Question

altercation مشاجره ، ستیزه (لفظی) ، مرافعه ، مجادله The judge cited the two lawyers with contempt after their lengthy altercation in the courtroom. A policeman had to intervene when two motorists became involved in an altercation after a traffic accident. During a major league baseball playoff game, a pitch that struck the batter started an altercation that involved players from both teams.

Accepted Answer

/ˌɔːltəˈkeɪʃən $ ˌɒːltər-/  n. quarrel; dispute; argument  قاضی از دو وکیل پس از مشاجره طولانی شان در دادگاه با تحقیر از آنها یاد کرد.  زمانیکه دو راننده پس از سانحه رانندگی درگیر مشاجره شدند، یک افسر پلیس مجبور به مداخله شد.  در حین مسابقات حذفی لیگ بیسبال، ضربه ای که به دفاع اصابت کرد باعث مشاجره ای شد که بازیکنان هر دو تیم را درگیر کرد.

Front	altercation
Pronunciation	/ˌɔːltəˈkeɪʃən $ ˌɒːltər-/
Meaning	مشاجره ، ستیزه (لفظی) ، مرافعه ، مجادله
Synonym	n. quarrel; dispute; argument
Example1	The judge cited the two lawyers with contempt after their lengthy altercation in the courtroom.
Example1-1	قاضی از دو وکیل پس از مشاجره طولانی شان در دادگاه با تحقیر از آنها یاد کرد.
Example2	A policeman had to intervene when two motorists became involved in an altercation after a traffic accident.
Example2-2	زمانیکه دو راننده پس از سانحه رانندگی درگیر مشاجره شدند، یک افسر پلیس مجبور به مداخله شد.
Example3	During a major league baseball playoff game, a pitch that struck the batter started an altercation that involved players from both teams.
Example3-3	در حین مسابقات حذفی لیگ بیسبال، ضربه ای که به دفاع اصابت کرد باعث مشاجره ای شد که بازیکنان هر دو تیم را درگیر کرد.

Altercation مشاجره از دو پس در کرد. Involved