Question

prolific پربچه ، پر میوه ، بارور ، پر زاد و ولد ، (نویسنده و غیره) دارای آثار زیاد ، (معمولا با in یا of) فراوان ، زیاد The prolific author produced three best-sellers last year. We adopted the prolific cat's entire litter. Renoir was one of the world's most prolific painters.

Accepted Answer

/prəˈlɪfɪk/ adj. fruitful, productive; abundant, plentiful; reproducing, multiplying; producing fruit  مولف پرتلاش پارسال سه اثر پرفروش تولید کرد.  تمام توله های گربه ی پرزاد و ولد را پذیرفتیم.  «رینور» یکی از پرتلاش ترین نقاشان جهان بود.

Front	prolific
Pronunciation	/prəˈlɪfɪk/
Meaning	پربچه ، پر میوه ، بارور ، پر زاد و ولد ، (نویسنده و غیره) دارای آثار زیاد ، (معمولا با in یا of) فراوان ، زیاد
Synonym	adj. fruitful, productive; abundant, plentiful; reproducing, multiplying; producing fruit
Example1	The prolific author produced three best-sellers last year.
Example1-1	مولف پرتلاش پارسال سه اثر پرفروش تولید کرد.
Example2	We adopted the prolific cat's entire litter.
Example2-2	تمام توله های گربه ی پرزاد و ولد را پذیرفتیم.
Example3	Renoir was one of the world's most prolific painters.
Example3-3	«رینور» یکی از پرتلاش ترین نقاشان جهان بود.

Prolific و پر ولد زیاد پرتلاش Prəˈlɪfɪk پربچه