family, counselors may be able to alleviate the sorrow of the deceased's relatives. The government tried to alleviate the problems faced by the people who lost their homes during the mountain wildfire.

Accepted Answer

/əˈliːvieɪt/ v. allay, soothe, relieve; moderate, soften; lessen, diminish  تولید کنندگان دارویی همواره برای تسکین درد، جویای داروهای جدیدی هستند.   پس از یک مرگ و میر در یک خانواده، شاید مشاوران بتوانند اندوه بستگان متوفی را کاهش دهند.   دولت کوشید مشکلات رویاروی افرادی که خانه هایشان را در حین حریق نواحی کوهستانی از دست داده بودند تسکین دهد.

Front	alleviate
Pronunciation	/əˈliːvieɪt/
Meaning	تسکین دادن ، آرام کردن ، تخفیف دادن ، کم کردن
Synonym	v. allay, soothe, relieve; moderate, soften; lessen, diminish
Example1	Pharmaceutical manufacturers are always seeking new drugs to alleviate pain.
Example1-1	تولید کنندگان دارویی همواره برای تسکین درد، جویای داروهای جدیدی هستند.
Example2	After a death in a family, counselors may be able to alleviate the sorrow of the deceased's relatives.
Example2-2	پس از یک مرگ و میر در یک خانواده، شاید مشاوران بتوانند اندوه بستگان متوفی را کاهش دهند.
Example3	The government tried to alleviate the problems faced by the people who lost their homes during the mountain wildfire.
Example3-3	دولت کوشید مشکلات رویاروی افرادی که خانه هایشان را در حین حریق نواحی کوهستانی از دست داده بودند تسکین دهد.

Alleviate تسکین دادن کردن از یک در را