Question

culpable مقصر ، تقصیرکار ، سزاوار سرزنش A trial will take place to determine whether the Olympic committee member who was accused of bribery is actually culpable. Since the company treasurer was out of the country at the time the money was stolen, he was not culpable. The hunter thought the field he hunted on was not private; therefore he was not culpable of trespassing.

Accepted Answer

/ˈkʌlpəbəl/ adj. guilty, punishable, condemnable, worthy of blame  برای تعیین اینکه عضو کمیته ی المپیک که متهم به رشوه است واقعا گناهکار است یا نه، محاکمه ای صورت خواهد گرفت.  از آنجاییکه خزانه دار شرکت در زمانیکه پول دزدیده ‏شد خارج از کشور بود، گناهکار نبود.  شکارچی فکر کرد مزرعه ای که روی آن شکار می کند خصوصی نیست، به این خاطر متهم به ورود غیر قانونی نبود.

Front	culpable
Pronunciation	/ˈkʌlpəbəl/
Meaning	مقصر ، تقصیرکار ، سزاوار سرزنش
Synonym	adj. guilty, punishable, condemnable, worthy of blame
Example1	A trial will take place to determine whether the Olympic committee member who was accused of bribery is actually culpable.
Example1-1	برای تعیین اینکه عضو کمیته ی المپیک که متهم به رشوه است واقعا گناهکار است یا نه، محاکمه ای صورت خواهد گرفت.
Example2	Since the company treasurer was out of the country at the time the money was stolen, he was not culpable.
Example2-2	از آنجاییکه خزانه دار شرکت در زمانیکه پول دزدیده ‏شد خارج از کشور بود، گناهکار نبود.
Example3	The hunter thought the field he hunted on was not private; therefore he was not culpable of trespassing.
Example3-3	شکارچی فکر کرد مزرعه ای که روی آن شکار می کند خصوصی نیست، به این خاطر متهم به ورود غیر قانونی نبود.

به Culpable که متهم است گناهکار ای از