Question

captive اسیر (بویژه جنگی) ، زندانی ، گرفتار ، شیفته ، دلداده The major was grateful to be released after having been held captive for two years.  Until the sheriff got them out, the two boys were held captive in the barn.  Placido Domingo can hold an audience captive with his marvelous singing voice.

Accepted Answer

/ˈkæptɪv/ adj. imprisoned, held against one's will n. prisoner, person held against his will    سرگرد از این که بعد از دو سال اسارت آزاد می شد، خوشحال بود.   قبل از آن که کلانتر آن دو پسر را آزاد کند، آن ها در طویله زندانی بودند.   «پلاسیدو دامینگو» قادر است با صدای آواز عالی اش، شنوندگان را شیفته خود کند.

Front	captive
Pronunciation	/ˈkæptɪv/
Meaning	اسیر (بویژه جنگی) ، زندانی ، گرفتار ، شیفته ، دلداده
Synonym	adj. imprisoned, held against one's will n. prisoner, person held against his will
Example1	The major was grateful to be released after having been held captive for two years.
Example1-1	سرگرد از این که بعد از دو سال اسارت آزاد می شد، خوشحال بود.
Example2	Until the sheriff got them out, the two boys were held captive in the barn.
Example2-2	قبل از آن که کلانتر آن دو پسر را آزاد کند، آن ها در طویله زندانی بودند.
Example3	Placido Domingo can hold an audience captive with his marvelous singing voice.
Example3-3	«پلاسیدو دامینگو» قادر است با صدای آواز عالی اش، شنوندگان را شیفته خود کند.

Captive Held از آن زندانی شیفته Will که