Question

rabid دچار بیماری هاری ، هار ، خشمگین ، متعصب ، دیوانه وار ، افراطی  The rabid fans caused a riot when their soccer team lost. Clyde and Cleo are rabid antique enthusiasts. Having been bitten by a possibly rabid dog, Jeff needed immediate treatment.

Accepted Answer

/ˈræbəd, ˈræbɪd, ˈreɪ-/  adj. infected with rabies; extreme, fanatical  هواداران متعصب زمانی که تیم فوتبالشان باخت، شورش ایجاد کردند.  «کلاید» و «کلو» هواداران قدیمی و متعصبی هستند.  «جف» که احتمالا سگ هاری او را گاز گرفته بود، نیاز به درمان فوری داشت.

Front	rabid
Pronunciation	/ˈræbəd, ˈræbɪd, ˈreɪ-/
Meaning	دچار بیماری هاری ، هار ، خشمگین ، متعصب ، دیوانه وار ، افراطی
Synonym	adj. infected with rabies; extreme, fanatical
Example1	The rabid fans caused a riot when their soccer team lost.
Example1-1	هواداران متعصب زمانی که تیم فوتبالشان باخت، شورش ایجاد کردند.
Example2	Clyde and Cleo are rabid antique enthusiasts.
Example2-2	«کلاید» و «کلو» هواداران قدیمی و متعصبی هستند.
Example3	Having been bitten by a possibly rabid dog, Jeff needed immediate treatment.
Example3-3	«جف» که احتمالا سگ هاری او را گاز گرفته بود، نیاز به درمان فوری داشت.

Rabid هاری متعصب هواداران که و ˈræbəd ˈræbɪd