Question

bait طعمه ، دام ، طعمه گذاشتن ، سر به سر گذاشتن ، وسوسه کردن ، تطمیع کردن The secret of successful trout fishing is finding the right bait.  How can you expect to bait Mike into running for the class presidency when he has already refused every appeal?  Eddie is a good hunter because he knows the merit of each kind of bait for the different animals.

Accepted Answer

/beɪt/ n. decoy, lure; enticement, seduction v. place bait on a hook or trap; tempt, lure, entice; badger, tease, harass    رمز صید موفقت آمیز ماهی قزل آلا، یافتن یک طعمه ی مناسب است.   چطور انتظار داری نظر«مایک» را برای ریاست کلاس جلب کنی درحالی که او تا بحال همه درخواست ها را رد کرده است؟   «اِدی» شکارچی خوبی است به خاطر اینکه او خوبی هر نوع طعمه را برای حیوانات مختلف می داند.

Front	bait
Pronunciation	/beɪt/
Meaning	طعمه ، دام ، طعمه گذاشتن ، سر به سر گذاشتن ، وسوسه کردن ، تطمیع کردن
Synonym	n. decoy, lure; enticement, seduction v. place bait on a hook or trap; tempt, lure, entice; badger, tease, harass
Example1	The secret of successful trout fishing is finding the right bait.
Example1-1	رمز صید موفقت آمیز ماهی قزل آلا، یافتن یک طعمه ی مناسب است.
Example2	How can you expect to bait Mike into running for the class presidency when he has already refused every appeal?
Example2-2	چطور انتظار داری نظر«مایک» را برای ریاست کلاس جلب کنی درحالی که او تا بحال همه درخواست ها را رد کرده است؟
Example3	Eddie is a good hunter because he knows the merit of each kind of bait for the different animals.
Example3-3	«اِدی» شکارچی خوبی است به خاطر اینکه او خوبی هر نوع طعمه را برای حیوانات مختلف می داند.

Bait طعمه را گذاشتن سر به کردن برای