Question

pierce (با سوزن، نیزه یا هرچیز سر تیز) سوراخ کردن ، نفوذ کردن ، رخنه کردن ، شکافتن ، پی بردن ، درک کردن My sister is debating whether or not to get her ears pierced.  I tried to ignore his bad violin playing, but the sound was piercing.  Halloran violently pierced the skin of his rival, causing massive bleeding.

Accepted Answer

/pɪəs $ pɪrs/ v. prick, stab; perforate, make a hole; penetrate    خواهرم در مورد سوراخ کردن یا نکردن گوش خود بحث می کند.   تلاش کردم بد نواختن «ویولن» او را نادیده بگیرم، اما صدایش کر کننده بود.   «هالوران» با خشونت پوست حریفش را پاره کرد و باعث خونریزی گسترده ای گردید.

Front	pierce
Pronunciation	/pɪəs $ pɪrs/
Meaning	(با سوزن، نیزه یا هرچیز سر تیز) سوراخ کردن ، نفوذ کردن ، رخنه کردن ، شکافتن ، پی بردن ، درک کردن
Synonym	v. prick, stab; perforate, make a hole; penetrate
Example1	My sister is debating whether or not to get her ears pierced.
Example1-1	خواهرم در مورد سوراخ کردن یا نکردن گوش خود بحث می کند.
Example2	I tried to ignore his bad violin playing, but the sound was piercing.
Example2-2	تلاش کردم بد نواختن «ویولن» او را نادیده بگیرم، اما صدایش کر کننده بود.
Example3	Halloran violently pierced the skin of his rival, causing massive bleeding.
Example3-3	«هالوران» با خشونت پوست حریفش را پاره کرد و باعث خونریزی گسترده ای گردید.

کردن یا سوراخ را Pierce Pɪəs Pɪrs با