Question

rave هذیان گفتن ، پرت و پلا گفتن ، داد و بیداد و کردن ، (بویژه طوفان) خروشیدن ، (بیش از اندازه) با اشتیاق حرف زدن ، (عامیانه) تعریف غلوآمیز Shortly after taking the drug, the addict began to rave and foam at the mouth.  Speedy raved that his car had the capacity to reach 120 miles per hour.  Sadie was confident that Mr. Stebbe would rave about her essay.

Accepted Answer

/reɪv/ v. speak deliriously, talk frantically; rage, blow or crash violently (about weather, ocean waves, etc.)Iadj. enthusiastic; of trend; of crazy or wild talk n. enthusiastic appraisal, extremely positive review or critique    معتاد مدت کوتاهی پس از خوردن مواد، شروع به گفتن حرف های نامربوط نمود و دهانش کف کرد.   «اسپیدی» چرند می گفت که اتومبیلش توانایی رسیدن به سرعت ١٢٠ مایل در ساعت را دارد.   «سادی» مطمئن بود که آقای «استب» در مورد مقاله اش زبان به تحسین خواهد گشود.

Front	rave
Pronunciation	/reɪv/
Meaning	هذیان گفتن ، پرت و پلا گفتن ، داد و بیداد و کردن ، (بویژه طوفان) خروشیدن ، (بیش از اندازه) با اشتیاق حرف زدن ، (عامیانه) تعریف غلوآمیز
Synonym	v. speak deliriously, talk frantically; rage, blow or crash violently (about weather, ocean waves, etc.)I adj. enthusiastic; of trend; of crazy or wild talk n. enthusiastic appraisal, extremely positive review or critique
Example1	Shortly after taking the drug, the addict began to rave and foam at the mouth.
Example1-1	معتاد مدت کوتاهی پس از خوردن مواد، شروع به گفتن حرف های نامربوط نمود و دهانش کف کرد.
Example2	Speedy raved that his car had the capacity to reach 120 miles per hour.
Example2-2	«اسپیدی» چرند می گفت که اتومبیلش توانایی رسیدن به سرعت ١٢٠ مایل در ساعت را دارد.
Example3	Sadie was confident that Mr. Stebbe would rave about her essay.
Example3-3	«سادی» مطمئن بود که آقای «استب» در مورد مقاله اش زبان به تحسین خواهد گشود.

و Rave گفتن به از حرف که در