Question

mourn غم خوردن ، افسوس خوردن ، سوگواری کردن ، (در مرگ کسی) عزاداری کردن ، نالیدن Sandra did not cease to mourn her lost friend.  The entire city mourned for the people lost in the calamity.  We need not mourn over trifles.

Accepted Answer

/mɔːn $ mɔːrn/ v. grieve, be in mourning, feel sorrow for someone's death    «ساندرا» از عزاداری برای دوست از دست رفته اش دست برنداشت.   تمام شهر برای افراد از بین رفته در آن فاجعه سوگواری کردند.   ما نباید بر سر مساثل جزئی غمگین شویم.

Front	mourn
Pronunciation	/mɔːn $ mɔːrn/
Meaning	غم خوردن ، افسوس خوردن ، سوگواری کردن ، (در مرگ کسی) عزاداری کردن ، نالیدن
Synonym	v. grieve, be in mourning, feel sorrow for someone's death
Example1	Sandra did not cease to mourn her lost friend.
Example1-1	«ساندرا» از عزاداری برای دوست از دست رفته اش دست برنداشت.
Example2	The entire city mourned for the people lost in the calamity.
Example2-2	تمام شهر برای افراد از بین رفته در آن فاجعه سوگواری کردند.
Example3	We need not mourn over trifles.
Example3-3	ما نباید بر سر مساثل جزئی غمگین شویم.

Mourn از خوردن سوگواری کردن عزاداری Lost برای