Question

economical مقرون به صرفه ، کم مصرف ، اقتصادی ، صرفه جو ، (سبک نگارش) موجز ؛ کوته وار  I find it economical to shop in the large supermarkets.  Marissa was praised for her economical management of the budget.  The President made Congress aware of the need to be more economical.

Accepted Answer

/ˌekəˈnɒmɪkəl, ˌiː- $ -ˈnɑː-/  adj. thrifty, saving, frugal, careful not to waste money    من متوجه شدم که خرید از سوپرمارکت های بزرگ مقرون به صرفه است.   «ماریسا» به خاطر مدیریت مقتصدانه ی بودجه ستایش شد.   رئیس جمهور، کنگره را از نیاز به صرفه جویی بیشتر آگاه ساخت.

Front	economical
Pronunciation	/ˌekəˈnɒmɪkəl, ˌiː- $ -ˈnɑː-/
Meaning	مقرون به صرفه ، کم مصرف ، اقتصادی ، صرفه جو ، (سبک نگارش) موجز ؛ کوته وار
Synonym	adj. thrifty, saving, frugal, careful not to waste money
Example1	I find it economical to shop in the large supermarkets.
Example1-1	من متوجه شدم که خرید از سوپرمارکت های بزرگ مقرون به صرفه است.
Example2	Marissa was praised for her economical management of the budget.
Example2-2	«ماریسا» به خاطر مدیریت مقتصدانه ی بودجه ستایش شد.
Example3	The President made Congress aware of the need to be more economical.
Example3-3	رئیس جمهور، کنگره را از نیاز به صرفه جویی بیشتر آگاه ساخت.

به صرفه Economical مقرون از ˌekəˈnɒmɪkəl ˌiː ˈnɑː /