Question

envy رشک ، حسادت ، بدخواهی ، مورد رشک ، رشک بردن ، غبطه خوردن Marilyn's selection as Prom Queen made her the envy of every senior.  My parents taught me not to envy anyone else's wealth.  Our envy of Nora's skating ability is foolish because with practice all of us could do as well.

Accepted Answer

/ˈenvi/ v. be jealous, desire something which belongs to another n. jealousy, desire for something which belongs to another    انتخاب «ماریلین» به عنوان ملکه مهمانی آخر سال، باعث حسادت تمام دانشجویان سال آخر شد.   والدینم به من آموختند که هرگز به ثروت کس دیگری حسادت نکنم.   حسادت ما به توانایی اسکیت بازی «نورا» احمقانه است، زیرا با تمرین همه ی ما می توانیم به همان خوبی اسکیت بازی کنیم.

Front	envy
Pronunciation	/ˈenvi/
Meaning	رشک ، حسادت ، بدخواهی ، مورد رشک ، رشک بردن ، غبطه خوردن
Synonym	v. be jealous, desire something which belongs to another n. jealousy, desire for something which belongs to another
Example1	Marilyn's selection as Prom Queen made her the envy of every senior.
Example1-1	انتخاب «ماریلین» به عنوان ملکه مهمانی آخر سال، باعث حسادت تمام دانشجویان سال آخر شد.
Example2	My parents taught me not to envy anyone else's wealth.
Example2-2	والدینم به من آموختند که هرگز به ثروت کس دیگری حسادت نکنم.
Example3	Our envy of Nora's skating ability is foolish because with practice all of us could do as well.
Example3-3	حسادت ما به توانایی اسکیت بازی «نورا» احمقانه است، زیرا با تمرین همه ی ما می توانیم به همان خوبی اسکیت بازی کنیم.

به Envy حسادت رشک Desire Belongs Another آخر