Question

penetrate نفوذ کردن ، رسوخ کردن ، شکافتن ، سوراخ کردن ، راه یافتن ، درک کردن We had to penetrate the massive wall in order to hang the mirror.  Although Kenny tried to pound the nail into the rock with a hammer, he couldn't penetrate the hard surface.  The thieves penetrated the banks security and stole the money.

Accepted Answer

/ˈpenətreɪt, ˈpenɪtreɪt/ v. pass into, enter, pierce; permeate; understand, comprehend    برای آویزان کردن آئینه مجبور بودیم دیوار عظیم را سوراخ کنیم.   گرچه «کنی» تلاش کرد میخ را با چکش در سنگ فرو کند، اما نتوانست وارد سطح سخت شود.   دزدها به سیستم امنیتی بانک نفوذ کردند و پول ها را دزدیدند.

Front	penetrate
Pronunciation	/ˈpenətreɪt, ˈpenɪtreɪt/
Meaning	نفوذ کردن ، رسوخ کردن ، شکافتن ، سوراخ کردن ، راه یافتن ، درک کردن
Synonym	v. pass into, enter, pierce; permeate; understand, comprehend
Example1	We had to penetrate the massive wall in order to hang the mirror.
Example1-1	برای آویزان کردن آئینه مجبور بودیم دیوار عظیم را سوراخ کنیم.
Example2	Although Kenny tried to pound the nail into the rock with a hammer, he couldn't penetrate the hard surface.
Example2-2	گرچه «کنی» تلاش کرد میخ را با چکش در سنگ فرو کند، اما نتوانست وارد سطح سخت شود.
Example3	The thieves penetrated the banks security and stole the money.
Example3-3	دزدها به سیستم امنیتی بانک نفوذ کردند و پول ها را دزدیدند.

کردن Penetrate را نفوذ سوراخ ˈpenətreɪt ˈpenɪtreɪt رسوخ