Question

ingenious نابغه ، زرنگ ، مبتکر ، ماهرانه ، ابتکاری ، نوآورانه Bernie devised an ingenious plan to cheat on his income tax.  Rube Goldberg was a journalist who won fame for his ingenious inventions.  The master spy had an ingenious way of passing secrets to the agent.

Accepted Answer

/ɪnˈdʒiːniəs/ adj. clever, resourceful, inventive, talented; produced in an imaginative or original manner    «برنی» نقشه ی مبتکرانه ای را طراحی کرد تا در مالیات بر درآمدش تقلب کند.   «روبی گلدبرگ» روزنامه نگاری بود که بخاطر اختراع ابتکار آمیزش به شهرت رسید.   جاسوس بزرگ روش مبتکرانه ای برای انتقال اسرار به مامور مخفی داشت.

Front	ingenious
Pronunciation	/ɪnˈdʒiːniəs/
Meaning	نابغه ، زرنگ ، مبتکر ، ماهرانه ، ابتکاری ، نوآورانه
Synonym	adj. clever, resourceful, inventive, talented; produced in an imaginative or original manner
Example1	Bernie devised an ingenious plan to cheat on his income tax.
Example1-1	«برنی» نقشه ی مبتکرانه ای را طراحی کرد تا در مالیات بر درآمدش تقلب کند.
Example2	Rube Goldberg was a journalist who won fame for his ingenious inventions.
Example2-2	«روبی گلدبرگ» روزنامه نگاری بود که بخاطر اختراع ابتکار آمیزش به شهرت رسید.
Example3	The master spy had an ingenious way of passing secrets to the agent.
Example3-3	جاسوس بزرگ روش مبتکرانه ای برای انتقال اسرار به مامور مخفی داشت.

Ingenious مبتکرانه ای به ɪnˈdʒiːniəs نابغه زرنگ مبتکر